از صفحه اينستاگرام بابک غفوری آذر
نوشتهٔ زیر بخشی از گزارشی است که روز شنبه اول دی ۱۳۴۷ در روزنامه آیندگان منتشر شد و مطابق رسمالخط این روزنامه بازنشر میشود. ارتباط یا عدم ارتباط این نوشته با تحولات اخیر هنرهای نمایشی ایران و مناسبات آن برعهده خوانندگان است.
««پژوهشی ژرف و سترگ…» وقتی در جشن هنر شیراز به روی صحنه آمد، همانجا بگومگوها و جدالهایی را سبب شد و اکنون در سالن نمایش انجمن ایران و آمریکا اغلب شبهای نمایش، این نمایشنامه با اعتراض برخی از تماشاگران، فریادها و احیانا رد و بدل ناسزاهایی میان اعتراض کنندگان و بازیگران همراه است. شب شنبه (پریشب) وقتی تئاتر «پژوهشی ژرف و سترگ…» آغاز شد تا مدتی سالن ساکت بود، اجرای نمایش به نحو مطلوبی جریان داشت ولی از پردۀ دوم، سروصداها و اعتراضات گسیختهای به گوش میخورد و ناگهان در گرماگرم اجرای بازی، یکی از تماشاگران به صدای رسا فریاد زد: مادر… لازم به تذکر است که بازیگران در حین اجرای نقش چند بار این ناسزا را طبق نوشتۀ نمایشنامه بر زبان میآوردند و به این ترتیب پریشب، اولین بار که صدای ناسزا از ته سالن برخاست، تا چند ثانیه همه فکر میکردند که این قسمت نیز جزو نمایشنامه است. اما وقتی دقیقهای دیگر باز فریاد ناسزا از همان ته سالن برخاست، ناگهان پورصمیمی، یکی از بازیگران روی صحنه، بازی را قطع کرد و خطاب به تماشاچی آخر سالن فریاد زد: مادر… تویی. و خانمی از بازیگران تف کرد و فریاد زد: «بیشرفها، حسودی میکنند» و آوانسیان کارگردان روی سن پرید تا بازیگران را ساکت کند. چند تماشاچی که اعتراض میکردند فریاد میزدند: این تئاتر نیست، مزخرف است، مردم را تحمیق میکنید. و از میان دیگر تماشاگران فریادهای اعتراض برخاست که: بروید بیرون، شما نمیخواهید بروید. پولشان را بدهید بروند. و بازیگران روی صحنه مخصوصا پورصمیمی ناسزا میداد و یک بار فریاد زد: «آهای سوسیالیست قراضه، حرف داری بیا اینجا». و هر لحظه حالتی میگرفت که گویا میخواست از سن بپرد به سالن و با معترضین دست به یقه شود. در همین موقع بار دیگر فریاد یکی از تماشاچیهای معترض برخاست که: پورصمیمی ننگ بر تو، و پورصمیمی به فریاد جواب داد: من اینجا افتخار میکنم. امشب یکی از شبهای افتخار آمیز زندگی هنریام است. سرانجام در میان هیاهوی مردم سالن که به هو کردن معترضین پرداخته بودند، یکی از گروه معترضین فریاد زد: آنهایی که با این تئاتر مخالفاند سالن را ترک کنند و خودشان که پنج شش نفری بودند از ته سالن برخاستند و از وسط سالن نیز دو نفر به همداستانی آنها برخاست. جمیعت فریاد زد: ادامه بدهید و پورصمیمی گفت: چون شما میخواهید ادامه میدهیم و ادامه دادند.
کاشف به عمل آمد گروه معترضین آقایان فتحی هنرپیشه گروه اسکویی، سلطانپور هنرپیشه و شاعر، صادق هاتفی کارگردان تلویزیون ملی و ناصر رحمانینژاد هنرپیشه تئاتر بودند. جالب توجه اینجاست که خود رحمانینژاد در همین نمایشنامه «پژوهشی ژرف و سترگ…» در جشن هنر شیراز نقش ایفا میکرد. در دقایقی که فریاد اعتراض گروه بلند بود، آقای عقیلی یکی از هنرپیشگان به نزدیک معترضین آمد و با فریاد و ناسزا میکوشید آنها را آرام کند. آقای عقیلی حتی آماده کتککاری هم بود که گویا ردیف صندلیها میان او و معترضین مانع از آن شد.
در سرسرای انجمن، یکی از گروه معترضین میگفت شبهای قبل نیز عدهای از روشنفکران و علاقمندان به تئاتر به این نمایشنامه و تئاتر اعتراضهای سخت کردهاند که متاسفانه آقایان پلیس را به کمک طلبیدند.»
از صفحه اينستاگرام بابک غفوری آذر
محسن مظلوم؛ ضحاک همچنان خون می خواهد
|