Welcome to Online Film Home
Home :: Film News :: Find a Birthday :: Dark version :: Persian Weblog :: Forum :: Contact
  تالار گفتمان بحث آزاد تالار گفتمان بحث آزاد

 خوش آمديد مهمان                                 عضو شويد  وارد شويد جستجو  فهرست اعضای تالار

  تالار
  فيلم و سينما

نسخه مناسب چاپ ارسال ج1608;ابيه  ارسال موضوع جديد

موضوع طوفانِ انتقادها به‌ جشن‌واره‌ی فجر ۴۳
فرستنده فرامرز در تاريخ 14 فوريه 2025 ساعت 4:57 بعدازظهر  
محل اقامت: Iran   تاريخ عضويت: 22 سپتامبر 2024   تعداد ارساليها: ۱۰۸   مشاهده ی مشخصات فرامرز مشخصات  جستجوی ارساليهای ديگر فرامرزجستجو نقل قول ارسالی فرامرزنقل قول
طوفانِ انتقادها به‌ جشن‌واره‌ی فجر ۴۳

منبع: کافه سينما
http://cffe.ir/1YJ


طوفانِ انتقادها به‌جشن‌واره‌ی فجر ۴۳ از سوی رسانه‌های متعلق به‌جریان‌های فکری گوناگون بالا گرفته...




ایمان عظیمی در فرهیختگان نوشته است: باز هم داوری جشنواره فیلم فجر مسئله‌ساز شد و سؤالات زیادی را در ذهن مخاطبان، منتقدان و همین‌طور اهالی رسانه ایجاد کرد. چهل‌وسومین دوره این فستیوال درحالی به پایان رسید که فیلم‌هایی نظیر «ناتوردشت» و «خدای جنگ» به‌طور کامل از دایره محاسبات داوران حذف شدند و هرکدام فقط در یک رشته فنی در میان نامزد‌های کسب سیمرغ جا گرفتند. این اتفاق درحالی رقم خورد که داوران بخش مسابقه سینمای ایران بی‌ربط‌ترین آثار جشنواره را به خط کردند و به آن‌ها تحت عنوان نامزد و برنده نهایی بها دادند. برای نمونه به‌جز ابراز ارادت برنامه اینترنتی شهرداری به فیلم ضعیف و درهم‌ریخته «شمال از جنوب غربی» تقریباً هیچ منتقد و کارشناسی به این اثر روی خوش نشان نداد و آن را تحویل نگرفت. اما حتی انتقاد امیررضا دلاوری به کم‌وکیف حضورش در فیلم هم نتوانست اعضای هیئت داوران را از خواب زمستانی بیدار کند و باعث شود تا آن‌ها نسبت به آثار سوء انتخاب‌هایشان تجدیدنظر کنند. اما این تنها «شمال از جنوب غربی» نبود که با حضورش در میان نامزد‌ها و برندگان دود از سر بسیاری بلند کرد. از طرف دیگر، اسم بردن از فیلم‌های «گوزن‌های اتوبان»، «۱۹۶۸» و «صددام» و مطرح کردن آن‌ها در میان نامزد‌ها -که در بعضی از موارد به اهدای سیمرغ هم ختم شد- جز توهین به شعور سینمایی و قوه ادراک ما در تشخیص خوب از بد چه دلیلی می‌تواند داشته باشد؟ این‌ها صرفاً سؤالات مقدماتی ماست و قرار هم نیست تا در این یادداشت به نقد ساختاری، ریشه‌ای و آسیب‌شناسانه جشنواره فجر، باتوجه به اشتباهات تاریخی آن در بعد داوری نهایی بپردازیم. به عبارت دیگر ترکیب عقل سلیم با آموزه‌های سینما در حد متوسط نیز می‌تواند تصمیمات غلط هیئت داوران چهل‌وسومین دوره جشنواره فجر را برجسته کند. باری، انتخاب‌های نابجا فقط به این موارد خلاصه نمی‌شود. براساس شنیده‌ها، سیمرغ بهترین بازیگر زن در دقیقه 90 از دستان مریلا زارعی سُر خورد و به فریبا نادری برای بازی در فیلم «شوهر ستاره» رسید. درواقع، جایزه بازیگر نقش اول زن، مهم‌ترین سیمرغی بود که می‌توانست به «موسی کلیم‌الله» برسد، اما دوستان حاضر در هیئت داوران این واقعیت را نادیده گرفتند و به جایش بازی عادی -و نه شگفت‌انگیز- فریبا نادری در فیلم نه‌چندان قابل توجه ابراهیم ایرج‌زاد را لایق تحسین دانستند!

