براي مقابله با آزار جنسي، پسران را آموزش دهيدفرناز سيفي،
آسو
December 29, 2020
در سال 1995 کنفرانس جهاني زنان، که بزرگترين گردهمايي دولتها
و سازمانهاي غيردولتي در حوزهي زنان بود، در پکن برگزار شد. در اين کنفرانس بحث آزار و اذيت جنسي و تجاوز به عنوان يکي از
محورهاي چارچوب اقدامي بود که دولتها متعهد به پيشبرد آن شدند. کنفرانس پکن يکي از مهمترين فضاهاي عمومياي بود که
سرانجام در آن به صراحت از ارتباط مستقيم بين «آموزش» و «آزار جنسي» صحبت شد. تا پيش از آن، نگاه غالب و نادرست
اغلب اين بود که تجاوز و آزار و اذيت جنسي، مسئلهاي نادر است که به دست «بيماران رواني»، «مجرمان خطرناک» و «آدمهاي
مطرود» رخ ميدهد. در کنفرانس پکن، به تفصيل به اين پرداختند که خشونت جنسي بسيار رايج است، در نيم قدميِ ما رخ ميدهد و
اغلب زير فرش پنهان ميشود. اذيت و آزار جنسي نه به دست «بيماران و مجرمان» بلکه به دست مردان و پسراني رخ ميدهد که
همسر، برادر، پدر و فرزند، دوست و همکلاسيِ خود ما هستند. آدمهايي که چه بسا موفق و محبوباند، دوستان خوبياند و زندگي
معمولياي مثل بقيه دارند. در پکن اين بحث به شکل جدي مطرح شد که براي تغيير اين رويه، به آموزشي گسترده، ريشهاي و فراگير
نياز داريم که به دختران و، بهويژه، پسربچهها از دوران مدرسه، زير و بم مسائل جنسي، لزوم و اهميت «رضايت» و اَشکال مختلف
آزار و اذيت جنسي را آموزش دهد.
يک سوم زنان جهان، آزار و اذيت جنسي را تجربه ميکنند. رقمي که آشکارا
بلاي فراگيري را نشان ميدهد که زنان جهان را مبتلا کرده است. بهرغم اينکه در لزوم و اهميت آموزش مباحث جنسي و آزار جنسي
در مدارس ترديدي باقي نمانده، کماکان در بسياري از کشورهاي جهان هيچ شکلي از آموزش رسمي دربارهي مسائل جنسي وجود
ندارد. حتي در کشوري مثل آمريکا نيز آموزش مسائل جنسي تنها در 22 ايالت به اضافهي واشنگتن ديسي اجباري است و بس.
همچنان آشناييِ اصلي اکثر کودکان و نوجوانان با هر شکلي از مباحث جنسي، نه در خانه و مدرسه بلکه از طريق رسانهها، اينترنت،
بازيهاي رايانهاي و فيلم و سريال شکل ميگيرد. اغلب اين اطلاعات نادرست، عاري از پيچيدگيهاي آموزش به نوجوان، سوگيرانه،
ابژهانگارانه و در راستاي بازتوليد فرهنگ تجاوز و فرهنگ مدافع متجاوز است. در بسياري از کشورها نيز هر شکلي از آموزش
جنسي و آموزش دربارهي مسئلهي «رضايت» در ارتباط جنسي، در دوران دانشگاه رخ ميدهد. در محلي که همهي نوجوانان و
جوانان حضور در اين فضا را تجربه نميکنند و تحقيقات نيز نشان ميدهد که آموزش بايد بسيار زودتر از اين سن و مرحله آغاز
شود.
توافق قاطعي دربارهي سن مناسب آموزش مسائل جنسي، از جمله مسئلهي رضايت در هرگونه ارتباط جنسي
و انواع آزار و اذيتهاي جنسي، وجود ندارد. با اين حال، شمار فزايندهاي از کارشناسان و مربيهاي آموزش جنسي به اين نتيجه
رسيدهاند که دبيرستان و دوران نوجواني براي شروع اين آموزشها دير است و آموزش را بايد خيلي زودتر و از دبستان آغاز کرد.
