نگاهبان صلح باشیم. سروده شاعر بوسنیایی سلما کوپیک.
ترجمه فرزانه دُرّی
و جنگ بود جنگی که با خودش زیباترین روزهای جوانی مرا برد.
جنگ هدف ها و رؤیاهای بزرگ را چنان سرکوب کرد که گویی هرگز وجود نداشته اند. جنگ همه دوستی های پوشالی را از میان برد و دوستی های واقعی را قوام بخشید.
جنگ موجب شد تا آخرین ذرّه توانایی ام که حتی از وجودش خبر نداشتم بروز و ظهور کند. سالهای شادی سرشار از همراهی و عشق را در خاطره ای مه آلود مدفون ساخت.
جنگ به من آموخت که زنده بمانم حتی وقتی چیزی برای زندگی کردن ندارم به من یاد داد که به فراسو بنگرم به هر صبح آفتابی، به اتاقی گرم در زمستان، به اولین شاخه شکوفه بار در بهار. جنگ مرا آموخت شادی ها و غم ها را چنان صادقانه با دیگران تقسیم کنم که گویی آنها شیرینی لذیذی برای پیشکش کردن هستند. به من یاد داد که تمامی دار و ندارم می تواند در یک لحظه ناپدید شود. جنگ مرا متقاعد کرد که هر زیبایی را پایانی است، و نیز این را که پس از گذار سختی ها و تجربیات دردناک، تسکین و بهبودی در راه است.
جنگ به من ثابت کرده است که امید همواره همه ما را به پیش سوق می دهد به روزهای شادتر و آینده ای بهتر.
صلح باید بعد از هر جنگی بیاید، اما بهای چنین آرامشی همیشه بسیار گران و سنگین است به خاطر تمام زندگی های ویران شده، خانه های تخریب شده و فروریخته، خانواده های از هم پاشیده، اشک مادران، و دیدگان گریان کودکان گرسنه، ما باید صلح را حفظ کنیم و از هیچ تلاشی دریغ نکنیم تا جنگ هرگز رخ ندهد، هیچ کجا، و برای هیچکس …
Translated from English by Farzaneh Dorri Translation Copyright © Farzaneh Dorri 2023 Text copyright by © Selma Kopic: TREBA ČUVATI MIR
آیدا رستمی را هم کشتند
|