از صفحه نلگرام سرخ سیاه
. من نشانهها را دوست دارم چون نشانهها از اعماقِ میلها، آرزوها و رویاهای یک ملت میآیند. «هما»ی منزوی، دیریاب و رامنشدنی در ارتفاعات طالقان دیده شد.
بیشک هما و سیمرغ نمادینترین پرندهگان فرهنگ ما هستند که اولی واقعیتی تاریخی دارد و دومی افسانهای. هما در ادبیات حماسی و عرفانی ایران مقامی بلند دارد و بر درفش لشگر ایران باستان شمایلاش حک بوده و در باد میوزیده. هما در همهی زمانها ناپیدا و دیریاب بوده و نشانهای به خوشی. او فٓر قدرت جمشید را با خود دارد و از مغز استخوان تغذیه میکند. در ادبیات عرفانی تغذیهی او نشانیست از استغنایاش. در این باور او شکار نمیکند و در عینحال گوشت فاسد نمیخورد بلکه با کمترین زنده و در اوج است.
هرچند در ایران باستان استخوان محلِ استقرار جان بوده و مرغ استخوانخوار حاملِ جانِ رفتهگان. سالهای طولانی تراوشات ضدایرانی تلاش کردند ملت را از حافظهی سرخوشکنندهی اساطیریشان تهی کنند. اسلامگرایانِ ضد ایران و مارکسیستهای ضد وطن در این اتفاق با هم مشارکت داشتند. آنها تخریب شاهنامه، مفاهیمی چون جشنهای باستانی و هرچه را به هویت کل ایران و اقواماش مربوط میشد پیشهی خود کردند. هر که از تاریخ گفت برچسبِ «واپسگرا» و «متحجر» خورد. حضرات مارکسیست از «فرشتهی تاریخ» پل کلِه آویزان ماندند اما «هما» تخدیر بود و هرچه نشانی از وطن و فرهنگ داشت... اما در این سه روز که فیلم این مرغ اساطیری پخش شده و واکنشها را میبینم شادم که اتحاد ناخوب این دو جریان چندان موفق نبوده. قطعن هیچ پرندهای سرنوشتی را تغییر نمیدهد اما نشانهها هستند تا ناظرانشان با کمک آنها به گذشته و تاریخشان متصل شوند. فریم بالا یک همای امروزیست و آنسو همایی که سرستون تختجمشید شده. چه چیزی سعادت را به ارمغان میآورد. پاسخ اش در عکس وجود دارد «تاریخ» و تکیهزدن به فهم آن. سعادت در فهم است، در شعوری که نشانهها و نمادها برای ما میسازند.
هما تاریخ ادبیات و فرهنگ و جان ماست چون نیک بنگری ملتی چون ایران هیچگاه در اوج سختی از هم نپاشید و این محتوم است. مرغی که استخوان میخورد و سالی یک تخم میگذارد و هیچکس از خلوتاش آگاه نیست روحیست تاریخی که میتوان به بهانهی او شاد شد. مانند سفرهماهی افسانهای رود راین که میگویند حافظهی برلین است و ناپیدا. پس هر ملتی به افسانههایی نیاز دارد تا خود را از نو نظاره کند و ازقضا هما در بهترین زمان خود را نشان داد. در اوج ابتذال و غمی که هزاران هزار عزیز را از وطن و در وطن دور و غریب کرده. «هما» هست و این یعنی ما تنها نیستیم... @sorkhesiah
از صفحه نلگرام سرخ سیاه
سپهر شيراني اهل زاهدان 18 ساله دانشجو قتل در اثر شکنجه آتش به اختياران
|