جناب شاهزاده رضا پهلوی درودها!
من شهروندی معمولیام، با عشق به ایران سخنی "سخت ساده" با شما دارم و به حکم باور مشترک به اصول دموکراتیک و حق شهروندی میخواهم این سخنان را با شما در میان نهم.
میدانید و نیازی به ذکر دلایل نیست که از وضع فعلی کشور، عموم مردم جز درصد اندکی جان به لب شده و در آستانهی انفجاریم!
هر روز غمی از نو به مبارکباد میرسد و هیچ روزی بیذکر مصیبت نمیگذرد! همین روزهای اخیر را بنگرید، داغ حکم ظالمانهی توماج را تاب آوریم یا روایت جانگداز قتل حکومتی نیکای مظلوم را؟ از مسائل کلان و مصائب اقتصاد و محیط زیست و شیزوفرنی سیاست خارجی و پارانویای رهبری و ستیز با دنیا و تجهیز نیروهای نیابتی و بر هم زدن امنیت منطقه و بیماری هاری نظام در برابر زنان و دختران و زندهگیری با روش پتوپیچی و هزار درد دیگر نگویم که اخبار هر روزهمان آکنده از این ذکر مصائب است و شما بهتر از ما میدانید.
برای درمان این مصائب و یافتن راههای چاره برای رسیدن به روزهایی روشنتر، باید شجاع و صادق باشیم و عملگرا و عاشق میهن! در این سالها این خصوصیات را در شما و بسیاری دیگر از مبارزان در بند دیدهایم!
و بر این اساس شاید این تقاضا قابل تامل باشد که به عنوان یک ایرانی آگاه به تطورات تاریخی، انقلاب فاجعهبار ۵۷ و تمام نقشآفرینان آن را به مثابه بخشی از تجربهی تاریخی ایران بپذیریم. ما مردم همه گناهکار و تردامنیم! چنانکه شاهان پهلوی هم در زمینهسازی بروز این انقلاب، پیشتر دچار اشتباهات سهمگینی شده بودند. خودمان و پدرانمان را ببخشیم. ما مردم ایران ضمن توبه از فاجعه ۵۷ باید این مرحله انقلاب ۵۷ و اشتباهات آن را جزو مسیر رشد ملت ایران بپذیریم. همین فاجعه بود که باعث شد مسیر چندین صد ساله گذار از حکومت دینی و فهم ضرورت سکولاریسم را در کمتر از نیم قرن طی کنیم! ما از نظام حاکم و دروغها و خدعههایش بیزاریم اما همین نظام بود که به ما فهماند حکومت شبهطالبانی ملاهای حقیر دور از دانش و تمدن چه شکل و شمایلی دارد! اینکه امروز فهمیدهایم جنگ و درافتادن با تمام دنیا و توهمات ایدئولوژیک چگونه کشور را به خاک سیاه مینشاند، اینکه پخمهسالاری دینمدار چگونه میتواند سد راه توسعه باشد، اینها و هزاران تجربه خرد و کلان دیگر را در همین نیمقرن آموختهایم! ما در همین تجربهی تاریخی چنین پخته و آگاه شدهایم! در این کورهی داغ اگر سوختیم و داغهای جوانانمان و تباه شدن سرمایههای مملکت و خاکسترنشینی مردمان را دیدیم، با همهی بودنمان این سم مهلک حکومت دینی را چشیدیم و در تمام این سالها پادتن این زهر در روح و روان و تار و پود جامعه ساخته شد، بر این اساس برای چنین خدمتی رواست که خود و مسببین و نقشآفرینان را ببخشیم و در نگاهی کلانتر، حتی خمینی و خامنهای را کارگزاران ضروری تاریخ برای رسیدن به این نقطهی تاریخی اکنون بدانیم.
جناب شاهزاده اکنون شما و تمام مبارزان میهندوست از مصطفی تاجزاده مبارز نستوه دربند تا میرحسین در حصر، در جایگاه مهم و تعیینکنندهای قرار گرفتهاید. منتظریم که همهی شما در این کارزار اتحاد شاهزاده و تاجزاده وارد گفتگو شوید و چنانکه همگی قبلا هم مکررا اشاره کردهاید، به همهی دنیا و ایرانیان صراحتا اعلام کنید که نتایج صندوق رای و قواعد بازی دموکراتیک را میپذیرید و با اعلام آشتی ملی برای اعتلای ایران و گام برداشتن به سوی تجربهای دموکراتیک از این خطر کردن نمیهراسید! با شناختی که در این سالها از شما داریم میدانیم که چنین روزی دور نیست و امیدواریم که شخصیتهای دیگر نیز در پی شما به میدان آیند.
دشمنی و نفاق و کینهورزی به بخشی از تاریخ کشورمان، آرزوی نظام استبدادی است. مثل همهی تحولات بزرگ در آغاز باید همدل و همصدا از این حکومت نحس و نکبتبار ناجمهوری نااسلامی بگذریم و فردای پیروزی در کنار صندوق رفراندوم نتیجه را هر چه که باشد بپذیریم. برخی از منتقدان (عمدتا از اصلاحطلبان امیدوار به نظام) چنان از دوری و استبعاد گفتگو و اتحاد شاهزاده و تاجزاده سخن میگویند که گویی تمرین دموکراسی چیزی غیر از این است و گویی پیروزیهای بزرگ ملتهای توسعهیافته جز از همین راه فراهم گشته است!
طاعنان خواهند خندید اما بگذارید بگویم بسیاری از مردم روزی را آرزو میکنیم که انتخاب مردم نظام پادشاهی مشروطه باشد و شیرمردی چون تاجزاده کاندیدای نخستوزیری و یا بالعکس نظام جمهوری سکولار انتخاب مردم باشد و شخصی چونان رضا پهلوی کاندیدای ادارهی کشور! تا کی چون تبعیدیان سودایی و بذرهای پراکنده در اقصا نقاط عالم پراکنده باشیم و میهن را به دست دیوان و ددان اهریمنخو رها کنیم؟!
به رغم مدعیانی که منع عشق کنند، روز اتحاد هیچ دور نیست! عشق به ایران سرمایهی مشترک ماست! و صلح، دوستی و اتحاد رمز پیروزی!
مهیار مهرزاد https://t.me/Iranabadazad
جناب شاهزاده رضا پهلوی
قربانی جنايت خامنه ای
|