هفده سال پيش، در چنين روزي (سي دسامبر) صدام حسين ديکتاتور سابق عراق به دار کشيده شد. ويل باردنوپر، نويسنده کتاب « صدام ؛ زنداني در کاخ خودش» ( که ترجمه فارسي آن توسط نشر ثالث چاپ و منتشر شده) لحظه اعدام صدام را اينطور توصيف کرده است:
صدام پاي چوبه دار ميدانست که اين آخرين صحنه جهانياش خواهد بود و آخرين فرصتش براي ترميم سيماي آسيب ديدهاش و زدودن آن خاطره شرمآور بيرون کشيدنش از سوراخي در زيرزمين و تسليم خفتبارش به سربازان آمريکايي در سه سال قبل.
صدام يگانه فرد در اتاق اعدام بود که نقاب به چهره نداشت و همين به وي وجه تمايز خاصي ميداد....يکي از اعدام کنندگان نقابدار پارچهاي را با دقت ، يا دقيقتر بگوييم با ملاطفت، دور گردن صدام بست. او با اين کارش انگار ميخواست جلو زجر کشيدن بيهوده صدام را در اندک لحظات باقيمانده به دو نيم شدن گردنش بگيرد.
فريادهاي شيعهخواهانه «مقتدي،مقتدي،مقتدي» (مقتدي صدر رهبر شيعيان عراق) سکون و سکوت هولناک حاکم بر اتاق اعدام را شکست. فلش دوربينهاي عکاسي به صدا درآمد تا حال و هواي شبحمانند و وهمناک آنجا را دو چندان کند. صدام به شعارها و طعنههاي فرقه اي اعدام کنندگانش نيشخندي زد و گفت: «شما به اين ميگوييد شجاعت؟» يکي فرياد برآورد:«برو به جهنم» صدام جواب داد: «جهنم همين عراق فعلي است» و بعد چند بار شعار داد: «مرگ بر ايراني ها، مرگ بر ايرانيها»
جان مگواير مامور سابق سيا ميگويد «اگر ويديوي اعدام صدام را همراه عراقيها ببينيد همه آنها ميگويند اعدام کنندگان ترسيده بودند.... آنها ترسيده بودند چون صدام پاي چوبه دارش نترسيده بود.»
بيژن اشتري Instagram @bijan_ashtari
#عرفان_رضايي از کشتهشدگان اعتراضات آمل
|