«نقد فيلم زندگيهاي گذشته»
برگرفته از سايت اسکرين ديلي ترجمه از سايت فيليمو
https://www.filimo.com/shot/163715/فيلم-زندگي-هاي-گذشته/
تيم گريرسون | يک داستان عشقي بينظير که هم به شکل ناباورانهاي عاشقانه و هم به طرز کوبندهاي واقعگرايانه است. زندگيهاي گذشته داستان دو آدمي را دنبال ميکند که ممکن است يک روح در دو بدن باشند، حتي اگر 24 سال است که در يک شهر نبودهاند. سلين سونگ به عنوان نويسنده و کارگردان در اولين فيلم بلند کاملا جسورانه خود، به شکل بينقصي تعادلي ظريف در لحن اين فيلم متفکرانه و اندوهگين به وجود ميآورد و روايت خود را به سه بخش مجزا تقسيم ميکند – فيلم شخصيتها را تقريبا در زماني که 12، 24 و 36 سال دارند دنبال ميکند -، که هر کدام تاثيرگذارتر از قبلي هستند. سه اجراي فوقالعاده در مرکز فيلم وجود دارد که البته هيچ يک درخشانتر از اجراي گرتا لي نيستند. او به زيبايي درونيات يک روح جستجوگر را تجسم ميبخشد که به نظر ميرسد چيزهايي را درباره تفاوتهاي ظريف عشق ميفهمد که فراتر از درک بقيه ما است.
اي24 به تازگي زندگيهاي گذشته را عرضه کرده است که ابتداي امسال در جشنواره فيلم ساندنس نيز به نمايش درآمد. عاشقانه عميق فيلم که در گذر زمان جاري است، مقايسههاي مطلوبي را با سه گانه ريچارد لينک ليتر (سه گانه پيش از طلوع، پيش از غروب و پيش از نيمه شب) پيش ميکشد که به طور مشابه به تکامل عشق در طول دههها از ديدگاهي هوشمندانه و بالغانه نگاه ميکرد.
در سئول 24 سال پيش، نورا 12 ساله (مون سونگ-آه) و هه سونگ (ليم سونگ-مين)، دوستان صميمي هم هستند و به يکديگر علاقه دارند، اما هيجانات نوجواني آنها زماني براي باليدن ندارند؛ زيرا خانواده نورا در حال نقل مکان به تورنتو است. هه سونگ دل شکسته، خداحافظياي سرسري با او ميکند، اما مسيرهاي زندگي آنها قرار است دوباره با هم تلاقي کنند. پس از آن به 12 سال بعد ميرويم. زماني که هه سونگ (که هنوز در کره جنوبي زندگي ميکند و تهاو يو اکنون او را به تصوير ميکشد)، در فيسبوک دوباره با نورا (که اکنون نمايشنامهنويسي در نيويورک است و گرتا لي نقش او را بازي ميکند) ارتباط برقرار ميکند. به اين ترتيب، اين دو دوباره دوستي خود را از طريق اسکايپ شروع ميکنند. اما پس از اينکه نورا بحث دشواري درباره اينکه رابطه افلاطوني آنها به کجا ميرسد، راه مياندازد، آنها دوباره از زندگي يکديگر خارج ميشوند. اگرچه دوازده سال بعد، علي رغم اينکه نورا با رماننويسي به نام آرتور (جان ماگارو) ازدواج کرده است، آنها باري ديگر در نيويورک به هم ميپيوندند.
سونگ که خود يک نمايشنامهنويس است، مفهوم «اينيان» را در اينجا بررسي ميکند. يک مفهوم کرهاي که اين استدلال را بيان ميکند که خود فعلي ما (و افرادي که در مدار ما هستند)، صرفا جديدترين نسخه از زندگي گذشته ما هستند. بسياري از داستانهاي عاشقانه به تقدير، شانس و حس کيهاني سرنوشت ميپردازند، اما به ندرت ميتوان فيلمي به زيبايي فيلم زندگي هاي گذشته ديد که هيچ عنصر خارقالعاده و خيالياي ندارد.
برخورد واقعگرايانه فيلم با عشق با اجراي زيبا و کنترل شده گرتا لي تثبيت ميشود. نورا و ههسونگ به وضوح عشقي را با هم به اشتراک ميگذارند، اما آنها در واقع هرگز درگير يک رابطه عاشقانه نميشوند – تا حدي به اين دليل که نوراي 24 ساله تمايلي به دنبال کردن آن ندارد. البته اين موضوع قابل درک است زيرا آنها در آن مقطع از زندگي خود از نظر جغرافيايي بسيار از يکديگر دور هستند (اما شايد چيزي بيشتر از اين در ميان باشد؛ چراکه تصوير اسرارآميز لي از نورا به شکل زيرکانهاي نشان ميدهد که او چه به صورت استعاري و چه واقعي نميخواهد به سئول بازگردد و ههسونگ را نيز بخشي از اين گذشته خود ميداند).
زندگيهاي گذشته هرگز از هيچ يک از شخصيتهاي خود تصويري شرورانه نميسازد و اين موضوع را درک ميکند که زندگي مانند فيلمها عمل نميکند. آرتور متزلزل در جايي نزد نورا اعتراف ميکند که اگر زندگي آنها يک داستان تخيلي بود، او انعکاسي از شوهري کسلکننده بود که ظاهرا نورا را از مردي که قرار است با او باشد دور نگه داشته است. اين صحنه، شوخطبعي و پيجيدگي فيلمنامه شاعرانه سونگ را نشان ميدهد. زندگيهاي گذشته به طرز هوشمندانهاي بررسي ميکند که چگونه مصالحه، حسرت، فرصتهاي از دست رفته، زمان و مسافت بر روابط تاثير ميگذارند و اينکه چگونه اين عوامل نامرئي به همان اندازه هورمونها يا اولين برخوردهاي احساسي، انتخابهاي عاشقانه ما را تحت تاثير قرار ميدهند. لي و يو، شيمي گرم و پرشوري با يکديگر دارند که نشان ميدهد پيوند آنها فراتر از محدوديتهاي يک رابطه عاشقانه سنتي است. در واقع به نظر ميرسد که آنها از دوران کودکي بهم گره خوردهاند، اما شايد قرار نيست به معناي متعارف با هم باشند.
فيلم زندگي هاي گذشته
موسيقي زيبا و مراقبهاي کريستوفر بر و دنيل راسن به خوبي روي فيلم مينشيند و نواي پيانو و گيتار يک کنترپوان دوست داشتني به درام روي صحنه ميبخشد. زندگيهاي گذشته بجاي تحميل يک راه حل رضايتبخش براي اين زندگيهاي پيچيده، به پاياني تاثيرگذار و قدرتمند ميرسد که تمام احساسات آشفتهاي که اين روابط برميانگيزانند را قدر مينهد. مهم نيست که چه اتفاقي براي نورا و هه سونگ رخ ميدهد، آنها به طور جبران ناپذيري از ملاقاتي که داشتهاند تغيير کردهاند. و به طور مشابه هر کسي که تخت تاثير طلسم و افسون اين فيلم ويرانگر قرار گرفته، اين احساس را دارد که بعد از مواجهه با اين تجربه تغيير کرده است.
«نقد فيلم زندگيهاي گذشته»
#عرفان_رضايي از کشتهشدگان اعتراضات آمل
|