«دریغ است ایران که ویران شود».
ای پدر ما که در توس خُفتهای متبرک باد نام و زادروز و زادبوم و کلماتات که یک تنه ایران را در آغوش گرفتی و به ما بازدادی... اول بهمن سالروز توست. ۱۱۲۲ سال پیش چنان که خود در شاهنامه نوشتی و روشن کردی.
زادروز فردوسی در اول بهمن ماه در قلب زمستان نور است. گرما و فرهی این مرد که واقعن یکتنه میراثی را حفظ کرد که تازیان جانکندند نابودش کنند، مغول بر آن تاخت بعد او، تاتار لگدکوباش کرد ولی چه تازی، چه مغول، چه تاتار و چه مشتقاتشان نتوانستند کاری پیش ببرند. فردوسی در این جایگاه دقیقن «قهرمان» ملی ما ایرانیان است چون هم قصهها را حفظ کرد، هم قصههای نو ساخت، هم حکمت را متضمن شد، هم بیرحمی تاریخ ، هم شکست و هم پیروزی. فردوسی در سالهای اخیر دو دشمن جدی دیگر پیدا کرد. متحجرانِ ضدوطن که فقط برای اسلامِ خودشان فریاد میزدند و چپهای وطنفروشِ رادیکال که او را نماد «اشرافیت» میدانستند! دفاع از فردوسی دفاع از ایران بود و حالا چند سالیست که با پایمردی بیضاییها، آموزگارها، خالقیها و... او صرفن از فضای آکادمیک بیرون آمده. باورم نمیشود فردوسیستیزان چنین به هزیمت نشسته باشند. همین یک دههواندی پیش هر زمان از او حرف میزدیم ما را به نظراتی حواله میدادند که در راسشان شاملو بود! از سویی برخی گرایشهای آکادمیک به عرفان قرن شش بهبعد نیز علاقهای به او نداشت. فردوسی در سالهای دههی شصت، هفتاد و حتا تا میانهی هشتاد دشمنان سرسختی داشت و برخی مدافعان کمدانش که کار را خرابتر میکردند با خدانمایی او. او در این وضعیت از نو و برای صدمین بار خود و کارش را ثابت کرد. سالها نفرت جریان اصلی روشنفکری ایران از او و بعد سعدی (پدران اصلی زبان و فرهنگ ما) و بعد نظرات پرغرض بعد انقلاب کار را به جایی رساند که اگر برخی میتوانستند مجسمهاش را پایین میآوردند. که البته صورتاش را تخریب کردند اول انقلاب در میدان فردوسی تهران. مرد خراسانی انگار در تمام این هزاروصدواندی سال یکتنه مقابل دشمنان ایران ایستاد و منبعِ نور و فکر شد. شاهمصرع «دریغ است ایران که ویران شود» در داستان کاووس و هاماوران مانیفست او بود. این دریغ باشکوه فقط افسوس نبود که مبارزه، نورخواهی و فریاد و کار بزرگ بود. زور کلمات او به تمام ایرانزدایان و وطنفروشان رسید که رستم از این کلمات تجسد یافت. شاهنامه ابتذالناپذیر است و همین جانمایهی پهلوانی اوست که درنهایت یک کتاب را جان یک ملت میکند. او فهمید که باید از مرزهایی دفاع کند که بزرگترین دشمنشان فراموشی بود. پس تمامن حافظه شد. ایران. طرح از آیدین سلسبیلی
از کانال تلگرام سرخ سیاه @sorkhesiah
|