گردنمان شکست...
زن فریاد میزند: «گردنم شکست»، اما مامور امنیتی با برخورد وحشیانه و غیرانسانی، زن را با شالش و از موهایش میکشد، به او سیلی میزند، او را پرتاب میکند. همچنان تنها یک صدا میشنویم: «گردنم شکست».
آن چیزی که مشخص است ماموران انتظامی-امنیتی عامل ناامنی جامعه و شهروندان شدهاند نه عامل تامین امنیت. همین افراد مدعی هستند که به مهسا امینی، آرمیتا، سارینا و زنان و فرزندان این کشور آسیبی وارد نکردهاند. و وقتی هم مردم به آنها میگویند «سرکوبگر»، «مزدور» یا «اوباش»، فرماندهشان گِله میکند و میگوید مردم به ما زخم زبان میزنند!
مسأله اینجاست در غیاب قانون و نهادهای نظارتی و پاسخگو، آیا مردم در قبال چنین رفتارهای متوحشانهای حق دفاع از خود را دارند؟ آن هم در مقابل اشخاصی با لباس نیروی انتظامی یا لباس شخصی که به مثابه خفتگیر با مردم برخورد میکنند.
آن زن فریاد میزند ولی در واقع با دیدن چنین صحنهای گردن ماست که میشکند...
از کانال تلگرام حسین رونقی
@Hosseinronaghi
قربانی جنايت خامنه ای
|