استدلال اصلي اين است که در همان عنفوان نوجواني، پسران و دختران در معرض رسانه و اينترنت و بازيهاي رايانهاي قرار
ميگيرند و مباني فکريشان دربارهي روابط و رضايت و آزار جنسي ديگر شکل گرفته است. تحقيقات دانشگاهي نشان ميدهد که هر
قدر اين دست آموزشها ديرتر و در نوجواني شروع شود، تأثيرگذارياش کمتر خواهد بود و احتمال اينکه نوجوان تعريف و مرزهاي
دقيق مباحث را ياد نگيرد، بيشتر ميشود.
«مرکز اطلاعات و آموزش شوراي سکسواليتهي آمريکا» يکي از
مدافعان و مروجان اين ايده است که آموزش جنسي به کودکان بايد از مهدکودک آغاز شود. آنها ميگويند «رابطهي سالم» چيزي
است که آموزش آن بايد از همين سن اندک با ابزار و امکانات و زبان مناسب اين سن شروع شود. نبايد پنداشت که منظور اين است
که آلات جنسي را به مهدکودکها ببرند و به بچههايي با اين سن اندک، رابطهي جنسي را آموزش دهند. اما ميتوان با مثالهاي
کاملاً سادهاي براي بچهها، مسائلي مثل رضايت را توضيح و آموزش داد. يکي از اين مسائل اين است: «اگر طعم بستني مورد
علاقهات شکلات باشد و کسي که ميخواهد بهت بستني بدهد طعم توتفرنگي را ترجيح دهد و بخواهد به تو هم توتفرنگي بدهد، چه
کار ميکني؟» بعد توضيح ميدهند که بايد اينجا دربارهي ترجيحات و آنچه ميخواهي حرف بزني و توضيح بدي، اگر کماکان آن
فرد خواست به تو هم بستني با طعم توت فرنگي بدهد چه؟ و به بچهها ياد ميدهند که خب، اين آدم مناسبي براي شما نيست که با
هم بستني بخوريد.
دبيرستان و دوران نوجواني براي شروع اين آموزشها دير است و آموزش را بايد خيلي زودتر
و از دبستان آغاز کرد.
در جوامع غربي، هلند به عنوان يکي از پيشروترين کشورها در زمينهي آموزش سکسواليته،
رضايت جنسي و طراحيِ برنامههاي آموزشي بسيار دقيقي براي همهي سنين در اين حوزه معروف است. هلند آموزش را از مهدکودک
آغاز ميکند. در هلند به بچههاي 8 ساله، «تصوير خود از بدن» و کليشههايي که از «بدن زيبا» ساخته ميشود و لزوم نقد اين
کليشهها، به بچههاي 11 ساله شيوههاي جلوگيري از بارداري و بيماريهاي مقاربتي و به کودکان 14 ساله عشق، دوست داشتن و
رابطه را آموزش ميدهند. در مدارس هلند از برنامهاي استفاده ميکنند که «انيستيتو تحقيقاتي سکسواليته» در اين کشور طراحي
کرده است. مهدکودکها دستشان تا حدي باز است که اين برنامه را چطور آموزش بدهند اما همه بايد مسائل مهمي مثل تنوع
گرايشهاي جنسي، تنوع جنسيت و رضايت به زبان بسيار ساده و همهفهم براي کودک را آموزش دهند.
نتايج
تحقيقات نشان ميدهد که اکثر نوجوانان در هلند (9 نفر از هر 10 نفر) ميگويند که در اولين تجربهي جنسي از وسايل پيشگيري از
بارداري و بيماريهاي مقاربتي استفاده کردند زيرا دربارهي اهميت و لزوم اين مسئله به درستي در مدارس آموزش ديدند. هلند يکي
از کشورهايي است که پايينترين آمار بارداريِ دختران نوجوان و مدرسهاي در سراسر جهان، و يکي از کمترين آمار ابتلاي کل
جمعيت به ايدز يا بيماريهاي مقاربتي در دنيا را دارد.
