آخرین روزهای عمر یک دیکتاتور |
فرستنده فرامرز در تاريخ
10 نوامبر 2024 ساعت 4:06 بعدازظهر
محل اقامت: Iran تاريخ عضويت: 22 سپتامبر 2024 تعداد ارساليها:
۶۱
مشخصات جستجو
نقل قول
|
آخرين روزهاي عمر يک ديکتاتور کمونيست
به مناسبت سالمرگ مائو مطلبي آماده کرده بودم که حالا با کمي تاخير تقديم حضورتان ميکنم:
عدم رضايت خاطر ذره ذره مائوي رو به مرگ را تحليل ميبرد.او به رغم دههها تلاش نتوانسته بود ابرقدرت شود.بمب اتمي داشت اما
قادر به استفاده از آن نبود چون موشکهايش به زحمت از محدوده خاک چين فراتر ميرفت.صنايع عقبمانده کشورش انبوهي از
محصولات نازل و بياستفاده توليد ميکردند.هواپيماهاي چيني چنان بد بودند که قادر به پرواز نبودند و اين در حالي بود که صنايع
هواپيماسازي از اولين اولويتهاي رژيم چين از بدو تاسيسش بود.صنايع کشتيسازي هم وضع اسفباري داشت.مائو يک سال قبل از
مرگش به فرمانده نيروي دريايي چين اذعان کرد«نيروي دريايي ما مثل اين انگشت کوچيکه من است».او در ديدارش با هنري
کيسينجر گفت«چين هيچ جايي بين ابرقدرت ها ندارد.ما عقب افتادهايم...ما آخر همه هستيم. ايالات متحده آمريکا، اتحاد
شوروي،اروپاي غربي و مرکزي، ژاپن و آخر همه چين».
مائو به جرالد فورد رييس جمهور آمريکا گفت:«ما فقط قادر به شليک توپهاي خالي و مقداري فحش و ناسزا به کشور شما و
امپرياليسم جهاني هستيم و بس.»
مائو از بابت عدم تحقق جاه طلبيهاي جهانياش عميقأ متأسف بود اما هيچ تاسفي از بابت تلفات عظيم انساني و مادي اي که مردم
براي اجراي اين برنامههاي جاهطلبانه بيثمر متحمل شده بودند نداشت.برايش مهم نبود که هفتاد ميليون چيني-در زمان صلح -قرباني
اين برنامهها شده بودند.فقط به حال خودش تأسف ميخورد.در اين روزهاي پاياني عمر،به محض اينکه درباره شکوه و عظمت ديرين
خود يا شکستهاي فعلياش حرف ميزد به گريه ميافتاد.عاشق يک شعر قرن دوازدهمي به اسم «درختانخشکيده» شده بود که
مدام آن را زمزمه ميکرد.دوست داشت فيلمهاي تبليغاتي رژيم خودش را ببيند و گريه کند و براي خود دل بسوزاند.به قول يکي از
دستيارانش «صدر مائو در آن روزها مثل ابر بهار گريه ميکرد».علاقه بي حد و حصري پيدا کرده بود به برخي اشعار قديمي که
احساسات مردان بزرگ شکست خورده را توصيف ميکردند.او سر سوزني به آنچه پس از مرگش رخ ميداد اهميت نميداد.از ترس
کودتا هرگز هيچ جانشيني براي خود انتخاب نکرد و هيچ اطميناني به پايداري«دستاوردهايش» نداشت.او که ميدانست به زودي
ميميرد خطاب به سران رژيمش گفت:«پس از مرگ من آشوب بزرگي به پا خواهد شد.بارانهاي خون خواهد باريد...چه اتفاقي براي
شما بچهگربههاي کور خواهد افتاد؟ فقط خدايان ميدانند و بس»
خلاصه شده از کتاب«مائو» ترجمه بيژن اشتري.
از کانال تلگرام بيژن اشتري
Instagram
@bijan_ashtari
آخرين روزهاي عمر يک ديکتاتور کمونيست
جمهوری اسلامی بايد برود به زباله دان تاريخ!
|
|
برای ارسال پاسخ به اين مورد بايد
وارد شويد
برای استفاده از تالار گفتمان بايد عضو شويد
|
|
|
|
جستجو
|
|