طبیعتاً جشنواره فجر چه در مرحله انتخاب آثار و چه داوری آن‌ها باید به معیاری برای دیگر جشنواره‌ها و جشن‌های داخلی تبدیل شود، ولی ارزیابی‌ها از ادوار پیشین این رویداد فرهنگی نشان می‌دهد که جز مواردی معدود، اغلب انتخاب‌ها با سبک‌سنگین‌های سیاسی، ارگانی و ملاحظات غیرسینمایی همراه بوده و تصور و انتظار ما از این جشنواره چندان با واقعیت آن در این سال‌ها مطابقت ندارد، امّا داوران در این دوره به‌قدری در انتخاب‌هایشان بد و اشتباه داشته‌اند که نمی‌توان باور کرد که عده‌ای متخصص پشت این انتخاب‌ها بوده‌اند! از این‌ها گذشته، وقتی رضا درستکار به‌عنوان تنها منتقد جمع شش نفره داوران در مراسم اختتامیه پشت تریبون قرار گرفت با شوری انقلابی از بهروز وثوقی نام برد و از عدم حضور این بازیگر در سینمای ایران گلایه کرد. ای کاش این منتقد به جای مصرف بهروز وثوقی -که هدفی جز وایرال شدن در فضای مجازی نداشت- قدری به کار اصلی‌اش در جشنواره می‌پرداخت تا دیگران اینچنین نتایج را به سخره نگیرند.

مرجان فاطمی در فیلم نیوز که خبر فهرست جوایز را با تیتر «روسیاهی این هیات داوران در تاریخ ثبت می‌شود» پوشش داده بود، نوشت:

مرجان فاطمی | شامگاه روز دوشنبه 22 بهمن، در مراسم اختتامیه جشنواره چهل‌وسوم فیلم فجر، با شیندن نام برگزیدگان سیمرغ، روی سر همه‌مان شاخ درآمد. در بسیاری از رشته‌ها اصلی سیمرغ در دست افرادی قرار گرفت که از میان نامزدها حتی به عنوان آخرین گزینه هم نمی‌توانستیم انتخاب‌شان کنیم چه برسد به اینکه بخواهیم آنها را سیمرغ‌به‌دست روی سن ببینیم. با پایان مراسم اختتامیه سوال همه این بود که آیا داورها واقعا همان فیلم‌هایی را که اهالی رسانه و مردم دیده‌اند تماشا کرده‌اند و به این گزینه‌ها رسیده‌اند؟ چون حتی با قرعه‌کشی هم احتمال رسیدن به گزینه‌هایی تا این‌ حد بی‌ربط نسبت به پیش‌بینی جمعی وجود نداشت. چه‌طور ممکن است فیلمی مثل «زیبا صدایم کن»، به عنوان بهترین فیلم یک جشنواره معرفی شود اما حتی در یک رشته دیگر هم شایسته دریافت سیمرغ نشده باشد؟ یعنی از نظر داورهای جشنواره، این فیلم نه در زمینه کارگردانی، نه فیلمنامه، نه بازیگری و نه هیچ رشته دیگری موفق ظاهر نشده اما یک‌مرتبه شایسته عنوان بهترین فیلم شده است؟ داوری دور از ذهن و بی‌‌منطق داورهای جشنواره چهل‌وسوم برای همیشه در تاریخ سینمای ایران ثبت می‌شود.

به گزارش فیلم‌نیوز، مراسم اختتامیه چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، دوشنبه 22 بهمن در کاخ جشنواره برگزار شد. داوری آثار بخصوص در بخش بهترین بازیگر زن و مرد، همه را در بهت فرو برد. بعد از پایان مراسم، واکنش‌های زیادی نسبت به این انتخاب‌های عجیب منتشر شده است. داوری داوران ابهاماتی دارد که نمی‌توان نادیده گرفت.

یک ) .فیلم «زیبا صدایم کن» به کارگردانی رسول صدرعاملی در طول جشنواره از سوی اهالی رسانه به عنوان یکی از خوش‌ساخت‌ترین و موفق‌ترین فیلم‌ها شناخته شد و همه منتظر بودند علاوه بر سایر بخش‌ها، فیلمنامه، کارگردانی و بازی امین حیایی و ژولیت رضاعی توسط داورها دیده شود، اما در کمال تعجب در هیچ‌یک از این بخش‌ها شایسته شناخته نشد. نکته مهم اینکه با وجود نادیده گرفته شدن این فیلم در تمامی بخش‌ها، نامش به عنوان بهترین فیلم جشنواره معرفی شد. مهمترین سوال اینجاست که اگر فیلم از هیچ جنبه‌ای لایق دریافت جایزه نبوده، چطور عنوان بهترین فیلم جشنواره به آن اطلاق شده است؟ مگر بهترین فیلم، فیلمی نیست که داوران آن را از جنبه‌های مختلف شایسته تقدیر تشخیص داده باشند؟

زیبا صدایم کن فقط در رشته بهترین فیلم برنده جایزه شد.

