Welcome to Online Film Home
Home :: Film News :: Find a Birthday :: Dark version :: Persian Weblog :: Forum :: Contact
  تالار گفتمان بحث آزاد تالار گفتمان بحث آزاد

 خوش آمديد مهمان                                 عضو شويد  وارد شويد جستجو  فهرست اعضای تالار

  تالار
  بحث آزاد

نسخه مناسب چاپ ارسال ج1608;ابيه  ارسال موضوع جديد

موضوع ادبیات در برابر جعلیات
فرستنده Erfan_Rezaei در تاريخ 21 ژانويه 2024 ساعت 12:27 قبل ازظهر  
محل اقامت: Iran   تاريخ عضويت: 09 آوريل 2023   تعداد ارساليها: ۱۸۲   مشاهده ی مشخصات Erfan_Rezaei مشخصات  جستجوی ارساليهای ديگر Erfan_Rezaeiجستجو برويد به صفحه خانگی Erfan_Rezaei سايت نقل قول ارسالی Erfan_Rezaeiنقل قول
«ادبيات در برابر جعليات!»

آرمان اميري
January 20, 2024


هيچ غذايي پيدا نمي‌شد، مردم مجبور بودند هرچه را که مي‌توانستند بجوند و بخورند. به‌زودي گربه، سگ و کلاغ را نمي‌شد، يافت. حتي موش‌ها نسل‌شان برافتاده بود. برگ، علف و ريشه گياه را مانند نان و گوشت معامله مي‌کردند. در هر گوشه و کنار اجساد مردگان بي‌کس‌وکار پراکنده بود. بعد از مدتي مردم به خوردن گوشت مردگان روي آوردند». (قلتشن‌ديوان / محمدعلي جمال‌زاده)



حکايت «قحطي بزرگ ايران» (سال‌هاي 1296 تا 1298 خورشيدي) را تاريخ‌نگاران به اشکال مختلفي ثبت کرده‌اند. فاجعه‌اي که همزمان با جنگ جهاني نخست از راه رسيد و به مرگ و مير گسترده‌اي در کشور منجر شد. آمار تلفات دقيق آن فاجعه، درست به مانند شمار نفوس ايرانيان در آن زمان به درستي مشخص نيست. گويا راي غالب بين يک تا سه ميليون تلفات را تخمين مي‌زند، اما همين ابهام سبب شده تا جعليات حکومتي ما فرصت کند با اغراق‌هاي عجيب و غريب، ابتدا شمار تلفات را با ارقام نجومي 8 و 9 ميليون برساند که در نسبت با جمعيت حدودا 20ميليون نفري آن زمان، بيش از 40درصد جمعيت کل کشور را تشکيل مي‌دهد.

پس از آن هم طبيعتا گناه فاجعه بايد به گردن متهم رديف اول تمامي بدبختي‌هاي معاصر کشور افتاد و کار پروپاگاندا به آنجا رسيد که که ادعاي «نسل‌کشي ايرانيان توسط انگليس» را مطرح کنند. بهانه‌ي هم ورود نظاميان خارجي (انگليس و روس و عثماني) به خاک ايران بوده است که تهيه‌ي ارزاق آن‌ها هم در مدت جنگ بايد از منابع داخل ايران انجام مي‌شد و بنابر ادعاهاي حکومتي، اين ارتش‌ها اينقدر ارزاق مملکت ما را خريدند و خوردند که چيزي به مردم نرسيد و قحطي آمد.

براي فهم مبناي سست اين روايت کافي است بدانيم که تعداد سربازان انگليسي در ايران به روايت اسناد اين کشور حدود 51هزار نفر برآورد شده است. تعداد سربازان روس حدود 20هزار نفر بوده اما گويا در مقطعي تا 80 هزار نفر هم بالا گرفته است. در نهايت بين 5 تا 25 هزار نفر هم سربازان عثماني بوده‌اند که در مقاطعي وارد ايران شده‌اند.

اگر تمامي آمارهاي فوق را دست بالا حساب کنيم، در مجموع 150 هزار نيروي خارجي وارد خاک ايران شده‌اند. اين تعداد، در مقايسه با جمعيت حدودا 20 ميليون نفري ايران در آن زمان، معادل کمتر از 1درصد افزايش نفوس است، يعني بايد بپذيريم که يک مملکتي با افزايش 1درصدي در مصرف ارزاق دچار بحران قحطي و مرگ و مير گسترده شد!

