بیروح شدن قدرت از نگاه ایوان کلیما
حکایت عجیبی است این بی عملی و ناتوانی حکومتهای دیکتاتوری بحرانزده در قبال حوادثی که پشت سر هم گریبانشان را میگیرد. ایوان کلیما، نویسندهی چک ، به این عارضه ،"بیروح شدن قدرت " میگوید:
آدمهایی که قدرت را نمایندگی میکنند انگار روحشان را وانهادهاند و کالبدی بیش برایشان باقی نمانده و نگرانند که حتی این کالبد فاقد روح (پستها و مناصب،و انواع امتیازات نومن کلاتوریایی)را نیز از کف بدهند.سیستمی که زمانی فعال و کارآمد به نظر میآمد، حالا سنگین و کند و ناتوان شده،خلاقیتش را از دست داده و در مواجهه با سیل بحرانها هیچ چاره ای ندارد جز انکار بحرانها یا متوسل شدن به پروپاگاندایی نخ نما شده و زور عریان .قشر صاحب امتیاز و قدرت به مرور زمان به فساد مالی گراییده و چاق و تنبل و نالایق شده و خودش به جای حل بحرانها زایندهی بحرانها شده است .این قشر قادر به عرضه چهرههای لایق و کاریزماتیک،که قادر به حل مسائل باشند،نیست.دولت عملا به دست"هیچ کسان" افتاده و این حضراتی که همه چیزشان را از سیستم دارند حالا که سیستم به ورطه بحرانها افتاده نمیتوانند هیچ کاری برایش بکنند.سیستم به این ترتیب حتی قادر نیست در یک هماندیشی جمعی اهداف اصلی و راهبردی خود را از نو تعریف و در روشهایش برای دستیابی به این اهداف تغییراتی ایجاد کند.در یک کلام، سیستم حتی عاجز از تغییرات روبنایی و ظاهر ی است.و این در حالی است که جامعه وارد مرحله تحولخواهی شده.حاکمان نمیتوانند به روشهای سابق حکومت کنند و مردم نمیخواهند به روش های سابق از حکومت تمکین کنند.سیستم در طول حیاتش اجازه نداده که افکار و عقاید گوناگون مطرح شوند و فعالیت فکری را عملا ناممکن کرده و جان و ذهن آدمها را در قالبهای تنگ فروریخته و حالا که نیاز به اندیشه و ابتکار عمل دارد نه اندیشمندی برایش باقی مانده نه مبتکری. ترس و احتیاط موجب نابودی خلاقیتها حتی در بین نیروهای خودی شده و در نتیجه امید چندانی برای به عرصه آمدن اندیشمندان و عقلا برای حل بحرانها باقی نمانده است.
از کانال تلگرام بیژن اشتری Instagram @bijan_ashtari
بیروح شدن قدرت از نگاه ایوان کلیما
جمهوری اسلامی بايد برود به زباله دان تاريخ!
|