دو) بعد از اکران دو فیلم «رها» و «زیبا صدایم کن» تا آخرین روز جشنواره، اکثر منتقدان و اهالی رسانه معتقد بودند سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد یا در دستان شهاب حسینی قرار خواهد گرفت یا امین حیایی. یعنی هیچ فیلم دیگری در بخش مسابقه نبود که بعد از تماشای آن به این نتیجه برسیم که بازیگر دیگری ممکن است روی دست اینها بیاید. بازی شهاب حسینی و امین حیایی در این دو فیلم به قدری چشمگیر بود که نمی‌توانستیم فکرش را بکنیم که توسط هیئت داوران دیده نشود. درست است که با حذف بهرام رادان و عدم جایگزینی بازیگر دیگری در جمع داوران، می‌توانستیم پیش‌بینی کنیم مشکلاتی ایجاد خواهد شد اما در نه در این حد که بازی هیچ‌کدام از آنها دیده نشود و سیمرغ در دستان بازیگرانی قرار بگیرد که خوش‌بینانه‌ترین حالت ممکن درباره‌شان می‌توان گفت که در آثار دیگرشان موفق‌تر ظاهر شده بودند. تنها اتفاق مثبت این بود که مصطفی زمانی سیمرغش را با حسن پورشیرازی برای نقش درخشانش در «پیر پسر»، سیمرغی مشترک اعلام کرد تا اوضاع کمی سروسامان پیدا کند.

بازی مریلا زارعی را همه پسندیدند جز هیات داوران.

سه ) از میان بازیگران نقش اصلی زن، چشم امید همه به مریلا زارعی و رویا افشار بود. در پیش‌بینی‌های بعدی هم دست‌کم نام ژولیت رضاعی و شمیلا شیرزاد قرار می‌گرفت. با این حال در کمال تعجب سیمرغ در دستان نامزدی قرار گرفت که در هیچ‌یک از پیش‌بینی‌ها جایی نداشت. درباره نقش مکمل زن هم وضعیت به همین صورت بود. غزل شاکری و ساره بیات، اولین گزینه‌ها برای دریافت سیمرغ بودند و برای بهاره کیان‌افشار هم پیش‌بینی‌هایی می‌شد اما سیمرغ در این رشته هم به یکی از دورترین گزینه‌ها رسید.

چهار) نکته عجیب ماجرا اینجا بود که محمدرضا شهیدی‌فر هنگام اعلام برنده سیمرغ وقتی هیجان حاضرین در مراسم را پس از اعلام نام شهاب حسینی و امین حیایی دید، اعلام کرد که همه به خاطر گذشته این افراد علاقه‌مند به برنده شدن‌شان هستند و باید بازی آنها را در فیلم‌های جشنواره قضاوت کنند. درحالی که این شور و هیاهو دقیقا به خاطر همین نقش‌های اخیر این بازیگران بود و هیچ‌کس کاری به گذشته آنها نداشت. نکته عجیب‌تر اینکه پس از پایان مراسم، مجری شبکه نمایش خدارا شکر کرد که هیچ‌کس دست خالی از مراسم بیرون نرفت. واقعا اعتبار مهمترین رویداد سینمایی ایران به این است که دل همه را به دست بیاورد؟ در این صورت چه الزامی برای برگزاری جشنواره بود؟ از همان اول سیمرغ‌ها را بین همه تخس می‌کردند و قال قضیه را می‌کندند.

از سوی دیگر افشین علیار در روزنامه‌ی جوان نوشت:

هر سال که جشنواره فیلم فجر به پایان می‌رسد، در همین ستون درباره جمع بندی جشنواره یادداشت می‌نویسم و ابراز امیدواری می‌کنم که سال بعد از ضعف‌های ریز و درشت کاسته شود، اما هر سال دریغ از پارسال که مسئولان جشنواره و دبیر آن توجهی به انتقادات و پیشنهادات اهالی رسانه و منتقدان در جهت افزایش کیفیت فیلم‌ها و نحوه برگزاری آن نمی‌کنند.

