Welcome to Online Film Home
Home :: Film News :: Find a Birthday :: Dark version :: Persian Weblog :: Forum :: Contact
  تالار گفتمان بحث آزاد تالار گفتمان بحث آزاد

 خوش آمديد مهمان                                 عضو شويد  وارد شويد جستجو  فهرست اعضای تالار

  تالار
  بحث آزاد

نسخه مناسب چاپ ارسال ج1608;ابيه  ارسال موضوع جديد

موضوع پوتين: جانشين استالين در قامت پتر کبير
فرستنده بامشاد در تاريخ 02 دسامبر 2025 ساعت 1:06 بعدازظهر  
محل اقامت: دانمارک   تاريخ عضويت: 05 آگوست 2004   تعداد ارساليها: 978   مشاهده ی مشخصات بامشاد مشخصات  جستجوی ارساليهای ديگر بامشادجستجو نقل قول ارسالی بامشادنقل قول

ولاديمير پوتين، راه‌گُمِ تاريخ در پی احيای امپراتوری

نويسنده: پرفسور آليدا آسمان
Prof. Aleida Assmann

منبع: روزنامه (DIE ZEIT) آلمان
برگردان: باسط آريانفر

عملکردِ ولاديمير پوتين رابطه‌ٔ تنگاتنگي با نحوه‌ي نگاه او به تاريخ دارد. تاريخ براي پوتين يک فرايند پايان‌يافته نيست، بلکه آيينه‌‌ي بلورين و عنصر تعيين‌کننده‌ي آينده است». [نويسنده اصطلاح توپ کريستالي يا آيينه‌ي بلورين را به‌کار برده است. اشاره‌ايست به شيشه‌ي کره‌يي‌ که در دوران باستان به‌عنوان عنصر مقدس و منبع الهام و پيش‌بيني آينده به‌کار مي‌رفت.]

با پايان کمونيسم، امپراتوري شوروي نيز فرو پاشيد. فروپاشيِ که ولاديمير پوتين در اپريل 2005 از آن به‌عنوان فاجعه‌ي ژئوپولتيکي قرن بيستم ياد کرد. روسيه‌ي‌ پسافروپاشيِ اتحاد جماهير شوروي در ادبيات پوتين «روسيه‌ منزوي، برهنه و تحقيرشده، زواردررفته و در خلاء سياسي و محاصره‌ي قدرت‌هاي متخاصم بود». براي مقاومت در برابر قدرت‌هاي تازه‌ظهور و تضمين بقاي روسيه در برابر دشمناني‌ که تا ديروز متحدين روسيه بودند [اشاره‌ايست به اعضاي پيشين اتحاد جماهير شوروي که يکي از پي‌ ديگري به پيمان اتلانتيک شمالي پيوستند]، پوتين تنها يک راه‌حل داشت: احياي امپراتوري بزرگ روسيه. امروزه تمايل رئيس‌جمهور پوتين براي بازسازي و احياي امپراتوري بزرگ روسيه بيش از هروقت ديگر روشن‌ و مبرهن است. به‌ويژه در تازه‌ترين نمايشگاه و برنامه‌‌يي که او به‌مناسبت 350‌همين سال‌روز تولد پيتر کبير (امپراتور و تزار قرن هجدهم روسيه) تدارک ديده بود، سخنراني کرد و خودش را با پيتر کبير مقايسه کرد. اين مقايسه در واقع تبيين نيت و توجيه عملکرد او در مورد اتفاقات اخير بود.

اما قبل از شرحِ اشتياق پوتين براي احياي امپراتوري، نخست بايد به وضاحتِ مفهوم «امپراتوري» پرداخت و در روشني اين مفهوم به توضيح مسايل مرتبط به ميل امپراتوري‌خواهي او دست يازيد.

