بی بی سی نازنین! گزارش زباله گردانه ات در باره فریدون فرخزاد عالی بود!؛
ف. م. سخن
دست مریزاد! واقعا دست مریزاد به بی بی سی نازنین! شما تصور کنید، رسانه ای که هیچ خبری را و مطلقا هیچ خبری را منتشر نمی کند مگر آن که سه چهار منبع موثق آن را تایید کنند و بی بی سی به صحت آن خبر کاملا اطمینان داشته باشد، درست در روز سالگرد قتل فجیع فریدون فرخزاد که ماموران حکومت اسلامی، که بی بی سی عزیز، یکی از عوامل بر سر کار آوردن و حفظ ۴۰ ساله ی او بوده، همینجوری یهویی، و بدون هیچ قصد و غرض و مرضی، نامه های او به مردی لهستانی که او را نه دیده، نه با او برخورد داشته، نه اصلا با هم در یک شهر و کشور بوده اند، پیدا می کند و فرخزاد در دومین نامه اش به او، و دقت بفرمایید در دومین نامه نه سومین نه چهارمین، نه دهمین و پانزدهمین، بلکه دومین نامه، باز هم یکهویی و همینجوری، از همجنس گرایی و عشق مرد به مرد و عشق او به این فرد نادیده می نویسد، و باری، بعد از آن که این مرد می میرد، یک بابایی در لهستان در سطل زباله، نامه های تر و تمیز فریدون به او را پیدا می کند و باز همینجوری و یکهویی اسم فرخزاد را گوگل می کند و می بیند اِ! نویسنده نامه یک خواننده ایرانی ست که ماموران حکومت نکبت او را سلاخی کرده اند و آلت اش را بریده و در دهان اش کرده اند، و این همان است که این نامه ها را نوشته و نمی دانم چجوری و شاید باز همینجوری، نامه ها به دست بی بی سی خوشگله می رسد و با یک گزارش تحقیقی و قطعی در روز سالگرد تکه تکه کردن این بشر منتشر می کند!
بابا دم ات گرم بی بی جان! من همیشه به این شاهکار سیاسی تو فکر می کردم که درست در شب ورود ارتش های متفقین به ایران، از طریق امواج رادیویی خودت، شعر فردوسی خدا بیامرز را خواندی که: چو فردا برآید بلند آفتاب من و گرز و میدان و افراسیاب... و این به نظر من یک شاهکار سیاسی-چرچیلی بود در حد داستان فیلم «قلعه ی عقاب ها» و کشف جاسوس های آلمانی در تشکیلات امنیتی-نظامی انگلیس، ولی این تیکه ی آخر یعنی کشف و بررسی یهویی این نامه ها، زد روی دست هر کار جاسوسی و جیمزباندی بود در طول تاریخ بی بی سی عزیز.
حالا بنشینیم و نتیجه ی این کار فوقِ فنیِ امنیتیِ عجیب غریب را تماشا کنیم:
۱- نویسنده ی نامه های همجنسگرایانه، به دست عوامل حکومت اسلامی کارد آجین شد.
۲- نویسنده نامه ها هرگز جز در مصاحبه ای که خود گفت با مردی زندگی کرده است و هیچ موضوع جنسی هم در میان نبوده است و این هم به خاطر صداقت و مردانگی و حقیقت گویی اش بود، هرگز هرگز هرگز، حتی یک کلمه در تبلیغ یا ترویج همجنسگرایی حرفی نزد که خدای نکرده بخواهد بچه های ایران را که بی بی جان نگران .ون و َ.پَل آن هاست به همجنسگرایی تشویق کند.
۳- نویسنده نامه ها فقط به مردم گفت آزاد باشید و آزاده و علیه حکومت نکبت قیام کنید.
۴- نویسنده نامه ها به مردم گفت که منتظر عمل کشورهای دیگر علیه حکومت نباشید و خودتان اقدام به بر انداختن آن کنید.
۵- نویسنده نامه ها، که بی بی جان می خواهد بگوید همجنسگرا بود، دو تا زن و یک بچه داشت.
۶- نویسنده نامه ها، خواهری داشت که او را هم به انواع و اقسام فساد ها متهم کرده اند و می کنند و اصلا این خانم، دوست داشت آزاد باشد و رابطه ی آزاد با هر کس که می خواست داشته باشد حتی مرد شوهردار ولی مجموعه ی اشعاری به جا گذاشت که تا ایران و ایرانی و زبان فارسی هست که قطعا عمر بی بی سی به عمر این ها نخواهد رسید، این اشعار باقی خواهد ماند و خوانده خواهد شد و قبر او در ظهیرالدوله هم زیارتگاه دوستداران او خواهد بود تا روزی که روی آن مجتمع آپارتمانی ساخته شود.
۷- جوانان امروز ایران به این چیزها که عرض کردم توجه خواهند داشت نه این که فرخزاد همجنسگرا بود یا هر چیز دیگر بود. از او قبری باقی مانده در خارج از ایران که نشانه ی نتیجه ی سیاست بازی های انگلیس عزیز است و تمام. حالا بی بی جان! تو برو پیرانه سر و عجوزه وار خودت را جر بده! فعلا که ایران شده مستعمره روس و چین و به تو چیز خاصی نماسیده! تا ببینیم با این زباله گردی هایت کجای ایران را خواهی گرفت! :)
مارال
|