جشنواره ۴۳ فیلم فجر در نمای کلی آن یک رویداد پر اشکال محسوب می‌شود. انتخاب زیاد فیلم افتخار نیست و اینکه فیلم‌های بی‌کیفیت را در جشنواره بپذیریم اعتبار محسوب نمی‌شود. به نظر می‌رسد دبیر جشنواره سعی داشته همه را راضی نگه دارد، بنابراین به هیچ کس نه نگفته است. دبیر همه فیلم‌ها شامل کمدی‌های سخیف تا درام‌های اجتماعی ناکارآمد را به جشنواره ملی راه داده است، هر چند او می‌تواند این را به گردن هیئت انتخاب بیندازد، اما او می‌توانست کمیت آثار را کنترل کند. انگار هیئت انتخاب که همگی از سینماگران هستند نقشی جدی در انتخاب نداشتند و اگر نه حضور فیلم‌هایی مانند مرد آرام یا گوزن‌های اتوبان یا فریاد برای چنین رویداد فرهنگی مهمی متقاعد کننده نیست. ما در این جشنواره هشت فیلم در ژانر دفاع مقدس و شهدا داریم، اما فیلم صددام هم داریم که کمدی مبتذلی است که در آن مخاطب با صدام همذات‌پنداری می‌کند.

جشنواره فیلم فجر یک رویداد ملی است و در آن باید فیلم‌های مهم و تأمل‌برانگیز نمایش داده شود، اما شبه کمدی‌هایی مثل صددام، کفایت مذاکرات یا تاکسیدرمی به اعتبار جشنواره خدشه وارد کرده است این فیلم‌ها با چه تفکری انتخاب شده‌اند؟
از سوی دیگر برخی فیلم‌ها که سازمان‌ها و نهاد‌ها سفارش‌دهنده و سرمایه‌گذار آنها بوده‌اند و بودجه‌های کلان هم برای آنها خرج می‌شود، هیچ ربطی به سینما ندارند و بیشتر به نظر می‌رسد این فیلم‌ها در بهترین حالت باید تبدیل به سریال شوند، چراکه نمی‌توانند در قالب فیلم سینمایی قصه گویی کنند یا اجرای سینمایی داشته باشند. بیشتر این فیلم‌ها حتی در اکران عمومی هم مخاطب ندارند و یکباره بدون اکران عمومی سر از تلویزیون در می‌آورند. از سوی دیگر فیلم‌هایی مانند خدای جنگ یا پیشمرگ که فیلم‌های مهمی در ژانر دفاع مقدس هستند و نسبت به دیگر فیلم‌های این ژانر ساختار درستی دارند در هیچ بخشی کاندیدا نمی‌شوند.

فیلم‌های درام اجتماعی هم نه قصه دارند و نه می‌توانند سینما تولید کنند. بیشتر این فیلم‌ها در حد یک ایده می‌مانند و مقطع میانی یا پایانی‌شان متقاعد کننده نیستند، اما کاندیدای سیمرغ می‌شوند.

محتوای فیلم‌ها ضد ارزش‌های فرهنگی جامعه است
استفاده بیش از حد از سیگار یا تریاک در فیلم‌های جشنواره ۴۳ فجر غیرقابل تحمل است، به طوری که انگار فیلم‌ها تبلیغ کشیدن سیگار یا تریاک را می‌کنند. این فیلم‌ها قرار است اکران عمومی شوند و به نظر می‌رسد ضد اخلاقی و ضد فرهنگی است و این باعث می‌شود مخاطب نوجوان و جوان تحت تأثیر قرار بگیرد و این موضوع عادی‌سازی شود. تأکید بر گزاره‌های منفی در آثار سینمایی می‌تواند به ترویج آنها منجر شود. این ایراد البته به مدیران سابق هم برمی‌گردد که چرا به جای تمرکز روی محتوای آثار وقت خود را صرف سالن‌سازی کرده‌اند!

در جشنواره ۴۳ فیلم فجر دو فیلم مهم در بخش نمایش‌های ویژه برای اهالی رسانه و منتقدان نمایش داده شد، فیلم‌های مهمی که پروانه نمایش دارند، اما باید اصلاحیه‌هایی را برای اکران عمومی رعایت کنند ولی دو فیلم غریزه و پیرپسر از مهم‌ترین فیلم‌هایی بودند که کیفیت ساختاری آنها فرسنگ‌ها بالاتر از فیلم‌های اصلی بود، اما اینکه چرا به این فیلم‌های تأمل برانگیز ایراد وارد می‌کنند در هاله‌ای از ابهام است.