دکتر لارا مکگواير، متخصص آموزش مباحث سکسواليته و
تروما که دربارهي آزار جنسي بهويژه عليه اقليتهاي جنسيتي تحقيق و تدريس ميکند و مدير برنامهي «پيشگيري و آموزش آزار
جنسي» در دانشگاه هيوستون تگزاس است، ميگويد که مسئلهي «رضايت» به اين سادگي که «نه، يعني نه» و «بله يعني بله»
نيست. اين سادهانگاري است که در آموزشهاي غالب با همين نسخه ميخواهند کل مسئلهي پيچيدهي رضايت را آموزش دهند. وقتي
فرهنگ غالبي که همه از ابتداي کودکي در معرض آن قرار ميگيرند، سراسر آميخته به ابژهانگاري و فرهنگ تجاوز و مدافع متجاوزي
است که به شيوههاي پيچيده مدام تبليغ و نشان داده ميشود، مسئلهي «رضايت» هم پيچيده و زيرپوستيتر از نسخههاي دمدستي
ميشود. در فرهنگي که به زنان از ابتدا آموزش ميدهند يا «دختر خوب و سر بهراهي» باشند يا «ابژهي جنسي»، رضايت مفهوم
پيچيدهاي پيدا ميکند. کم نيست مواردي که زني واقعاً ته دلش اين رابطهي جنسي را نميخواهد اما چون آموخته است که «دختر
خوبي» باشد و مخالفت نکند، به سکس تن ميدهد. اين يکي از مثالهايي است که نشان ميدهد که مسئله هميشه به سادگي «نه
يعني نه» نيست و نخواهد بود. علاوه بر اين، بايد بهويژه به پسران آموزش داد که اعلام رضايت و اجازه براي يک عمل جنسي به اين
معنا نيست که عمل جنسي ديگري هم پذيرفته است و مشکلي نيست. رضايت بايد در هر مرحله به پرسش و گفتگو دو نفر گذاشته
شود. اين متخصص هم ميگويد که آموزش اين مباحث بايد خيلي زودتر از دوران دانشگاه و دبيرستان شروع شود.
به نظر مکگواير، يکي از اشتباهات رايج در آموزش مسائل جنسي اين است که آموزش کماکان بر اين مبنا پيش ميرود که دو
نفر هر دو دگرجنسگرا هستند و قرباني نيز زن است. مسئلهي مهمِ تنوع گرايشهاي جنسي و اينکه آزار جنسي در هر گرايش
جنسياي رخ ميدهد و قربانيان در بسياري موارد اتفاقاً اقليتهاي جنسياند، ناديده گرفته يا کماهميت شمرده ميشود. در نتيجه،
فرهنگي بازتوليد ميشود که صداي دگرباشان جنسي را هرچه بيشتر حذف و آزار جنسي از سوي/عليه آنها را به حاشيه ميراند.
در سال 2008 ميلادي نيز، نتيجهي تحقيق جامع سازمان ملل متحد نشان داد که کشورهايي که آموزش را از
سنين پايينتر ــ از دبستان يا قبل از آن ــ و متناسب با هر گروه سني شروع ميکنند، تجربهي موفقتري دارند و نه تنها مسائل
جنسي و آزار و اذيت جنسي را دقيقتر در ذهن کودک و نوجوان جا مياندازند بلکه در مجموع نوجوانان در اين کشورها مهارتهاي
ضروري زندگي براي اتخاذ تصميمهاي آگاهانه را نيز بهتر ميآموزند.
از سوي ديگر، متخصصان و تسهيلگران
تأکيد ميکنند که کل مسئلهي «فرهنگ تجاوز» و «فرهنگ مدافع متجاوز» را بايد به شکل دقيق با همهي ابعاد به کودک و نوجوان
آموزش داد. مسئله فقط آموزش روابط جنسي و رضايت و رابطهي جنسي مراقبتشده نيست و بسيار فراتر از آن است. يکي از
نکتههاي مهمي که آموزشگران در اين زمينه بر آن تأکيد ميکنند اين است که «قواعد پوشش» در مدارس، چقدر به توليد و موجه
جلوه دادن فرهنگ تجاوز کمک کرده است. وقتي تعيين کنيد که اندازهي دامن دختران تا کجا «مجاز» است و از آن بالاتر «مشکلدار
و بد»، لباس چقدر تنگ و چسبان باشد يا نباشد و ... عملاً اين سويهي فرهنگ تجاوز را بازتوليد ميکنيد که اگر دختري مورد آزار
جنسي قرار بگيرد، «مقصر خودش بوده که بد لباس پوشيده» زيرا لباس را به دو گروه «خوبها و بدها» تقسيم کرديد.
