چرا تنها خواستار محاکمه پوتین هستيد؟ |
فرستنده بامشاد در تاريخ
09 آوريل 2022 ساعت 7:11 بعدازظهر
محل اقامت: دانمارک تاريخ عضويت: 05 آگوست 2004 تعداد ارساليها:
934
مشخصات جستجو
نقل قول
|
چرا با معيارهاي دوگانه تنها خواستار محاکمه پوتين هستيد و اسرائيل را رها کرده ايد؟
از تلگرام اكبر گنجي
ريچارد فالک؛ استاد حقوق بينالملل دانشگاه پرينستون و گزارشگر ويژه شوراي حقوق بشر سازمان ملل در مورد وضعيت حقوق بشر در فلسطين در فاصله سالهاي 2008 تا 2014
کانترپانچ
شکي نيست که جناياتي در اوکراين رخ داده اند. ظاهرا ارتکاب اين جنايات توسط نيروهاي مهاجم روسيه رخ داده اند. در يک دنياي کامل، کساني که چنين عمل کرده اند مسئول شناخته ميشوند.
با اين وجود، در مورد مسئوليت پذيري در قبال جنايات بينالمللي جهان بسيار ناقص است. زماني که دادگاه کيفري بين المللي در سال 2020 ميلادي تشخيص داد که داراي صلاحيت براي بررسي جنايات ارتکابي توسط اسرائيل در فلسطين اشغالي است اين تصميم توسط نخست وزير اسرائيل "يهودستيزي محض" قلمداد شد.
به همين ترتيب، زماني که ديوان بين المللي کيفري مجوز تحقيق درباره جنايات ايالات متحده در افغانستان را صادر کرد اين تصميم باطل اعلام شد، زيرا ايالات متحده يکي از طرفين امضا کننده اساسنامه رم که بر عملکرد ديوان بين المللي کيفري نظارت دارد نبوده است. ترامپ رئيس جمهوري پيشين امريکا تا آنجا پيش رفت که تحريمهاي شخصي را عليه دادستان ديوان بين المللي کيفري اعمال کرد احتمالا به دليل جسارت دادستان در به چالش کشيدن ايالات متحده.
در برابر چنين پس زمينهاي زماني که با جنايت آشکار از يک سو و رياکاري محض ژئوپوليتيکي از سوي ديگر مواجه ميشويم يک معضل ليبرال معمول وجود دارد.
پس از جنگ جهاني دوم اين امري مطلوب به نظر ميرسيد که رهبران سياسي و فرماندهان نظامي آلمان و ژاپن بازمانده به دليل ارتکاب جنايت محاکمه شوند، اما در مقابل هيچ تمايلي براي تحقيق در مورد پرتاب بمب اتمي بر فراز شهرهاي ژاپن توسط نيروهاي امريکايي يا بمباران استراتژيک مناطق غيرنظامي وجود نداشت.
ماهيت قانون اين است که با افراد برابر به طور مساوي رفتار شود، اما نظم جهاني به اين شکل تشکيل نشده است. متاسفانه عدالت "پيروزمندان" وجود دارد که مسئوليت را بر رهبري شکست خورده تحميل ميکند، اما در مقابل، عدم پاسخگويي کامل براي جنايات برندگان ژئوپوليتيک را ميپذيرد.
فراتر از اين، منشور سازمان ملل به گونهاي تدوين شد که با اعطاي حق وتوي بي قيد و شرط به پيروزمندان در جنگ جهاني دوم به مصونيت ژئوپوليتيکي وجههاي قانوني بخشيده است و اين روسيه را نيز شامل ميشود. از اين جهات، ليبراليسم به نفع واقع گرايي ژئوپوليتيکي عقب نشيني کرده و تحميل يک سويه قانون گرايي را ميپذيرد با اين اميد ساده لوحانه که اوضاع در آينده متفاوت خواهد بود.
با اين حال، سوابق پس از نورنبرگ نشان ميدهند که بازيگران ژئوپوليتيک به محدوديتها در توسل به جنگ به عنوان يک موضوع اختياري مينگرند. به آن چه ليبرالهاي آمريکايي در جريان بحث در مورد حمله نظامي امريکا با هدف تغيير رژيم و اشغال عراق در سال 2003 ميلادي مطرح نمودند و از آن تحت عنوان "جنگهاي انتخابي" ياد شد بنگريد.
زماني که صحبت از پاسخگويي به ميان ميآيد معيارهاي دوگانه هنوز در جريان هستند که با اعدام صدام حسين به دليل ارتکاب جنايات جنگي پس از جنگ تجاوزکارانه امريکا عليه عراق نمونه آن ديده شد.