نکته مهم و اساسی این است که منوچهر شاهسواری به عنوان دبیر جشنواره به اهالی رسانه از اکران فیلم قاتل و وحشی در بخش ویژه خبر داده بود، اما این فیلم اکران نشد و اکران آن به قوه قضائیه و دادستانی کشیده شد، اما خوب است که دبیر جشنواره این را بداند که تا موقعی اطمینان برای اکران فیلمی ندارد وعده آن را نیز به اهالی رسانه ندهد، چراکه اکران نشدن این فیلم پس از چند سال برای عده‌ای معدود از خبرنگاران و منتقدان توهین به این قشر محسوب می‌شود. انتظار می‌رود ایشان ابتدا با مراکز تصمیم‌گیری هماهنگ کند و بعد حرف از اکران قاتل و وحشی بزند. امید داریم که جشنواره ۴۴ فیلم فجر با چنین ضعف‌هایی مواجه نباشد.

و بالاخره گلاویژ نادری در روزنامه سازندگی، با تیترِ "جشنواره علیه جشنواره" نوشت:

پایان جشنواره “فیلم فجر” با اعتراض و استعفا همراه شد. حتی “مصطفی زمانی”، برنده بهترین نقش اول مرد، جایزه خود را با “حسن پورشیرازی”، بازیگر فیلم توقیف‌شده “پیرپسر” تقسیم کرد و عوامل فیلم “خدای جنگ” نیز حاضر نشدند جایزه بهترین فیلم از نگاه ملی را دریافت کنند. “سازندگی” به مراسم اختتامیه جشنواره چهل‌وسوم پرداخته است

چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر به پایان رسید. قرار بود این جشنواره محلی برای وفاق و آشتی باشد. چتری باشد تا دوباره اهالی سینمای را دور هم گرد آورد اما در پایان به ضد خودش بدل شد و اتفاقاتی به واسطه داوری‌ها پیش آمد که از پیش از مراسم پایانی، کام بسیاری را تلخ کرد. کار به انتشار بیانیه برای عدم حضور در مراسم کشید و پس از اختتامیه با استعفا و یادداشت‌های تلخ همراه شد. منوچهر شاهسواری، دبیر این دوره تلاش کرد، جشنواره سینمای ایران با حضور حداکثری هنرمندان برگزار شود، رونق را به سالن‌های نمایش فیلم بازگرداند، شوروهیجان را جایگزین یأس و ناامیدی کند اما همه چیز آن‌طور که می‌خواست به پایان نرسید و تمامی تلاش‌هایش به بار ننشست. در واقع جشنواره از جایی آسیب دید که کنترلش در دست برگزارکنندگان بود و هرچند نیت‌شان در برگزاری خیر بود اما نتوانستند پایانی خوش را رقم بزنند و سرانجام کار آن‌طور که ‌باید نشد. همیشه انتخاب هیات داوران در نامزدی و جوایز شامل انتقادات و چالش‌های بسیاری می‌شود اما می‌توان آن را به حداقل رساند یا اینکه بر آتش این ایراد‌ها و انتقادات دمید و آن را بیشتر کرد. علاقه‌مندان به سینما امیدوار بودند بعد از دو دوره قبل که با حضور حداقلی هنرمندان برگزار شد و نتایج آن هم قابل اعتماد نبود، این دوره که با هدف وفاق و آشتی برگزار می‌شود با سال‌های قبل متفاوت باشد و دوباره هیجان و تشویق حاضران در مراسم و همراهی آنها را با رای داوران به اختتامیه بیاورد اما امسال هم مانند دو سال پیش بیشتر گیرندگان سیمرغ در میانه بهت‌وحیرت حاضران و در سکوت روی صحنه رفتند و با تشویق حداقلی تماشاگران در سالن، تندیس خود را تحویل گرفتند. چه خوب که وزرا، مدیران و معاونان در سالن از نزدیک شاهد برگزاری مراسم بودند و این نبود شوروهیجان حاضران در سالن را در اهدای جوایز به برخی از برگزیدگان دیدند و فهمیدند. این برآیند جشنواره‌ای بود که می‌توانست در پایان، مایه اختلاف و چنددستگی نشود و هنرمندان را به جای ترغیب به اعتراض و نوشتن بیانیه‌های تند به ادامه راه امیدوار کند اما دریغ و افسوس که این مهم رخ نداد و به جای بذر دوستی، تخم نفاق و اختلاف دوباره کاشته شد.