از آنجا که اسناد متقن و مستند در کشور ما به درستي ثبت نمي‌شدند و اگر هم مي‌شدند حريف پروپاگانداي حکومتي نمي‌شدند، تا زماني که کار در زمين تاريخ‌نگاري باشد، همچنان عرصه براي هرگونه اباطيل بافي فراهم است؛ اما جالب است که در اين حوزه نيز، به مانند بخش بزرگي از تاريخ کشور، ادبيات و هنر مستقل جامعه، همچنان شعله‌هايي از حقيقت را در برابر توفان‌هاي تبليغات حکومتي حفظ کرده است؛ اما پيش از پرداختن به روايت ادبي ماجرا، بد نيست اشاره کنيم که پژوهش‌هاي مستندتر، فهرستي از عوامل چندگانه براي بروز آن فاجعه قائل هستند:

نخستين و طبيعي‌ترين عامل، خود جنگ جهاني بود که کل اقتصاد جهاني را مختل کرده بود. تمام اروپا در آتش جنگ مي‌سوخت، مراودات تجاري و حمل و نقل کالاهاي اساسي مختل شده بود و خلاصه تمامي جهان در وضعيت بحران غذايي به سر مي‌برد و ايران هم از اين قاعده مستثني نماند.

عامل دوم، خشکسالي عجيبي است که همزمان با جنگ از راه رسيد و طبق معمول آشنايي که از وضعيت کم‌آبي کشور سراغ داريم، به کشاورزي ايران ضربات جدي وارد کرد. اگر عامل نخست نبود، اين کاهش مي‌توانست با افزايش در واردات گندم جبران شود، اما در زمانه‌اي که باقي دنيا هم اسير وضعيت به نسبت مشابهي بودند، واردات آذوقه نه تنها افزايش نيافت، بلکه تا حدودي هم کاهش يافت و مشکل را دوچندان کرد.

عامل سوم، شيوع ناگهاني يک بيماري عجيب، معروف به «آنفولانزاي اسپانيايي» بود. چيزي بدتر از کرونايي که تجربه کرديم از اروپا آغاز شد و به سرعت به تمامي جهان گسترش پيدا کرد. شمار قربانيان طاعون اسپانيايي را فقط در خود اروپا بين 20 تا 50 ميليون نفر تخمين زده‌اند که از کل قربانيان جنگ هم بيشتر است. گفته مي‌شود در ايران، همزمان با اين بيماري، و احتمالا به دليل نبود بهداشت و تلنبار شدن اجساد، بيماري «وبا» هم شيوع پيدا کرده بود.

در نهايت، دو عامل کاملا بومي هم اوضاع کشور را بدتر از بد کرد. يکي، تغيير بافت کشاورزي ايران به سمت کشت ترياک بود. تجربه‌ي مشابه چنين اتفاقي را در دهه‌هاي اخير هم داشته‌ايم. مثلا زماني که دولت با شعار «خودکفايي گندم» تمرکز کشاورزي کشور را به سمت اين محصول سوق مي‌دهد، به ناگاه شاهد قحطي و افزايش قيمت گوجه يا پياز و سيب‌زميني مي‌شويم. گويا در آن زمان نيز با افزايش قيمت ترياک، بخش بزرگي از کشاورزان ايراني به کشت ترياک روي آوردند و طبيعتا سازمان برنامه‌اي هم در کار نبود که متوجه بشود آمار کشت و توليد غلات کشور به زودي با بحران مواجه مي‌شود.

عامل دوم و کاملا آشنا و قابل تصور ديگر هم احتکار و سوءمديريت بود. در واقع، مسوولان حکومتي يا مقامات ايالتي و ولايتي، نه تنها عرضه‌ي مديريت بحران را نداشتند، بلکه بيشتر به فکر اين بودند تا از آب گل‌آلود ماهي بگيرند و با احتکار ارزاق، سودي از فلاکت مردم ببرند. کار چنان به افتضاح کشيده شد که شخص پادشاه و درباريان و مقامات ايالات هم در مسابقه‌ي احتکارگري گوي سبقت را از يکديگر مي‌ربودند!

گزارش‌هاي اين دست فرصت‌طلبي‌ها به وفور و اغلب از جانب ناظران خارجي ثبت و به کشورهاي‌شان ارسال شده است. شايد هم همان گزارش‌هاي ارسالي در نهايت سبب شد که نيروهاي خارجي، تلاش کنند تا حد امکان کمي هم به اين ملّت فلک‌زده کمک کنند؛ روايتي که چندان در منابع تاريخي بدان پرداخته نمي‌شود اما مي‌توان در آثار ادبي رد پايش را ديد.

محمدعلي جمال‌زاده، خودش متولد 1270 بود و قحطي بزرگ را کاملا تجربه کرده بود و بخشي از آن را در داستان «قلتشن ديوان» به تصوير کشيد که از چند جنبه قابل توجه است.

