نهادی بس مسئول اما مجهول!
مهدی نصیری، تلگرام نویسنده https://t.me/nasiriiranabad/8901 ۹ دیماه ۱۴۰۲
یکی از مهمترین و موثرترین نهادهای حکمرانی در ایران دفتر و بیت رهبری است با دهها معاون و مدیر و کارشناس و کارمند. دیگر نهادهای حکومتی در برابر این نهاد خاضع و مطیعند و قدسیت رهبری که ناشی از یک سوء تفاهم و بلکه بدعت عجیب اعتقادی در مورد جایگاه دینی ولی فقیه با عنوان «نیابت خاص امام زمان» است، به مدیران و کارمندان این نهاد نیز سرایت کرده است!
بسیاری از صاحب نظران مستقل که سالها در نظام، فعال و مدیر و صاحب منصب بودهاند، در مورد فروپاشی و بههمریختگی قریبالوقوع نظام سیاسی، گمانهزنیهایی معتبر با شواهد فراوان ارائه میکنند و هشدار میدهند اما ظواهر حکایت از آن دارد که دستگاه رهبری به بقای نظام و جزیره ثبات بودن ایران (این تعبیری است که جیمی کارتر در فردا روزی (۱۰ دیماه) در سال ۵۶ در تهران درمورد نظام شاهنشاهی بر زبان آورد) اطمینان دارند، هر چند این احتمال نیز کاملا قابل اعتناست که این نهاد نیز به خطیر بودن اوضاع پی برده اما راه برون رفتی از آن نمییابد و ترجیح میدهد راه گذشته را و لو با سقوط به قعر دره ادامه دهد، گویا درد این راهبرد از اعلام اشتباه و برگشت از مسیر غلط گذشته کمتر است!
در میان ناظران مطلع، این بحث وجود دارد که آیا این راهبرد رهبری ناشی از ضعف اطلاع وی از واقعیت امور است یا اطمینان (غیرقابل فهم برای ناظران) به درست و الهی و امامزمانی بودن روند کنونی حکمرانی است و یا ترکیبی از هر دو؟
اما هر کدام از این سه گزینه که باشد، مسئولیت معاونان و مدیران دستگاه رهبری که وظیفه اطلاعرسانی و تصمیمسازی برای آیتالله خامنهای را دارند، در رسیدن نظام به این نقطه تیره و تار و بحرانی، غیرقابل انکار و اغماض است. در اوایل دهه هشتاد روزی در محوطه بیت و دفتر رهبری با یکی از روزنامهنگاران شاخص اصولگرا برخورد کردم که با دلخوری و نگرانی گفت الان در جلسهای بودم که مسئولان دفتر گفتند برخی از گزارشها و اطلاعات را به رهبری منتقل نمیکنند چون باعث دپرس شدن و افسردگی ایشان میشود!
امام علی ع در عهد نامه حکومتی مالک اشتر به وی می گوید: «مالک! بین تو و مردم، حجابی جز صورتت نباید باشد». البته واضح است که در این دوران آنچه کار ارتباط مردم و جامعه با حاکمان را سامان میدهد رسانههای آزاد و نهادهای مدنی است که جایشان در ایران امروز خالی است اما با این وجود نقش وزارت دربار و دستگاه رهبری در این زمینه، بسیار حساس و مهم است. این نهاد میتواند با مهندسی اطلاعات و مدیریت ملاقاتها و دیدارها، مانع از درک درست رهبری از امور و یا عکس آن شود.
بسیار تفاوت وجود دارد بین این که ملاقاتکنندگان عمومی با رهبری افرادی دست چین شده باشند که برای زیارت و سردادن تکبیرهای تاییدآمیز به سخنان وی میروند یا آن که کسانی از متن مردم و همه اقشار و گرایشها به دیدار بروند و فرصت دیالوگ و پرسش و نقد را داشته باشند؛ چیزی که در تمام سالهای پس از انقلاب بسیار به ندرت و به طور ناقص اتفاق افتاده است. در دیدارهای خصوصی هم در حد بسیار بالایی این مهندسی و کنترل وجود داشته و بارها در مورد هر دو رهبر نظام شنیده شده است که بعضا کسانی که جرات و جسارت نقد صریح را یافتهاند، در حین ملاقات و یا پس از آن مورد توبیخ و سرزنش اعضای دفتر واقع شدهاند.
در هر صورت، معاونان و مدیران دستگاه رهبری ـ که اغلب سالیان طولانی در این نهاد مسئولیت دارند و کمتر تغییر یافتهاند ـ در فردای جمهوری اسلامی و فروریختن ساختار سیاسی، که نمیدانیم یک سال دیگر است یا پنج سال دیگر اما به دلیل شواهد و سنتهای تاریخی و فکتهای عینی و میدانی و منطقهای و داخلی و خارجی میدانیم که محتوم است، باید پاسخگوی مردم و جامعه باشند و توضیح دهند که چرا مسئولیت خود را در قبال جلوگیری از رسیدن نظام به نقطه سقوط که خسارتهای جبران ناپذیری بر ملت و سرزمین و دنیا و دین و حال و آینده آنان تحمیل کرد، انجام ندادند و وقتی که رهبری در سخنانش از قلهها سخن گفت به او زنهار ندادند که اکثریت ملت ـ به استثنای اقلیتی که تکبیرگویان در پای سخنان رهبری نمایندگان آنان هستند ـ وقتی این ادعاها را میشنوند مبهوت میشوند و هر چه به عرصههای مختلف جامعه مینگرد، جز بحران و دره نمیبینند.
اگر دفتر رهبری ترتیبی میداد که سخنان رهبری نه صرفا در حسینیه بیت و صدا و سیما با آب و تاب پخش میشد بلکه در ایستگاهها و واگنهای مترو نیز پخش و واکنش مردم دیده و ضبط میگردید و به اطلاع خطیب محترم میرسید، شاید عمق فاصله نگاه رهبری و دستگاهش به امور با نگاه اکثریت مردم، روشن و بحرانی بودن اوضاع مکشوف میشد.
۹ دیماه ۱۴۰۲
تلگرام نویسنده
عاطفه نعامی
عاطفه نعامی قربانی تازه جنایت نیروهای امنیتی
|