امپراتوري چيست؟ امپراتوري در تضاد با دولت‌هاي ملي قرار دارد و وسعتِ مساحت و قلمروِ پنهاورِ حاکميت از نخستين ويژگي‌هاي امپراتوري است. امپراتوري‌ها اصولا حاکميت‌هاي چندميليتي و با زبان‌هاي متنوع بودند. چنين امپراتوري‌ها با يک دولت قدرتمندِ سخت و مرکزي و حاشيه‌هاي نرم و نسبتا خودمختار و مرز‌هاي باز، همواره اشتهاي سيري‌ناپذيري براي توسعه‌ي جغرافيايي و الحاق سرزمين‌هاي تازه بر پيکر امپراتوري دارد. دولت‌هاي ملي اما برعکس مي‌توانند کوچک و يا بزرگ با مرز‌هاي محدود و معبرناپذير، و کشورهاي‌ پيراموني، کشورهاي همسايه و با مرزها و قلمرو تعريف‌شده و مشخص و مصون باشند. درحالي‌که نظريه‌ امپراتوري از عصر باستان تاکنون وجود داشته، ايده‌ي کشور و دولت‌هاي ملي از مفاهيم تازه و کشفيات قرن نزدهمي است که بر مبناي زبان، تاريخ و فرهنگ مشترک شکل مي‌گيرد. فرايند شکل‌گيري ملت به‌عنوان سوبژه‌ي جمعي بر مبناي همين سه ‌بُعديِ زبان، تاريخ و فرهنگ از سده‌ي هجده و هم‌زمان با عصر روشنگري و رمانتيسم آغاز يافت و با نبردهاي آزادي‌بخش مشعل مشروعيت خويش را برافروخت.

درحالي‌که امپراتوري‌ها به‌عنوان الگوي منسوخ تاريخ تلقي مي‌شدند/مي‌شوند، مدل مدرن دولت‌هاي ملي به تسخير حال و آينده پرداخته است. در واقع حال و آينده رامِ الگوي مدرن دولت‌داري است. هرچند پس از سال 1918 (پايان جنگ جهاني اول)، دولت‌هاي ملي چون آلمان و اتريش براساس قوانين دموکراتيک شکل گرفت، اما اصل «ملت» حامل نوع تازه‌‌اي از خشونت‌ در برابر بيگانگان نيز بود. مثلا در سال 1915 يعني در بحبوحه‌ي اشتعال جنگ جهاني اول، ملت تُرک دست به پاکسازي قومي و نسل‌کشي ارامنه زد، که در واقع پيامد ملي‌گرايي راديکال و يکسان‌سازي قومي در ذيل مفهوم «ملت واحد با زبان، تاريخ و فرهنگ واحد» بود. با توجه به تعريف دولت‌هاي ملي، اقليت‌هاي قومي و گروهي که در مفهوم ملت «تاريخ، زبان، فرهنگ و ارزش‌هاي مشترک» قابل جمع نيستند، به‌عنوان تهديد بالقوه عليه دولت ملي محسوب مي‌شوند و همواره خطر پاکسازي و نسل‌کشي آن‌ها توسط دولت‌هاي ملي متصور بوده است.

در اين‌جا بايد اما دو مورد ويژه را به ياد داشته باشيم؛ نخست اين‌که دولت‌هاي ملي دوگونه شکل مي‌گيرند: ستيزه‌جو، به‌لحاظ قومي همگن و خودکامه و يا مدني و دموکراتيک و متنوع. دوم اين‌که ميان دولت‌هاي ملي و امپراتوري مي‌تواند هم‌پوشاني بديهي وجود داشته باشد. اين ويژگي را مي‌توان در مورد ساختارهاي استعماري اسپانيا، انگليس، فرانسه يا پرتگال به وضوح مشاهده کرد. هم‌چنان در زمان صدارت اتو بسمارک، آلمان از يک امپراتوري به يک دولت ملي استعمارگر تبديل شد. آدلف هتلر نيز با ميلي به توسعه‌طلبي امپراتورانه، اما در چارچوب دولت ملي و با تمسک بر اصل «وسعت قلمرو و خلق جغرافيا براي حاکميت نژاد برتر» يک دولت ملي اشغال‌گر و استعماري نژادمحور را بنا نهاد که هم مرتکب نسل‌کشي و پاکسازي گروه‌هاي خاص به‌ويژه يهودان شد، هم مرزهاي دولت‌ها را شکست و دست به غارت و چپاول‌گري و بهره‌کشي نيروي کار در داخل کشورهاي اروپايي زد تا ملت «نژاد برتر و جامعه‌ي آرماني» خويش را بر صدر ملت‌ها بنشاند و خويش نيز بر سرير امپراتوري رايش سوم تکيه زند.

