Welcome to Online Film Home
Home :: Film News :: Find a Birthday :: Dark version :: Persian Weblog :: Forum :: Contact
  تالار گفتمان بحث آزاد تالار گفتمان بحث آزاد

 خوش آمديد مهمان                                 عضو شويد  وارد شويد جستجو  فهرست اعضای تالار

  تالار
  بحث آزاد

نسخه مناسب چاپ ارسال ج1608;ابيه  ارسال موضوع جديد

موضوع شلاق بر تن رویا…
فرستنده Erfan_Rezaei در تاريخ 10 ژانويه 2024 ساعت 4:44 بعدازظهر  
محل اقامت: Iran   تاريخ عضويت: 09 آوريل 2023   تعداد ارساليها: ۱۸۲   مشاهده ی مشخصات Erfan_Rezaei مشخصات  جستجوی ارساليهای ديگر Erfan_Rezaeiجستجو برويد به صفحه خانگی Erfan_Rezaei سايت نقل قول ارسالی Erfan_Rezaeiنقل قول
.
شلاق بر تن رويا... من شلاق‌خوردنِ آدم‌ها را ديده‌ام. و صداي آن بعد بيست‌وپنج سال در گوش‌ام است. در ساختمان «وزرا» در اواخر دهه‌ي هفتاد که به موجب موي بلند و گپ با يک دختر هم‌دانشگاهي «دستگير» شدم در بلوار کشاورز! سوار بر يک ونِ سبز‌ به ساختمان مشهور آن دوران برده شدم، ديدم که پسري را بر تخت خوابانده و بر کمرش کوبيدند. بيست ضربه. جاي ضربه‌ها ورم کرد اول. يکي که تجربه داشت به من گفت اين شلاق‌ها تاول‌هاي درشت مي‌سازند و بعد خون سر باز مي‌کند. دو سال بعد شبي دوستي که الان هم نويسنده و شاعر است پيام رساند که گرفتار است. به خانه‌ي کوچکِ دانشجويي‌اش رفتم. شلاق‌اش زده بودند. ده ضربه. لاغر بود و پشت‌اش مردد و خون‌خورده. آن ردها هيچ ترديدي نمي‌گذارند در بابِ رنجي که بر بدني تحميل مي‌شود تا تحقير و تهذيب شود. روايت رويا حشمتي بيان‌گرِ همين مسأله است. رواداشتنِ تحقير بر بدن به‌قصدِ تعذيب. روشي باستاني که ازقضا بسيار متواتر بوده. «تازيانه بزن». تازيانه چون تازي بر گوشت و پوست حمله مي‌کند. اعصاب را درگير و رنج را دوچندان مي‌کند. زنگي مستي‌ست شمشير بر کف‌گرفته که هدايت مي‌شود تا پوست را تاريک کند و شکاف سرخ بسازد. در سنت شلاق کمر، کف پا و بالاي ران‌ها محل فرود چرمينه يا چوبينه‌ي دردساز بوده‌اند. تکه‌هايي از تن که نمي‌بيني‌شان ولي حس‌شان مي‌کني. رد درد را نمي‌بيني و رنج آن را حس مي‌کني. انگار قرار است يادآوري کند که «هستند» و زخم‌هايي‌اند که ردشان مي‌ماند بسيار زياد. شلاق‌زدن رويا براي تاديب بدنِ اوست چه ذهن شلاق را باور نمي‌کند حتا اگر درد را بپذيرد. ولي اين بدان معني نيست که بدن حافظه ندارد، که دارد و بدن به اندازه‌ي جانِ جاري در آن اصل است و تهذيب و تحقيرش شناعتي شگرف دارد. تاريخ شلاق تاريخِِ بي‌حرمتي به بدن‌هاست. تاريخ تقليل ذهن‌ها به آداب برده‌گي و تکريمِ داغ‌ به‌قصدِ خردکردن. اما نوشتن از اين رخ‌داد بود که ورق را برگرداند به نظرم. «نشان سرخ دليري» بيش از تحمل درد در روايتِ آن است که رويا حشمتي انجام‌اش داد و اين روايت است که حالا دسته‌ي تازيانه را در گِل غلتانده. روايت قدرتي مضاعف مي‌دهد به بدنِ مجروح و ضمادي مي‌شود بر ذهنِ محزون. نور از زخمِ شلاق وارد نمي‌شود اما جان از پس کلماتي که راوي آن هستند برآمده و آگاهي مي‌بخشد. اين‌که روايت رامِ تازيانه نمي‌شود و اين اتفاق در ماجراي رويا حشمتي افتاده. شلاق از تاريخ اخراج خواهدشد و هيچ ترديدي ندارم که اين هم‌دردي همه‌جانبه و همه‌سويه با دختري که «تاب» آورد و نوشت همان است که مي‌خواهد وطن براي همه وطن باشد.
نقاشي از مارک روتکو است.

@sorkhesiah
از کانال تلگرام سرخ سياه

#عرفان_رضايي از کشته‌شدگان اعتراضات آمل

برای ارسال پاسخ به اين مورد بايد وارد شويد
برای استفاده از تالار گفتمان بايد عضو شويد

ارسال جوابيه  ارسال موضوع جديد


 
جستجو
جستجوی فيلم، کارگردان، بازيگر..:

fa en


سايت های سينمايی!
 

Find a birthday!


پيوندها
 
مجله ۲۴
آدم برفی ها
دیتابیس فارسی فیلم های سینمایی
کافه سينما
سينمای ما
سينمای آزاد
 

اخبار روز ايران

[ Yahoo! News Search ]

Search Yahoo! here
 
 [ Yahoo! ]



options