در بخشي از داستان بلندش، جمالزاده مي‌نويسد:

«جنگ اول جهاني در آستانه اتمام بود که در دل شبي تاريک و هولناک سه سوار ترسناک که هر کدام شمشير و شلاقي داشتند به آرامي از ديوارهاي شهر عبور کردند و به آن وارد شدند. يک سوار نامش قحطي، ديگري آنفلوانزاي اسپانيايي و آخري وبا بود».
تا همين‌جاي کار هم نويسنده‌ي ما به زيبايي سه عامل اصلي آن فاجعه‌ي بزرگ را نام برده است؛ اما در پس زمينه‌ي داستان، فرصت مي‌کند تا به تفصيل نه تنها عامل بومي ماجرا را هم تشريح کند، بلکه اشاره‌اي هم بکند به ماجراي کمک‌هاي انسان‌دوستانه‌ي خارجي و سرانجام عجيبي که پيدا کردند.

شخصيت «قلتشن‌ديوان»، موجود فرصت‌طلبي است که در طول فراز و فرود مشروطه مدام رنگ عوض مي‌کند و يک بار عامل استبداد مي‌شود و يک بار کباده‌ي مشروطه‌خواهي مي‌کشد و خلاصه هرجور شده از آب هم کره مي‌گيرد. نزديک به ماجراي جنگ و قحطي که مي‌شود، از برخي منابع پر نفوذ که دارد خبردار مي‌شود که به زودي قند در ايران ناياب مي‌شود. پس بلافاصله 12هزار تومان سرمايه را که در زمان خودش رقم هنگفتي حساب مي‌شد صرف خريد و احتکار قند مي‌کند و اينقدر نگه مي‌دارد تا باز خبردار مي‌شود به زودي دوران قحطي سپري خواهد شد. سرانجام هم بار خودش را به 10برابر قيمت به فروش مي‌رساند. ماجراي دمپختک‌ها اما، از اين هم جالب‌تر است.

داستان، مربوط به همان بخش کمک‌هاي خارجي است که جمال‌زاده به اين صورت روايت مي‌کند:

«خدا پدر فرنگي‌ها را بيامرزد که اگر دلشان به حال مخلوق نسوخته بود و دست به کار توزيع مقداري آذوقه در ميان مردم شهر نشده بودن شايد اولياي دولت ابد مدت و امناي ملت نجيبه هرگز به صرافت نمي‌افتادند (و اي کاش نيفتاده بودند) که آن‌ها هم کمکي به اهالي بي‌يار و ياور شهر بنمايند».
از اينجا به بعدش را مي‌توانيم به سادگي حدس بزنيم. پاي کمک‌هاي خارجي که به ميان مي‌رسد، بلافاصله بساط فساد و دزدي هم به راه مي‌افتد. به قول جمال‌زاده:

«هنوز اين خبر شايع نشده بود که رنود از همه‌جا باخبر به دوختن کيسه‌هاي مداخل مشغول گرديدند و به دست و پا افتادند که از هر راهي است در اين کار دخالتي به هم رسانيده در چرب کردن سبيل خود از اين طعام بي‌روغن سر سوزني کوتاهي روان ندارند».
خلاصه تصميم بر آن مي‌شود که اين ارزاق را صرف تهيه‌ي «دمپخت» کرده، ميان خلايق تقسيم کنند؛ اما:

«در ديگبر خيانت و جنايت طرفه دم‌پختي پخته به خورد بندگان خدا دادند که هنوز هم از پس بيست و پنج‌سال معماي بغرنج ترکيب امتزاج آن بر احدي مکشوف نگرديده است. هر بخت برگشته‌اي که مي‌خورد رنگش به رنگ زعفران مي‌شد و شکمش مانند خيک باد مي‌کرد و به زودي صداي کفگير هلاک از ته ديگ عمر و حياتش بلند مي‌گرديد. شايد حمل به مبالغه بفرماييد ولي مصيبت اين دم‌پخت براي مردم تهران چندان کمتر از مصيبت لشکر مغول و عرب نبود»!

«ادبيات در برابر جعليات!»


#عرفان_رضايي از کشته‌شدگان اعتراضات آمل

برای ارسال پاسخ به اين مورد بايد وارد شويد
برای استفاده از تالار گفتمان بايد عضو شويد

ارسال جوابيه  ارسال موضوع جديد


 
جستجو
جستجوی فيلم، کارگردان، بازيگر..:

fa en


سايت های سينمايی!
 

Find a birthday!


پيوندها
 
مجله ۲۴
آدم برفی ها
دیتابیس فارسی فیلم های سینمایی
کافه سينما
سينمای ما
سينمای آزاد
 

اخبار روز ايران

[ Yahoo! News Search ]

Search Yahoo! here
 
 [ Yahoo! ]



options