يادداشت يک کارآفرين درباره فرهاد ميثمي |
فرستنده Leila_Manzari در تاريخ
04 فوريه 2023 ساعت 4:38 بعدازظهر
محل اقامت: Masjed Soleiman, Iran تاريخ عضويت: 01 مارس 2023 تعداد ارساليها:
۱۳۴
مشخصات جستجو
سايت
نقل قول
|
یادداشت یک کارآفرین دربارهی #فرهاد_میثمی
.
از تلگرام خوابگرد
@KhabGard
https://t.me/khabgard/4177
دکتر فرهاد میثمی را دورادور از اوایل دههی هشتاد میشناختم، از زمانی که آموزشگاه و انتشارات کنکور اندیشهسازان را داشت. میثمی با رتبهی تکرقمی وارد رشتهی پزشکی شده بود و در مرحلهی تخصص هم پاتولوژی میخواند اما درس و پزشکی را یکجا رها کرده بود و آموزشگاه اندیشهسازان را از صفر بنا کرده بود.
اندیشهسازان یکی از موفقترین و خوشنامترین برندهای آموزشی آن سالها بود. آن زمان هنوز مؤسسهی گاج با سرمایه و رانتهای متصل به ازمابهتران عرصهی آموزش کنکور را قبصه نکرده بود.
همسرم که از معلمهای معروف کنکور بود میگفت دکتر میثمی تنها کسی است که هر زمان از من بخواهد تست بنویسم بدون هیچ سؤالی حاضرم مجانی هم کار کنم!
همان سالها میثمی جشنوارهی داستاننویسی یلدا را راه انداخت. تعدادی از دوستان نویسندهام عضو هیئت داورانش بودند و خاطرم هست حسین سناپور، رماننویس گرانقدر ایران میگفت برای اولین بار بوده که به داوران یک جشنوارهی غیردولتی ادبی دستمزد شایستهای پرداخت شده بود.
سال ١٣٨۴ اما دکتر میثمی یکدفعه آموزشگاه اندیشهسازان را در اوج موفقیت تجاریاش تعطیل کرد. میگفت نظام کنکور ایران هر چه میگذرد، روح و انسانیت نوجوانان را بیشتر لطمه میزند.
یادداشتی از دکتر میثمی نقل شده بود که میگفت: «و من دختر مهربانی را میشناختم، که هر چند وقت یک بار به یکی از مراکز نگهداری کودکان بیسرپرست سر میزد و چه محبتها که به بچههای آنجا داشت، ... و روزی که دیدم به خاطر رتبه چهاررقمی کنکورش دارد گریه میکند، نشستم و هایهای به حال «انسانیت» گریستم. و بر خودم لعنت فرستادم که مترهامان را چه شده است. آیا داریم ارزش انسانی یک فرد را با این اندازه میگیریم که توانسته است در ۱۸ دقیقه به چند سؤال از ۲۵ سؤال عربی پاسخ دهد؟!»
من که آن زمان تازه شرکت خودم را راه انداخته بودم و درگیر دشواریهای اولیه آن بودم، برایم سؤال بود که چگونه میشود یک کارآفرین کسبوکاری را که برای ساختنش خون دل خورده، در اوج موفقیت تجاری، به دلیلی غیر تجاری تعطیل کند!
یادم هست ایاد فیلی، معلم معروف عربی و صاحب مؤسسهی کنکور اندیشه فائق، یکبار میگفت دکتر میثمی مرشد ماست و هر کاری او بکند، ما هم خواه ناخواه همان راه را خواهیم رفت. ایاد میگفت میخواهد انتشاراتش را به چاپ کتابهای فرهنگی و ادبی سوق دهد و پولی را که این سالها از کنکور درآورده عاقبت به خیر کند!
همان سال احمدینژاد آمد و یلدا و الباقی جشنوارههای مستقل داستاننویسی هم تعطیل شدند.
دورادور میدانستم میثمی هم مشغول کارهای فرهنگی است تا اینکه سال ٩٧ خبر دستگیریاش را در رسانهها شنیدم به جرم «توهین به حجاب به عنوان یکی از مقدسات ضروری اسلام». بعد از آن هم میثمی اغلب در خبرها بود به خاطر اعتراضات و اعتصابهایی که یکی پس از دیگری در زندانها داشت.
روز گذشته اما وقتی عکس میثمیِ اسکلتشده را دیدم، خشکیدم! فقط ته چشمانش کورسویی از فرهادی داشت که میشناختیم. بیشتر شبیه عکسهایی بود که از زندانیان اردوگاه آشویتس دیدهایم!
سه ماه بود که با طرح خواستههای توقف اعدام معترضان، آزادی شش زندانی سیاسی- مدنی و توقف آزارهای اجبار حجاب دست به اعتصاب غذای تر زده بود.
فرهاد میثمی که زمانی بسیاری به کسبوکار پردرآمدش رشک میبردند، چگونه خودخواسته پا در چنین وادی گذاشت که دیدن جسمش وحشت به روح آدمی میاندازد و درک روح بلندش، رشک بر دل هر آزادهای!
فرهاد جان، به قول ایاد تو همیشه مرشد ما بودهای و خواهی بود. ببینیم ما چقدر میتوانیم رسم مریدی را به جای آوریم!
@KhabGard
https://t.me/khabgard/4177
این زیر میثمی قبل و بعد را میبینید و نیز قطعهای را که کیهان کلهر به او تقدیم کرده و نوشته است:
این ابوعطا پیشکش به توست برادرم، فرهاد میثمی، در روزهای زجر اندر زجر اندر زجر؛ تو که باریک و بلندی اندام نحیف و سختی کشیدهات به تازیانه میماند بر پیکر فربه شرّی آکنده از نکبت قدرت.
ورق بزنید👇
لیلا منظری، روانکاو
|
|
برای ارسال پاسخ به اين مورد بايد
وارد شويد
برای استفاده از تالار گفتمان بايد عضو شويد
|
|
|
|
جستجو
|
|