اجرای مراسم اختتامیه مطابق معمول به محمدرضا شهیدی‌فر سپرده شد. مجری که می‌تواند یک مراسم را به راحتی به باد دهد و جالب اینجاست که این مجری هر سال و با حضور هر دبیری به اجرای این مراسم می‌پردازد. هر ساله هم همان ایراد و اشکالات اجراهای سال‌های قبل را تکرار می‌‌کند بدون اینکه کارگردان برنامه از پس او برآید و حتی به او گوشزد کند که دست از پرحرفی بردارد و حتی بتواند هماهنگی در ضرباهنگ اجرای برنامه پدید آورد. هرچقدر که شهیدی‌فر برنامه‌ساز خوبی است، مجری بدی هست و در اجرای اختتامیه آنقدر به ابراز عقیده و نظر می‌پردازد که حداقل نیم ساعت از زمان برنامه، بیهوده صرف افاضات او می‌شود و مراسم را از نفس می‌اندازد. معلوم نیست چرا هرکس روی صحنه می‌رود باید در ابتدا با او سلام و احوالپرسی کند و بعد به سمت داوران رود؟ او چه نقشی در برگزاری داشته که پیش از داوران باید با همه خوش‌وبش کند. حتی اگر خود شاهسواری هم در این جایگاه قرار می‌گرفت،‌ آنقدر با همه به خوش‌وبش نمی‌پرداخت و از کار اصلی خود غافل نمی‌شد. سیستم صوتی سالن در مراسم اختتامیه هم ناکارآمد بود. موسیقی مربوط به بخش جوایز که در سال‌های اخیر قطعه ثابتی بود، تغییر کرده و آنقدر با صدای پایین پخش می‌شد که نه هیجانی را در میان مخاطبان به وجود می‌آورد و نه شوروشعفی به مراسم می‌داد. معلوم نیست چرا این قطعه را هم تغییر داده بودند و اصلاً چرا باید همه چیز عوض شود؟ شهیدی‌فر آنقدر مراسم را کند و خسته‌‌کننده پیش برد که علی زندوکیلی که بارها در این سالن با فروش تمامی بلیت‌های کنسرت‌اش به اجرای برنامه پرداخته، زمانی که روی صحنه آمد با سالنی مواجه شد که نصف بیشتر صندلی‌هایش خالی بود و تنها چند ردیف اول تماشاگر داشت که آنها هم از وزرا، مدیران و معاونان بودند و نمی‌توانستند صندلی خود را ترک کنند. بگذریم که هنوز برگزار‌کنندگان اختتامیه جشنواره فیلم فجر، خودشان هم نمی‌دانند چرا باید در میانه مراسم گروه موسیقی به اجرای برنامه بپردازد و با وجود این همه جایزه و کلیپ‌های تصویری اصلاً چه نیازی به خواننده و نوازندگان است که تلویزیون هم آن را پخش نکند و علاقه‌مندان سینما مجبور باشند این اجرا را تحمل کرده تا نوبت به اهدای جوایز اصلی برسد. هیات داوران ناچار شدند بیش از یک ساعت سرپا جوایز را اهدا کنند و جالب اینجاست که کارگردان برنامه هم هیچ تذکری برای اجرای سریع‌تر و جاندارتر به شهیدی‌فر نمی‌داد. همه چیز در کندترین و سطحی‌ترین شکل خود برگزار شد. تنها نکته مراسم پخش کلیپی خاطره‌انگیز از اختتامیه سال‌های دور و نزدیک بود که تصویر چهره‌هایی مانند بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی، عباس کیارستمی، بهمن فرمان‌آرا، مسعود کیمیایی، عزت‌الله انتظامی، علی نصیریان، خسرو شکیبایی،کیانوش عیاری، فاطمه معتمدآریا، رخشان بنی‌اعتماد، پانته‌آ بهرام، باران کوثری و … در آن به نمایش گذاشته شد و البته این کلیپ هم روی آنتن تلویزیون نرفت.

هیات داوران این دوره با انصراف بهرام رادان به‌عنوان تنها بازیگر این جمع به ۶ نفر رسید و برگزیدگان طوری انتخاب شده بودند که انگار این آرا نه با داوری و قضاوت تخصصی، بلکه با قرعه‌کشی انتخاب شدند. نتایج جوری چیده شده بود که این‌طور به نظر می‌رسید، داوران پس از به نتیجه نرسیدن درباره انتخاب‌ها به انتخاب تصادفی روی آوردند و چشم‌بسته نام فیلمی را از گوی بلورین خارج کردند. آخر چطور و با چه منطق و دلیلی، بهترین فیلم یعنی «زیبا صدایم کن» مستحق هیچ جایزه دیگری از سوی داوران نمی‌شود، پس آنها چگونه این فیلم را به‌عنوان برترین انتخاب کردند یا جایزه بهترین کارگردانی چطور به حمید زرگرنژاد برای «شمال از جنوب غربی» تعلق می‌‌‌گیرد که عواملش هم به تشتت و درگیری در پروسه فیلمسازی اذعان کردند و فیلم نه نظر منتقدان را جلب کرد و نه مردم را. نام زرگرنژاد در میانه سکوت و بهت تماشاگران خوانده شد و بسیاری را به تعجب وا داشت. کاش داوران چندخطی درباره این انتخاب‌های حیرت‌انگیزشان توضیح می‌دادند تا حداقل مدیران و وزرای حاضر در سالن قانع می‌شدند.

