نمکِ «تجاهلالعارفين» بر زخمهای جامعه احمد زيدآبادی، اکبر گنجی، زيباکلام و.. باقی هوش مصنوعی-ها
سارينا
متاسفانه در مورد بعضی از آدمها ديگر نمی توان از واژه آدم استفاده کرد.. آنها بيشتر مانند ربات يا هوش مصنوعی رفتار می کنند. من به شخصه آنها را هوش مصنوعی-ها خطاب می کنم چون عبارت و اصطلاح مناسب تر و درخورتری برای توصيف شان نمی يابم.. در اين شرايط بسيار حاد و پرتلاطم اجتماعی سياسی، به جای آن که با جوانان جان به لب رسيده و به ستوه آمده کشورمان قدری احساس همدردی نشان دهند و خود را نيز اندکی در قبال مشکلات پيش آمده شريک بدانند، بی وقفه متن می نگارند و با اين و آن مصاحبه می کنند (مباحثه زیدآبادی و زیباکلام درباره اوضاع ایران) و از همه چيز می نويسند و می گويند الا آنچه که سزاوار گفتن و نوشتن است! در حاشيه های امن ژورناليستی (بی آنکه اشاره ای به قتل های انجام گرفته در خيابان و مدرسه و دانشگاه و آدم ربايی های عوامل لباس شخصی کنند و ذره ای احساس همدردی با داغداران فقط نشان بدهند) مانور می دهند و از اين که مردم در تظاهرات شعار رضاشاه روحت شاد يا در حمايت از مجاهدين سر نداده اند و.. اظهار شگفتی! يا خوشحالی می کنند! چرا؟ آيا آنها کشته شدگان بی گناه اين جنبش را همانند اعضای خانواده خود نمی شمارند؟ حال و روز پدران و مادران نگران و داغدار آنها را نمی فهمند؟! بازی روانی رذيلانه و شکنجه آور و حتی طاقت فرسای ماموران سرکوب و امنيتی آنها را از خواب ناز ربات گون و ماشينی شان بيدار نمی کند؟! آيا اين جماعت نيز براستی همانند رهبر معظم انقلاب شان - که هيچ احساسی نداشت، جنگ و آدم کشی را نعمت الهی می خواند و براحتی خدعه می کرد - به موجوداتی ماشينی با هوش مصنوعی تبديل نشده اند؟! (گويی تنها کارکرد مغز اين جماعت خلاصه شده به اين که با استفاده از الگوريتم های رياضی، همانند ربات های گوگلی، مجموعه ای از داده های اطلاعاتی را تجزيه وتحليل و ترکيب کرده و نتيجه را اعلام و به کاربرش تحويل بدهند.)
احمد زيدآبادی و اکبر گنچی و.. باقی هوش مصنوعی-ها
|