ویرجینیا وولف در اثر فمینیستی معروفش - «اتاقی از آن خود»- نوشت بیایید تصور کنیم ویلیام شکسپیر، خواهری هم داشت با استعدادها و تواناییهای مشابه. این خواهر به احتمال زیاد نصیبی از زندگی جز ازدواج، بچهداری، کار سخت خانهداری نمیبرد و استعدادهایش هرز میرفت، چرا که زن بود. جنسیت، مانع بزرگ و همیشگی پیشرفت او میبود و همزمان برادرش، ویلیام، میدرخشید و هر روز موقعیت و موفقیت بهتری کسب میکرد چرا که مرد بود. نام این کانال نیز در راستا و ادای احترام به «خواهر شکسپیر» است و وولف که کلیدیترین مفهوم فمینیستی را با یک مثال ملموس، انقدر درخشان توصیف کرد.
حالا کتاب تازهای منتشر شده با عنوان «خواهران شکسپیر: زنان چطور رنسانس را نوشتند». کتابی که دربارهی چهار زن در همان دوران شکسپیر است که نویسنده بودند و با قلم خود تاثیرگذار بودند. این کتاب تحقیقی را ریمی تارگوف، استاد ادبیات انگلیسی در دانشگاه برندایس در ماساچوست آمریکا نوشته است. این چهار زن ان کلیفورد (روزنگار نویس معروف آن دوران)، مری سیدنی (خواهر شاعر معروف سر فیلیپ است که ترجمهی او از اشعار مذهبی انجیل در دوران خود بسیار ستایش شد)، آملیا لانیر(دختر یک مهاجر ایتالیایی به انگلیس که اولین زن در جهان انگلیسی زبان بود که به شکل رسمی خود را شاعر نامید) و الیزابت کری (شاگرد نابغهای که اولین زن در جهان انگلیسی زبان بود که نمایشنامهای منتشر کرد.)
این کتاب تازه به هیچوجه رد صحبت و استدلال ویرجینیا وولف نیست. اتفاقا به نوعی تایید اوست که زنان در دوران شکسپیر چه موانع، مشکلات، محدودیتهای عجیبی داشتند تا به حداقلی از هنر و ادبیات بپردازند و در این میان تنها معدودی مثل این چهار زناند که موفق میشوند برای خود شهرتی به دست بیاورند. مری سیدنی اولین اشعار خود را به نام برادرش منتشر کرد، تنها وقتی اشعارش توجهها را جلب کرد و محبوب شد، توانست بگوید او سرایندهی این اشعار است. الیزابت کری نمایشنامه خود را فقط با حرف اول ناماش منتشر کرد، چون بیشم اگر اسم خود را بنویسد، کسی سر سوزنی به اثرش توجه نکرده و توهین و تمسخر و خشم هم نصیباش میشد که چرا زنی جرات کرده و نمایشنامه نوشته است. ان کلیفورد که تنها فرزند باقیماندهی پدر اشرافزادهاش بود، ۴ دهه از عمر خود را صرف دعوای حقوقی کرد تا از میراث پدرش به او چیزی برسد و همه چیز نصیب عموها و عموزادههای مذکر نشود. وقتی پادشاه وقت انگلیس قبول کرد او را برای دعوای حقوقیاش ببیند، ان در دفترچه خاطراتاش نوشت که «حالا در برابر چشم جهان، نقش تازهای را دارد و باید از پساش بربیایم.» اشاره به اینکه میرود تا از حق ارث زنان در نزد شاه دفاع کند.
در میان این چهار زن، تنها آملیا لانیر بود که در آن دوران آثارش را به اسم خود نوشت. برخلاف بسیاری از نویسندگان آن دوران، هیچ متنی در نقد و بررسی کتاب او موجود نیست یا باقی نمانده است. خود این نشانهی دیگری است که چطور عرصهی فرهنگ به کل اثر زنی را نادیده گرفت. کتاب او بعد از چاپ، دیگر تا ۳۶۰ سال بعد بازنشر نشد.
این کتاب تازه تصویر چندگانهی مهمی از زندگی سیاسی، اجتماعی و مذهبی زنان همدورهی ویلیام شکیپیر به ما میدهد. خود او میگوید به ندرت ممکن است کسی خارج از جهان آکادمیا با تخصص تاریخ ادبیات انگلیس، اصلا اسمی از این زنان شنیده باشد. حق با ویرجینیا وولف بود، شکسپیر اگر خواهری داشت با استعدادهای مشابه، به احتمال زیاد هیچ بهره و نصیبی از زندگی فرهنگی و روشنفکری نداشت یا اگر هم موفق میشد چیزی منتشر کند، با اسم مستعار بود یا نادیده گرفته میشد.
@FarnazSeifi
منبع: کانال تلگرام خواهر شکسپیر
سپهر شيراني اهل زاهدان 18 ساله دانشجو قتل در اثر شکنجه آتش به اختياران
|