در تنها بخش‌هایی که تماشاگران در سالن با رای داوران همراهی داشتند، انتخاب محمود کریمی برای کارگردانی برگزیده فیلم اول و بهترین فیلمنامه بود. کریمی زمانی که سیمرغش را تحویل گرفت از ندیده شدن تلاش برخی از همکارانش توسط هیات داوران گله کرد.

سعید خانی هم که برای دریافت سیمرغ بهترین فیلم اول برای «رها» انتخاب شد، حسابی از خجالت شهیدی‌فر درآمد و به او گفت اگر کمتر صحبت می‌کرد، مراسم آنقدر طولانی نمی‌شد و فرصت برای برگزیدگان بیشتر می‌بود. او از وزیر ارشاد خواست «قاتل وحشی» را اکران کند، چراکه هیچ فیلمی باعث انقلاب نشده است.
آرای هیات داوران در بخش بازیگری در واقع ضدبازیگری بود. معلوم نیست نبود یک بازیگر در هیات داوران آنها را به چنین انتخاب‌هایی سوق داد، یا اینکه مناسبات دیگری موجب این انتخاب‌ها شد. فریبا نادری از میان بازیگرانی مانند مریلا زارعی، رویا افشار، ژولیت رضاعی و… مستحق دریافت این جایزه شناخته شد. او هم در میان سکوت و بهت تماشاگران درحالی روی صحنه رفت که هیچ‌کس او را تشویق نمی‌‌کرد و این سکوت‌ نشانه خوبی برای هیات داوران، دست‌اندرکاران جشنواره و وزیر ارشاد و مدیران سازمان سینمایی بود. «موسی کلیم‌الله» هرچه که نداشت، بازی خوب زارعی را در نقش مادر موسی داشت اما داوران حتی این نقش‌آفرینی را هم کنار گذاشتند. بازی سکوت رویا افشار را هم درحالی که دیالوگ‌هایش در «اشک هور» به زحمت به ۱۰ صفحه می‌رسد، ندیدند اما معلوم نیست، چطور بازی فریبا نادری در «شوهر ستاره» نظر آنها را جلب کرد!

تنها حسن این بخش یادآوری مصطفی زمانی برگزیده نقش اول بازیگری از بازی حسن پورشیرازی در فیلم «پیر پسر» بود که او به‌صراحت گفت، اگر حسن پورشیرازی در جشنواره بود این جایزه به هیچ‌کدام ما (نامزدهای این بخش) نمی‌رسید. او سیمرغش را با این بازیگر پیشکسوت تقسیم کرد و از مدیران جشنواره خواست این جایزه را به‌عنوان سیمرغ مشترک ثبت کنند.

نوید پورفرج درحالی دیپلم افتخار بازیگر نقش اول مرد را برای «گوزن‌های اتوبان»‌گرفت که نه بازی‌اش آنقدر به چشم آمده بود و نه به‌یادماندنی خواهد شد. فرهاد آییش برای بازی در «موسی کلیم‌الله» سیمرغ بازیگر برتر نقش مکمل را گرفت و عنایت‌الله بخشی برای بازی در «شاه نقش» در همین بخش دیپلم افتخار را با خود برد.

لیندا کیانی هم تندیس بهترین بازیگر مکمل زن‌ را برای «۱۹۶۸» گرفت که در چند سکانس محدود بازی کرده بود و معلوم نیست داورانی که بازی کوتاه یک بازیگر را در یک فیلم لایق سیمرغ می‌دانند، چطور هنرنمایی دیگران را به راحتی نادیده می‌گیرند.

سیمرغ مردمی هم که پس از سه سال به جشنواره بازگردانده شده بود، تبدیل به یکی از شگفتی‌های این دوره شد. دبیر و مدیران سینمایی از این اتفاق به‌عنوان امتیاز مهمی یاد می‌کردند اما در نهایت فیلمی به‌عنوان برگزیده انتخاب شد که تا یکی دو روز قبل از اختتامیه رتبه سوم آرای تماشاگران را در اختیار داشت و معلوم نیست چطور ناگهان تبدیل به فیلم برگزیده آنها شد. آنقدر شایعه و حواشی درباره این انتخاب به وجود آمد که حالا آن را می‌توان یکی از نقاط ضعف و پرابهام این دوره از جشنواره دانست. «پسر دلفینی ۲» هم دیگر فیلم این بخش بود.