بازگشت تاريخ

برگرديم به پوتين و اهميت تاريخي نقطه‌ عطف زماني (1991) براي او. از نظر فوکوياما، پايان اتحاد جماهير شوروي در 1991، در واقع پايان تاريخ بود. يعني با فروپاشي شوروي تاريخ نيز به پايان رسيده بود. اما مي‌توان عکس اين برداشت فوکوياما ادعا کرد که تاريخ بازگشته بود. عصري به ‌پايان رفته بود و عصر تازه‌اي از تاريخ و يادواره‌هاي تاريخي آغاز شده بود. پايان جنگ سرد، پايان يک رويارويي ايدئولوژيک و نبردهاي نيابتي ميان دو جهان‌بيني (کاپيتاليسم و کمونيسم) بود که يک اجتماعِ نظر مهم ميان آن‌ها مشهود بود: گذشته نقش پُراهميتي در سياست و زندگي عمومي ندارد. پرداختن به گذشته وظيفه‌ي تاريخ‌نگاران است، درحالي‌که جوامع رو به‌ آينده و ميل به توسعه و پيشرفت دارد. اين نگرش (دست‌کم‌ گرفتن نقش گذشته در حال و آينده) اما زماني تغيير کرد که پس از چهل‌ سال سکوت يعني در دهه‌هاي هشتاد و نود، يادواره‌هاي هلوکاست دوباره بر سر زبان‌ها افتاد و [گفتمان تاريخي تازه‌اي را شکل داد]. اين خاطره‌نگاري و تعريف رويدادها پاي حوادث و پيامدهاي جنگ جهاني دوم به‌ويژه استبداد استاليني را نيز به ميان کشيد. موزه‌هاي ملي پسا اتحاد جماهير شوروي با مستندسازي‌ حوادث، برگِ تازه‌اي از تاريخ شوروي را در معرض ديد همگان به نمايش گذاشتند.

در روسيه‌ي پسااستعمار، يعني در دهه‌ نودِ سده‌ي بيستم دو جريان تازه‌ با دو نگاه متفاوت و در تضاد با هم نسبت به گذشته شکل گرفته بود: «پاميات‌ و مِموريال‌» که در واقع هردو به مفهوم يادواره يا خاطره‌ به‌کار مي‌روند، اما برداشت‌هاي متضادي از تاريخ و رويدادهاي تاريخي ارائه مي‌کردند.

مِموريالي‌ها معمولا موضع خودانتقادي نسبت به تاريخ، به‌ويژه دوران استالين داشتند و با قربانيان سياست‌هاي استاليني با مرحمت و همدردي برخورد مي‌کردند و با برگزاري محافل يادبود از قربانيان و مستندسازي جنايات استالين به ‌نحوي احساس اداي دَين تاريخي مي‌کردند. اين سازمان غيردولتي که در سال 1989 در مسکو توسط آندري ساخاروف و ديگر فعالان حقوق بشر تأسيس شده بود، مدت کوتاهي قبل از حمله به اوکراين توسط پوتين به‌عنوان يک نهاد عامل خارجي قلمداد شده و در دسامبر 2021 در روسيه ممنوع اعلام شد.

نگاه پامياتي‌ها اما نسبت به گذشته‌ي‌ روسيه توام با فخر، اقتدار و يک ملت قدرتمند بود/است. در اين نگاه، درحالي‌که جسد موميايي‌شده‌‌ي لنين هم‌چنان در آرامگاه او در ميدان سرخ مسکو نگه‌داري و به نمايش گذاشته مي‌شود، خود او تا حد زيادي از تاريخ ناپديد شده است؛ زيرا نقش او به‌عنوان قهرمان مرکزي تاريخ روسيه به استالين (قهرماني ‌که بر هيتلر پيروز شد) واگذار شده است. اين پيروزي هرساله با برگزاري گردهمايي و مانورهاي بزرگ نظامي و همراهي ارکسترها در نهم ماه مي تجليل مي‌شود. اين روز تنها روز تعطيلي مناسبتي و تاريخي است که از رويدادهاي تاريخي روسيه برجاي مانده و اکنون نيز در تقويم اين کشور حفظ شده است. جمهوري‌هاي اتحاد شوروي هرکدام با نمادهاي متعددي با هم پيوند خورده بود. اما ناگهان پس از سال 1990 اين روند تغيير کرد. مجسمه‌هاي لنين يکي‌ از پي ديگري ناپديد شد و خاطره‌هاي استالين دوباره به سر زبان‌ها افتاد. پس از فروپاشي شوروي حتا هويت کشورهاي تازه‌تأسيس با پرورش و پالايش خاطره‌هاي پندآميز جنايات استالين، مثلا قتل افسران لهستاني در کاتين، قحطي هولودومور در اوکراين، يا سيستم گولاگ‌ها در سايبري شکل گرفت.

