یادداشت وارده: گفتمان بیاتشدهی اصلاحطلبی
کانال مجمع دیوانگان لینک: https://t.me/divanesara/1591
نویسنده مهمان: افشین حکیمیان
چرا اصلاحطلبان خنگ شدهاند؟ چرا چسبیدهاند به استراتژی بیاتشدهشان؟ چرا نمیفهمند که این استراتژیشان دیری است که بیات شده است. کهنه و پوسیده شده و گندش درآمده است.
چرا دیر تب میکنند؟ و اگر هم تب کنند به خاطر جمعهی سیاه زاهدان نیست. به خاطر ایام سیاه کردستان، به خاطر ایذه، به خاطر رخدادهای خونین خیابانهای تهران و شیراز و رشت و تبریز و مشهد و... تب نمیکنند؛ که صدایشان دربیاید؛ که بفهمی اصلاحطلبان زندهاند؛ نمردهاند و رخدادهای خیزش مردمی را میبینند و زیر نظر دارند. لابد باید از کشتهشدن سارینا و نیکا و حدیث و ... بغضشان بترکد. خونِ صدها کشتهی مظلومِ سیستان فریادشان را بلند کند؛ اما ازین همه، کل واکنششان ناراحتی ازین است که سیدشان "تلخترین روزگار خود را سپری میکند."
اصلاحطلبان وقتی تب میکنند؛ فریادشان درمیآید؛ سکوتشان در هم میشکند اما در مقابل عمامهپرانی معترضان! "از شرافت به دور میبینم که نسبت به تعرض به شهروندانی که لباس روحانیت به تن دارند و مثل همه شهروندان در کوچه و خیابان تردد میکنند سکوت کنم."
وقتی تب میکنند و دادشان در میآید که عتاب و خطابشان مردم باشد. از رقص و شادی مردمی دادشان درمیآید که از رفتار بازیکنان تیم ملی فوتبال آزردهخاطر شده بودند و خونسردی بازیکنان در قبال رخدادهای خونین خیابانهای سراسر ایران، نمک روی زخم این مردم پاشیده بود.
اینجاست که تب میکنند و وطن یادشان میافتد و حس میکنند که انزجار و نفرت خود را باید که بروز دهند و آن حزم و احتیاطی را که در قبال حاکمیت به خرج میدادند را اینجاها در عتابِ مردم کنار میگذارند. این است که در این مواجهه چیزی از حس همذاتپنداری و یا که درکِ خشم نشسته در دل و جان این مردمِ خشمگین و رنجدیده را در خود، اصلا و ابدا که حس نمیکنند و زبانشان از لکنت میافتد و صراحت و شفافیت یادشان میافتد و مثل بلبل زبان باز میکنند که: «نمیشود آنهایی را که از باخت تیم ملی فوتبال ایران خوشحالی کردند هموطن خود دانست؛ چه برسد آنها که قلب جوانان ملیپوش وطن را هدف گرفته و بیشرف خطابشان کردند یا بدون شرم پرچم انگلیس را بالا بردند. ورزش و فوتبال هم بخشی از زندگی جوانان است. ملت مظلوم ایران از دوطرف تیر میخورند.». گویی اصلاحطلبان به آن استراتژی بیاتشده آنقدر خو کردهاند که در همان طبقهبندی پرت و بیربط "خودی و غیرخودی"، احتمالن سرکوبگران را آنقدر "خودی" میدانند که این حجم از کشت و کشتار و سرکوبِ نهادهای سرکوبگر هم آنها را وادار نمیکند از تقیه و حزم و احتیاط همیشگی بیرون بیایند و سرکوبگران را خدای ناکرده از حیطهی هموطنی بیرون خطاب کنند.
اصلاحطلبان نمیتوانند کنش و واکنشهایشان را پشت چیزی به نام اعتدال و میانهروی قایم کنند. خط میانه اختیار کردن نمیتواند اینچنین مبتذل باشد که از مولوی عبدالحمید و خیلِ ماموستاهای خطهی کُرد، ناله و فریادِ از سر درد و یاریخواهی بلند بشود؛ اما هیچ حرف و سخن و نالهای بر زبانِ سید خندانِ اصلاحطلبان و یا که بر زبان روحانیون منتسب به اصلاحطلبی جاری نشود. و آنگاه به حداقلی از زبانِ تند معترضان و یا که پراندنِ عمامه و یا رقص از سرِ خشم مردمی، یادشان میافتد که شرفی هم هست و وطنی که بشود به نامش معترضان را نواخت.
اصلاحطلبان آنچنان به استراتژی بیاتشان اُخت کردهاند و چنان به این مشیِ کجدار و مریز اصلاحطلبی خو گرفتهاند که گویی خودشان هم از حال دلِ خود خبر ندارند؛ که در قبالِ ظلم حاکمِ ظالم، ناخودآگاه حس مصلحتجوییشان به کار میافتد که شده حتی این "تلخترین روزگار" را از سر بگذرانند. پس دم برنمیآورند. ولی به کمترین کنش معترضان، که با عادتِ "آرامش فعال" آنها همخوانی نداشته باشد؛ بهانههای سنجههای خشونتپرهیزیشان دم دستشان خواهد بود که با آن معترضان را عتاب کنند.
*"آرامش فعال" از تاکتیکهای بابِ میلِ چریک پیر بود. * "استراتژی بیات" از اصطلاحات بیان شیوای شهید هدی صابر است.
کانال «مجمع دیوانگان» @DivaneSara اینستاگرام «مجمع دیوانگان» لینک: https://t.me/divanesara/1591
|