يک مسئلهي مهم اين است که در کشورهاي مختلف، تسهيلگران و برآوردهاي آموزشي و تحقيقاتي نشان ميدهند که
موضوع اساسي اين است که آزار و اذيت جنسي و پيچيدگي مسئلهي رضايت را به پسربچهها و پسران نوجوان بياموزيم و برنامههاي
آموزشيِ بيشتري را به آموزش پسران اختصاص دهيم. تحقيقات در برخي کشورها نشان ميدهد که اکثر خانوادهها با دختران خود
بيشتر از پسرانشان دربارهي رابطهي جنسي، آزار و اذيت جنسي و مراقبت از خود صحبت ميکنند. محور عمدهي اين صحبتها هم
اين است که دختران چطور «مراقب باشند» که هدف آزار و اذيت جنسي قرار نگيرند. کمتر به پسران ميگويند که نبايد دست به
اذيت و آزار کلامي و جنسي زد و مصاديق اين موارد را کمتر به آنها آموزش ميدهند. تمرکز بر آموزش پسران، بهويژه در
کشورهايي که آزار و اذيت جنسيِ زنان و دختران فراگير است، ضرورت و اولويت بيشتري دارد.
يک سوم زنان
جهان، آزار و اذيت جنسي را تجربه ميکنند.
يکي از نمونههاي جالب و موفق اين دست از برنامهها را اوجاما
آفريکا، کنشگر مدني در نايروبي کنيا، اجرايي کرده است. در کنيا آزار جنسي عليه دختران وضعيتي بحراني و فراگير دارد. از هر
4 دختر در کنيا، يکي از آنها مورد آزار و اذيت جنسي و تجاوز قرار ميگيرد. بسياري از اين آزارها در مدارس رخ ميدهد. اوجاما
آفريکا وقتي فهميد که بيشتر اين موارد تجاوز از سوي دوستپسر يا دوستان مذکر دختران رخ ميدهد، برنامهاي به اسم «لحظهي فهم
واقعيت شما» را طراحي کرد. بررسيهاي اوجاما آفريکا نشان داد که بيش از 63 درصد از پسران دبيرستاني و نوجوان معتقدند که
اگر دختري لباس «اغواگر» بپوشيد، دارد مردان را به سکس ترغيب و تشويق ميکند و اگر به او تجاوز شود، مقصر خود اوست.
58/5 درصد معتقد بودند که وقتي زني به پيشنهاد سکس «نه» ميگويد، در واقع منظورش «شايد» است. برنامهي آموزشي آفريکا
يک دورهي شش هفتهاي بود. در پايان اين دوره، تنها 14/5 درصد از پسران همچنان معتقد بودند که لباس زن، نشانهي دعوت به
سکس است و تقصير را متوجه او ميکند و 22/8 درصد کماکان بر اين باور بودند که «نه» گفتن زنان معناي واقعياش «شايد»
است. پسراني که اين دوره را تمام کردند، در شش ماه بعد در فهميدن رفتاري که نشانهي آزار کلامي يا جنسي بود و جلوگيري يا
دخالت براي توقف اين رفتار، به مراتب موفقتر از ساير پسران دبيرستاني بودند. در مجموع، بيش از 70 درصد از اين پسران
نوجوان گفتند که توانستند وقتي شاهد آزار و اذيت کلامي يا جنسي دختران از سوي پسري هستند، دخالت کرده و مانع از ادامهي
وضعيت شوند.
