«قطعهای از پازلِ حکومتی نامتعارف» |
فرستنده Leila_Manzari در تاريخ
22 فوريه 2023 ساعت 11:05 بعدازظهر
محل اقامت: Masjed Soleiman, Iran تاريخ عضويت: 01 مارس 2023 تعداد ارساليها:
۱۳۴
مشخصات جستجو
سايت
نقل قول
|
«قطعهای از پازلِ حکومتی نامتعارف»
از کانال «مجمع دیوانگان»
https://t.me/divanesara/1645
✍️ایمان آقایاری - خانم معلم نیز عذرخواهی _ یا بخوانید اعتراف_ کرد. معلمی که برای شادی دانش آموزانش ترتیب همسرایی آهنگی را در سر کلاس داده بود، همچون هر فعال مدنی، فعال سیاسی، هنرمند، بازاری، دلال، معترضِ کف خیابان و خلاصه هر متهمی با هر اتهامی که به چنگ نیروهای امنیتیِ نظام میافتد، باید اعتراف کند تا شاید مورد رافت اسلامی قرار گرفته و دست از سرش بردارند.
حتما بسیاری از ما در مواجهه با چنین رویدادهایی از خود پرسیدهایم که چرا علیرغم اینکه این دست پروژههای نخ نما کارکردشان را از دست دادهاند و نتیجهای معقول به بار نمیآورند، رژیم همچنان اصرار بر ادامهی این مسیر دارد. به نظرم پاسخ به این پرسش مستلزم تجدیدنظر در پارهای از پیش فرضهاست.
امر معقول، آنچنان که در فهم عمومی ظاهر میشود در بسیاری از اعمال جمهوری اسلامی نمودی ندارد، چرا که امر نامعقول در اینجا کار میکند. و این به ماهیت غیر نرمال رژیم باز میگردد. دوگانههای دوست_دشمنِ خارجی، محبوب_مغضوبِ داخلی، سیستم شکنجه و اعتراف و مواردی از این دست، بر مبنای شکاف مفهومی جمهوری اسلامی با امر حکمرانی به معنای متعارف آن بنا شدهاند. حاکم، خوب یا بد مقتضیات را میسنجد و عملکردش بر حسب واقعیات است؛ لیکن رژیمهای نامتعارف واقعیات را به قامتِ امیالشان در میآورند.
در منطقِ عامِ حکومت، مصلحت عمومی کمابیش واجد جایگاهی است. به مخاطره افتادنِ زندگیِ افرادِ تحت حکومت میتواند خدشه به اصل حکومت وارد کند. حفظ قدرت مستلزم سَیّاسی و ملاحظات بسیاری است که مشاهده و پذیرش واقعیات و محاسبهی خیر و شر، تصمیمات را ایجاب میکند. اما زمانی که مبنای عمل، توهماتی باشد که بقایشان بقای حکومت است و دامنهی اِعمال آنها تا درون اتاق خواب شهروندان نیز گسترده است، نحوهی محاسبه نیز از اساس دگرگون میشود.
لذا باید جایگاه مباحثی چون شکنجه و اعترافگیری را در الهیات سیاسی جمهوری اسلامی جست. پیشتر در متن "پارادوکس عذاب آور وضعیت استثنایی" نوشته بودم که جمهوری اسلامی حتی جایگاه قاعده و استثنا را نیز کاملا عوض کرده است. این مسائل جملگی گواه آن است که ما با حکومتی ایدئولوژیک مواجهیم. اما مکرر باید گفت که مراد ما از ایدئولوژی نه مقولهای ذهنی بلکه منبع اقتداری عینی و ایمان به آن نه در معنای خلوص قلبی بلکه در حفظ وضعیت نابهنجارِ موجود است.
در چنین وضعی پروپاگاندا دیگر صرفا وسیلهای برای نیل به اهداف نیست، بلکه ضمنا خود تبدیل به غایت فی نفسه میشود. اخذ اعتراف فقط برای شکستنِ فردِ مُعترف یا اقناعِ مخاطب نیست، بلکه همچون مناسکی واجب است. چیزی شبیه به "گناه اصیل" که بدون غایت و لذت، بلکه صرفا به خاطر بار معصیت مرتکبش شوند؛ البته با ذکر این تفاوت که در اینجا این افعالِ موحِش، در بافتی معنادار با هم جفت و جور شدهاند. توبه و استغفار بر درگاه نظام، حتی اگر توبه کننده و توبه پذیر هر دو در دل به این مضحکهی دردناک بخندند، همچون عمودِ پوسیدهی این خیمهی فرسوده پابرجاست. هر حکومتی در کنار واقعیتها نمود و نمایشی نیز دارد، اما جمهوری اسلامی جز اینکه میخواهد باقی بماند، سراسر نمود است و در این نمایش تنها عناصر نمایشی است که واقعیت دارند؛ عناصری که به آن موجودیت و به وجودش استمرار میبخشند.
جمهوری اسلامی زمانی ماشین پروپاگاندایش را خاموش میکند یا نمایش اعترافگیریاش را خاتمه میدهد، که روابطش با تمامی کشورهای دنیا را به حالت کاملا عادی در آورد، که به اجباری بودن حجاب خاتمه دهد، که احکام قصاص اسلامی را کنار نهد، که به تحریم انواع تفریحات روزانهای که قریب به اتفاق مردم دنیا از آن برخوردارند پایان دهد و قس علی هذا. آیا کسی میداند که این روز چه روزی است؟
نباید به حرکات و سکنات حکومت جمهوری اسلامی به صورت مفرداتی بی ربط نگریست، بلکه باید آنها را در قالب یک کلیتِ به هم پیوسته نگاه کرد. تنها در این صورت میتوان به پیکربندی درستی از آنچه هست رسید. به قول مولانا در حکایت فیلی که در تاریکی لمسش میکردند:
در کف هرکس اگر شمعی بُدی / اختلاف از گفتشان بیرون شدی
https://t.me/divanesara/1645
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
لیلا منظری، روانکاو
|
|
برای ارسال پاسخ به اين مورد بايد
وارد شويد
برای استفاده از تالار گفتمان بايد عضو شويد
|
|
|
|
جستجو
|
|