راه‌گمِ تاريخ

موريتس بن، کارشناس قانون اساسي در سال 1931 گفته بود که الگوي حکومت‌داري «امپراتوري» پايان يافته و پيشبيني کرده بود، که مدل «فدراسيون» جايگزين امپراتوري خواهد شد. با شکل‌گيري اتحاديه‌ٔ اروپا (پايان امپراتوري‌هاي سنتي اروپا چون بريتانيا، آلمان و امپراتوري هابسبورگِ مجارستان-اتريش) در واقع پيشبيني موريتس تحقق يافته بود. براي اولين‌بار در تاريخ، فدراسيوني از دولت‌ها براساس حاکميت قانون، صلح و رفاه جمعي از طريق يک منطقه‌ي اقتصادي مشترک و جامعه مدني متنوعِ مبتني بر حقوق شهروند و حقوق بشر پديد آمده بود. با اين مدل جديد اتحاديه اروپا، دولت ملي از نظر حقوقي و سياسي رام شد؛ زيرا اتحاديه اروپا نه تنها يک جامعه و منطقه‌ي اقتصادي را شکل داده بود، بلکه به وضوح مي‌بينيم که هم‌چنين يک جامعه ارزشي را به وجود آورده است.

اين بازتعريف اتحاديه اروپا ارتباط نزديکي با جنگ تجاوزکارانه‌ي روسيه عليه اوکراين دارد. اين موضوع زماني کاملا روشن شد که اوکراين ناگهان در قامتِ کشوري ظاهر شد که دقيقا براي همين ارزش‌ها و با قبول ضررهاي فراوان مي‌جنگد و آماده است تا مرز فرسودگي کامل، از خود دفاع کند. پوتين دقيقا به اين خاطر به اوکراين حمله‌ي نظامي کرد که مانند بسياري از موارد ديگر، واژه‌ي «ملت» را با ناسيوناليسم و به‌ويژه نازيسم يکي مي‌داند. به همين دليل است که او اوکرايني‌ها را فاشيست و خود را گونه‌ي استالين دوم و منجي تاريخ مي‌داند.

پاولو کليمکين، وزير خارجه‌ي سابق اوکراين در مصاحبه‌اي با راديو آلمان DLF-Deutschlandfunk به تاريخ 15 ژوئن 2022 گفته بود: «پوتين مي‌خواهد روح اوکراين را نابود کند.» اين اصطلاح که «يک ملت‌ داراي روح است» باور رايجي در قرن نزدهم بود. مراد از روح ملت مجموعه‌ي از ويژگي‌هاي اشتراکي بود که امروزه به آن «هويت» مي‌گوييم. با اين حال، بر خلاف اصطلاح روح، هويت‌ها به‌صورت فرهنگي ايجاد مي‌شوند و حالت پويايي دارند و مستلزم يک فرايند گفتماني و تغيير دايمي هستند. هويت‌هاي ملي از طريق زبان، فرهنگ و چشم‌اندازهاي تاريخي خويش متمايز مي‌شوند. در اتحاديه اروپا، اين هويت‌ها با تنوع، تبادل و تعامل مستمر فرهنگي مشخص مي‌شوند، و تقريبا به‌عنوان سامانه‌ي تضميني براي حفظ کثرت‌گرايي و دموکراتيک ماندنِ هويت‌ها عمل مي‌کند، تا از بروز همگنيِ سياسيِ که مي‌تواند به‌عنوان تهديدِ عليه اقليت‌ها قلمداد شود، جلوگيري کند.