يکي از برنامههاي بسيار موفق در زمينهي آموزش پسران که تاکنون در 32 کشور از جمله آمريکا،
هند، برزيل، بنگلادش، لبنان، مکزيک، افغانستان، پاکستان و کشورهاي حوزهي بالکان به کار رفته و نتايج مفيدي داشته، «برنامهي
H» است. گروه هدف اين برنامه، پسران 15 تا 24 ساله است. اين برنامه بعد از يک دورهي طولاني تحقيق و بررسيِ علمي بر روي
مردان جوان اين گروه سني در برزيل تدوين شد. اين برنامهي آموزشي که به دنبال آموزش نگرش برابر جنسيتي است، پسران و
مردان جوان را به نگاه انتقادي به رفتارهاي فردي و گروهي خود، و رفتارها و تعاريف مردانگيِ رايج تشويق ميکند. اين نگرش
انتقادي را از طريق فعاليتهايي مثل تئاتر بازي کردن، خلق موقعيتهاي فرضيِ بحران و دوراهي و واکنش و سپس تحليل انتقاديِ اين
واکنشها و بعد معرفي شيوههاي رفتاريِ جايگزين براي رفتار رايج در اين موقعيتها آموزش ميدهند.
يکي از
ويژگيهاي اين برنامه آن است که همراه با فعاليتهاي کنشگري است و صرفاً به آموزش در کلاس و گروه محدود نميشود. نوجوانان
و مردان جوان در اين دوره بايد بخشي از فعاليت خود را هم صرف کنشگريِ واقعي براي تغيير نگرشهاي رايج ديگر مردان کنند. هر
نفر در اين برنامه يک همگروهي دارد و هر گروه بين 10 تا 16 فعاليت مشترک را هفتهاي يکبار با يکديگر براي چند ماه انجام
ميدهند. «برنامهي H» يک بستهي آموزشي هم دارد که شامل توصيههاي جايگزين براي موقعيتهاي رايج است. مدرسان دوره در
ابتدا و ميانه و انتهاي دوره، با مقياسسنج ويژهي مردان براي سنجش برابريِ جنسيتي، طرز تفکر و مواجهه و رفتارهاي مردان در اين
دوره را مورد سنجش و بررسي قرار ميدهند و روند تغييرات را ثبت ميکنند. اين برنامهي موفق در کشورهايي با فرهنگهاي بسيار
متفاوت و پيشينههاي مذهبي مختلف اجرا شده است.
برنامهي مشابهي هم به اسم «برنامهي M» براي آموزش
زنان جوان وجود دارد. اين برنامه متمرکز بر توانمندسازيِ زنان و آموزش برابريِ جنسيتي، حقوق جنسيتي، بهداشت و سلامت باروري
به زنان جوان است. در بخشي از فعاليتهاي هر دو برنامه، معلمهاي مدارسي که در برنامه شرکت ميکنند، همگي دربارهي مفاهيم
برابريِ جنسيتي، سکسواليته، حقوق جنسي و شناخت و مداخله براي پيشگيري از آزار جنسي آموزش ميبينند.
در
ايران، نه نظام آموزشي به دنبال به رسميت شناختن و آموزش اطلاعات ضروري دربارهي آزارهاي جنسي است و نه براي جامعهي
مدنيِ کمتوان، روزنه و رمق چنداني براي کنشگري و ترويجگري وسيع در اين حوزه باقي مانده است. با وجود اين، هميشه ميتوان
حرکت و تلاش را از سطح کوچکتري آغاز کرد. ميتوان با ترجمهي برنامههاي موفقي مثل «برنامهي H»، آموزش پسران را از
حلقههاي کوچکتر دوست و آشنا و همسايه و قوم و خويش شروع کرد. بيترديد بدون آموزشهاي جدي و فراگير در اين حوزه که
دستکم از آغاز نوجواني شروع شود، پيش نخواهيم رفت و اين چرخه شکسته نخواهد شد.
آموزش
فرناز سيفي سکسواليته آزار جنسي زنان مردان آموزش جنسيت
براي
مقابله با آزار جنسي، پسران را آموزش دهيد