يکي ديگر از پرسشهاي ماندگار اين است که "چرا اوکراين"؟ وقايع هولناک ديگري در دوره پس از پايان جنگ سرد در اوايل دهه 1990 ميلادي به اين سو رخ داده اند از جمله در سوريه، يمن، افغانستان، ميانمار و فلسطين، اما هيچ غوغايي قابل مقايسه با بحران اوکراين براي کيفر جنايتکاران جنايي و اقدامات تنبيهي وجود ندارد.
مطمئنا يک علت آن اين است که قربانيان در اوکراين سفيدپوست و اروپايي هستند و رسانههاي جهاني به طور موثر توسط غرب و با توجه به شهرت بين المللي مرتبط با زلنسکي براي شکل بخشي به افکار عمومي بسيج شدند. آن چه بايد باعث نگراني بزرگتر شود اين است که که غرب و ناتو بخواهند دامنه جنگ اوکراين گسترش يابد. جنگ گستردهتر را بهتر ميتوان در دو سطح درک کرد: جنگ سنتي بين نيروهاي مهاجم روسيه و نيروهاي مقاومت اوکراين همراه با جنگ ژئوپوليتيک بين ايالات متحده و روسيه.
بخش دوم مقاله «چرا با معيارهاي دوگانه تنها خواستار محاکمه پوتين هستيد و اسرائيل را رها کرده ايد؟»
بايدن به طور مداوم در جنگ ژئوپوليتيکي سخنان نظامي گرايانه و تقابل آميز را به زبان آورده و پوتين را شيطان جلوه ميدهد در حالي که از ديپلماسي به عنوان راهي براي توقف کشتار غفلت ميورزد و در واقع خود زمينه ساز وقوع جنايات بيشتر ميشود و بنابراين ارزيابي خود در حوزه استراتژي کلان اجازه ادامه جنگ در اوکراين را ميدهد.
درک اين نکته ضروري است که در جنگ ژئوپوليتيکي امريکا به اندازه روسيه متجاوز است. تا کنون جنگ ژئوپوليتيکي به عنوان يک جنگ تجاوزکارانه ايدئولوژيک با پشتيباني منابع تسليحاتي و تحريمهايي که با هدف فلج کنندگي بزرگ عليه روسيه طراحي شده اند به راه افتاده است. اين تاکتيک، پوتين را به سمت تهديدهاي متقابل از جمله هشدار در مورد تمايل روسيه تحت شرايط خاص براي توسل به سلاحهاي هستهاي سوق داده است. اين عادي سازي خطر هستهاي خود تحولي تهديدآميز در بستر حمايت از سوي يک رهبر مستبد است.
در رويکرد ايالات متحده در حالي که به تشديد مخاطرات توجه ميشود و اقداماتي براي اجتناب از دخالت مستقيم نظامي در اوکراين صورت ميگيرد هيچ عجلهاي براي پايان دادن به جنگ به نظر نميرسد و ظاهرا امريکا معتقد است که روسيه در حال حاضر از پيامدهاي دست کم گرفتن شديد اراده و توانايي اوکراين براي مقاومت رنج ميبرد و در صورت ادامه جنگ مجبور به اعتراف به شکست تحقيرآميز خود ميشود که علاوه بر انگيزههاي ديگر مزاياي استراتژيک را نيز براي امريکا به همراه خواهد داشت از جمله آن که ميتواند چين را از همسويي با روسيه در آينده منصرف سازد.
به نظر ميرسد معماران غربي اين جنگ ژئوپوليتيکي با روسيه سود و زيان را از طريق ديدگاه نظامي گرايانه خود ارزيابي ميکنند و به شدت نسبت به سرريز پيامدهاي اقتصادي فاجعه بار به ويژه در رابطه با امنيت غذايي در شرايط بسيار ملتهب خاورميانه و آفريقا بي تفاوت هستند و به اين موضوع توجهي ندارند.
همانطور که "فرد برگستون" استدلال ميکند ثبات کلي اقتصاد جهاني نيز در معرض خطر بزرگي قرار دارد مگر اينکه ايالات متحده و چين متوجه شوند که همکاري آنان تنها راه براي جلوگيري از يک فروپاشي عميق، پرهزينه و طولاني مدت اقتصاد جهاني است.
جنگ ژئوپوليتيکي هم چنين توجه را از دستور کار فوري تغييرات آب و هوايي منحرف ميکند که نشانگر هشداري جهاني است که کارشناسان آب و هوا را بيشتر نگران ميسازد. ساير موضوعات نگران کننده جهاني از جمله مهاجرت، تنوع زيستي، فقر، آپارتايد دوباره به منبع نگراني بشر تبديل ميشوند.
https://www.counterpunch.org/2022/04/08/why-ukraine/
https://t.me/ganji_akbar
|
|
برای ارسال پاسخ به اين مورد بايد
وارد شويد
برای استفاده از تالار گفتمان بايد عضو شويد
|
|
|
|
جستجو
|
|