عدم تعادل تاريخي-سياسي آشکار

در جهان پوتين، فرايند طولانيِ استعمارزدايي‌ که سده‌ بيستم را همراهي کرد آغاز نشده است. براي پوتين هيچ چيزي از عظمت و شکوهي از مفهوم امپراتوري زايل نشده است. اين نگاه او ناشي از يک نوستالژي سياسيِ است که او مي‌خواهد فقدان اقتدار تاريخي روسيه را با آن جبران کند. خشونت و سرکوب که از ويژگي‌هاي آگاهانه‌ي سلطه‌گران استعماري سابق بود، آشکارا ته‌مانده‌‌ي روانِ پوتين است. اين امر نشان‌دهنده‌ي عدم تعادل تاريخي-سياسيِ آشکاري‌ است که او را نخست به يک رويارويي سرد و در فرجام به يک نبرد گرم کشاند. امپراتوري، تفسير پوتين از تاريخ و چشم‌انداز او از آينده است. او نه‌ تنها خودش را جانشين استالين مي‌داند، بلکه مي‌خواهد در قامت پيتر کبير ظاهر شود. پيتر، تزارِ متوفي سال 1725 الگوي کشورگشايي و توسعه‌طلبي جغرافيايي پوتين است. کشورهاي‌که بخشي زيادي از مردم آن روس‌زبانند و هم‌چنان کشورهاي‌که روزگاري جزء قلمرو روسيه‌ٔ تزاري بودند، براي پوتين سرزمين‌هاي سنتي روسيه و قلمروِ امپراتوري او قلمداد مي‌شوند. برخلاف ساختار فدارسيوني که در آن دولت‌هاي ملي حاکم‌اند، نامزدها با هم رايزني و رقابت مي‌کنند و متعهد به حفظ و شناخت مرزهاي قلمروي هستند، امپراتوري‌ها به اين مهم وقعي قايل نيستند. به‌ويژه زماني که متقاعد شوند، به ‌زعم خودشان، هم‌وطنان‌شان (هم‌زبانان‌شان) آن سوي مرزها زندگي مي‌کنند. اين‌جاست که فکر مي‌کنند اين وظيفه‌ي آن‌هاست تا به آزادسازي قلمروِ هم‌وطنان‌شان اقدام کنند و در صورتي‌که به توسعه‌ي امپراتوري خود پرداخته‌اند، انتظار دارند/تصور مي‌کنند که از طرف اين هم‌وطنان با گل و شور و شعف استقبال شوند. احتمالا تصور پوتين در قضيه اوکراين نيز همين بود و به همين جهت از حمله‌ي نظامي به اوکراين به‌جاي جنگ از اصطلاح «عمليات ويژه‌ي نظامي» استفاده کرد.

تاريخي‌ که مفهوم «ملت» را در سده‌ي نزده پديد آورد و پايه‌هاي دولت ملي را پس از دو جنگ‌ جهاني بنا نهاد، بي‌هيچ ردي از پوتين عبور کرده است. در او هيچ اثري از اين تحول تاريخي قابل رويت نيست. در دوره‌ي شوروي، هويت ملي اوکراين فراموش نشد اما در سطح فلکلور تنزل يافت. ايده‌ي دولت-ملت مستقل که پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و توام با ايده‌ي کمونيسم‌زدايي در اوکراين به وجود آمده بود، در نگاه تاريخي پوتين جايي نداشت/ندارد. او اصلا به اين مفاهيم اهميت نمي‌دهد.