«موسی‌ کلیم‌االله» درحالی ۵ سیمرغ را در رشته‌های فنی از آن خود کرد که دست‌اندرکاران آن با امید دریافت جوایز اصلی پا به سالن گذاشتند. محمود رضوی با سه دختر کوچک خود به این مراسم آمده بود. او همیشه برای دریافت جوایز به همراه دخترانش روی صحنه می‌رفت و بعید است زمانی که امید به دریافت تندیس نداشته باشد، با سه فرزند خود پا به اختتامیه بگذارد. ابراهیم حاتمی‌کیا هم جز آخرین افرادی بود که پا به سالن گذاشت و انگار ساعتی پیش از شروع مراسم از او خواسته بودند که به مراسم بیاید.

منوچهر شاهسواری در کلیپی که درباره داوری در مراسم پخش شد، از بی‌اعتمادی مردم به جشنواره و انتخاب‌ها گفت و اینکه باید این بی‌اعتمادی ترمیم شود اما نه او و نه داورانش نتوانستند از بلندی این دیوار بی‌اعتمادی بکاهند. فیلمی مانند «خدای جنگ» که یکی از برترین‌ آثار جشنواره به لحاظ مضمون و ساختار بود معلوم نیست با چه نیتی تنها در یک رشته نامزد شد. دست‌اندرکاران این فیلم که بهشان اعلام شده بود، سیمرغ ویژه‌ای برایشان در نظر گرفته شده پیش از مراسم قهر و انصراف خود را اعلام کردند و نوشتند: «‌با احترام به تصمیم هیات داوران و دبیر، فیلمی که در هیچ رشته‌ای جز جلوه‌های بصری نامزد نشده، طبعاً نمی‌تواند بهترین فیلم دبیر، یا بهترین فیلم از نگاه ملی یا عناوین دیگر باشد. این سیمرغ را هم ذیل همان تقسیم‌بندی که در جریان نامزدی آثار اتفاق افتاد، تقسیم کنید».

در نتیجه هیچ نماینده‌ای از آنها در مراسم حضور نداشت و عوامل «ناتوردشت» هم به دلیلی مشابه به اختتامیه نیامدند. نتیجه انتخاب هیات داوران و دبیر جشنواره در بخش نامزدی فجر این بود که هیچ‌کس از عوامل این دو فیلم برای دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه ملی (جایزه سردار سلیمانی) در سالن حضور نداشتند و سیمرغ «خدای جنگ» روی صحنه اختتامیه باقی ماند.

شهسواری پس از اختتامیه با حضور در برنامه «هفت» اعلام کرد که اگر تغییراتی در شیوه برگزاری جشنواره فجر به وجود نیاید، حاضر نیست سال آینده دبیری جشنواره را بپذیرد و از جشن سینمای ایران به‌جای جشنواره نام برد. این‌طور که به نظر می‌رسد او امسال هم تصمیم داشته جشنی برگزار کند که به‌نوعی دورهمی اهالی سینمای باشد و بعد هم سیمرغ‌ها را میان‌شان برای تقدیر، تقسیم کند. اما هیات داوران در تقسیم عادلانه این تندیس‌های بلورین آنقدرها مهارت نداشت و نتوانست عدالت را از همان ابتدا در انتخاب نامزدها و بعد برگزیده‌ها رعایت کند و در نهایت این جشن با خوبی‌وخوشی و به طور دوستانه به پایان نرسید. در واقع حاصل این جشنواره، نه رضایت صاحبان فیلم‌ها را به همراه داشت و نه مردم و علاقه‌مندان به سینما را و همه اینها نشان داد که تنها نیت برای رسیدن به بهترین نتیجه کافی نیست و برای برقراری اعتماد و وفاق و دوستی باید کارهای بیشتری انجام داد.

به‌گزارش کافه سینما، پس از انتشار تمام این واکنش‌ها، این عاقبت مسیری است که در آن می‌خواهی همه را راضی کنی...


جمهوری اسلامی بايد برود به زباله دان تاريخ!

برای ارسال پاسخ به اين مورد بايد وارد شويد
برای استفاده از تالار گفتمان بايد عضو شويد

ارسال جوابيه  ارسال موضوع جديد


 
جستجو
جستجوی فيلم، کارگردان، بازيگر..:

fa en


سايت های سينمايی!
 

Find a birthday!


پيوندها
 
مجله ۲۴
آدم برفی ها
دیتابیس فارسی فیلم های سینمایی
کافه سينما
سينمای ما
سينمای آزاد
 

اخبار روز ايران

[ Yahoo! News Search ]

Search Yahoo! here
 
 [ Yahoo! ]



options