پوتين اکنون نيازي جدي به بهانه‌هايي دارد که بتواند جنگ تجاوزکارانه‌اش عليه اوکراين را مشروعيت تازه ببخشد و توجيه کند. در چنين حالتي چه بهتر از چسبيدن به الگوهاي تاريخي توسعه‌طالبانه‌ي‌ تزارهاي روس است. او ديگر به استالين هم اشاره نمي‌کند، بلکه چند قدم بيشتر برمي‌دارد و خود را پيتر کبير مي‌خواند. «حاکميت» در نگاه پوتين به معني حق وجودي دولت‌هاي ملي نيست، بلکه آزادي نامحدوديست که براساس آن او بتواند/مي‌خواهد تاريخ جهان را آنگونه که لازم مي‌بيند، متحول سازد. در نگاه او، «حاکميت» از طريق نظام‌هاي حقوقي و توافقات متقابل حاصل نمي‌شود، بلکه صرفا از طريق قدرت «سلاح‌هاي مافوق صوت، کلاهک‌هاي هسته‌اي، ابزارهاي علمي-فني و هم‌چنان اطلاعات ژئوپوليتيکي» قابل حصول است.

در روسيه، و با نمايشگاه بزرگي ‌که مسکو به‌مناسبت سال‌روز ظهور امپراتوري برگزار کرده بود و پوتين در آن سخنراني و خود را با پيتر کبير مقايسه کرد، مردم براي يک نقطه عطف جديد در تاريخ آماده مي‌شوند؛ زيرا براي جلوگيري از فروپاشي کلي، جامعه روسيه به وحدت و ارزش‌هاي قوي و قناعت‌بخش نياز دارد. استقرار سنت‌‌پترزبورگ و حاکميت دريايي روسيه در منطقه‌ي بالتيک که از گذشته‌هاي دور مستقيما پيش‌بينِ آينده بوده است، براي پوتين چشم‌انداز بزرگ ملي محسوب مي‌شود. او در سخنراني افتتاحيه‌ي اين نمايشگاه خاطرنشان کرد که پيتر کبير در جنگ‌ بزرگ شمال (1721-1700) چيزي از کسي نگرفته بود، بلکه تنها چيزهاي‌ را که زماني متعلق به امپراتوري بزرگ روسيه بوده است، «بازگرداند». به ‌نظر مي‌رسد نگاه او به جنگ در اوکراين نيز همين است: نيروهاي او در اوکراين دنبال چيزي‌ هستند که زماني متعلق به امپراتوري روسيه بوده است. از نظر پوتين، تاريخ زنجيره‌اي از علل و معلول‌ها و يک فرايند کامل‌شده نيست، بلکه توپ بلوريني‌ست که پوتين در آن به‌دنبال مشروعيت خودکامه‌گي‌ها و عملکردِ قدرت سياسي تک‌ساحت و تکرو خود رژيمش است.   اين چشم‌انداز امپرياليستي به رئيس‌جمهور روسيه اجازه مي‌دهد تا بر واقعيات تاريخي پرده افکند و هر آن چيزي‌ که موجب اختلال در اين نگرش مي‌شود را به‌ سادگي حذف کند. خطر بزرگ اين نوع خوانش از تاريخ اين است که در تضاد کامل با گردش تاريخ قرار دارد. هم‌چنين مي‌توان از يک «هم‌زمانيِ غيرهم‌زمان» صحبت به‌ ميان آورد که در سطح سياسي عميقا ويرانگر و بنيادبرانداز است. در صورتي‌ که بسياري از کشورهاي جهان در حال حاضر با يک فرايند طولاني و دشوار استعمارزدايي و استعمارزدايي روحي دست‌وپنجه نرم مي‌کنند، پوتين در مسير و شاهراه معکوس تاريخ مسابقه مي‌دهد، که مي‌تواند به اندازه‌ي يک راننده‌ي راه‌گم در شاهراه خطرناک باشد.

منبع: روزنامه (DIE ZEIT) آلمان


ولاديمير پوتين، راه‌گم تاريخ در پي احياي امپراتوري


برای ارسال پاسخ به اين مورد بايد وارد شويد
برای استفاده از تالار گفتمان بايد عضو شويد

ارسال جوابيه  ارسال موضوع جديد


 
جستجو
جستجوی فيلم، کارگردان، بازيگر..:

fa en


سايت های سينمايی!
 

Find a birthday!


پيوندها
 
مجله ۲۴
آدم برفی ها
دیتابیس فارسی فیلم های سینمایی
کافه سينما
سينمای ما
سينمای آزاد
 

اخبار روز ايران

[ Yahoo! News Search ]

Search Yahoo! here
 
 [ Yahoo! ]



options