پاسخهایی بدیهی به پرسشهای یک ذهن.. |
فرستنده arman در تاريخ
09 مه 2022 ساعت 8:42 قبل ازظهر
- ويرايشگر تالار
محل اقامت: Denmark تاريخ عضويت: 18 آگوست 2004 تعداد ارساليها:
375
مشخصات جستجو
نقل قول
|
پاسخهایی بدیهی به پرسشهای یک ذهن استبدادزده
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
✍️ آرمان امیری @armanparian - «شما که امروز بدون قدرت توهین میکنید، اگر به قدرت برسید چه میکنید؟»
روایت خوشبینانهی این پرسش تکراری را حتما به وفور شنیدهاید یا شاید هم به کار بردهاید. روایت بدبینانهاش از حالت سوالی خارج میشود و حکمی صادر میکند شبیه آنکه «اگر به قدرت برسید دست به جنایت میزنید». استدلالی که به نظر میرسد برای بسیاری بدیهی و منطقی جلوه میکند که تواتری تا این حد گسترده پیدا کرده و به این سادگی هم شاهد توقفش نخواهیم بود. من پیشتر در یادداشت «قباحت جنایت را نریزیم»، به مغالطههای موجود در این عبارت اشاره کرده بودم؛ بهانهی این یادداشت اخیر، تکرار همان مغالطه اینبار از جانب رضا کیانیان است.
به اختصار از یادداشت قبلی مرور کنم که: از نظر منطقی، از گزارهی اینکه «همه جنایتکاران به مخالفان خود پرخاش میکنند» نمیتوان نتیجه گرفت که «هرکسی به دیگری پرخاش کرد حتما جنایتکار خواهد شد». پیشبینیهایی از جنس «تخممرغدزد عاقبت شتردزد خواهد شد» هم فقط به درد امثال حکم قدیم میخورد، نه ارزش قضایی دارد و نه پایهی استدلالی و منطقی. ایراد دیگر این استدلال، تقلیل و تخفیف اصل جنایت است. همهی ما در شرایطی عصبانی شده و پرخاش کردهایم؛ شاید حتی از سر خشم فحاشی هم کرده باشیم؛ اما آیا این بدان معنا است که همهی ما نه تنها جنایتکارهای بالقوه هستیم بلکه همین حالا هم هیچ فرقی با جنایتکارها نداریم؟!
به باور من، کسانی که اینقدر کوتهنظرانه و تقلیلگرایانه مسالهی جنایت را با هر پرخاش کلامی یا حتی فحاشی قیاس میکند، در عمل آب به سیمای تمام جنایتکاران تاریخ میریزند. اینان شاید تصور کنند که در راستای خشونتپرهیزی و گسترش فرهنگ مدنی قدم بر میدارند اما کارکرد مغالطههایشان فقط قباحتزدایی از اصل جنایت است.
در این یادداشت خاص اما، میخواهم در برابر یک بازیگر سینما و تئاتر، از ابزار هنر و ادبیات استفاده کنم. آقای کیانیان، احتمالا بهتر از همهی ما با نمایشنامهی «مردی برای تمام فصول» آشنا هستند. خود من، سال ۱۳۹۳ در تالار وحدت حاضر بودم زمانی که جناب کیانیان، در نقش «سر توماس مور» روی صحنه ظاهر شدند. آنجا جناب کیانیان، دستکم برای ۳۰ شب پیاپی روی صحنه این دیالوگ ماندگار را فریاد میزدند که:
«قانون نور نیست که شما یا هر کسی با آن ببینید. قانون هیچ نوع ابزاری نیست. قانون معبری است که هر شهروند تا زمانی که در آن قدم بزند میتواند با خیال راحت راه برود».*
اگر هنرمند ما، اندکی به مفهوم آنچه حفظ کرده بود و هر شب به گوش تماشاگران میخواند فکر کرده بود، امروز نیازی نداشت که مدام تکرار کند: «کسی به پرسش من پاسخ نداد»! بهترین پاسخ به این پرسش را، چندین قرن پیش، سر توماس مور در کارنامهی عملی خودش ثبت کرد و به یکی از ارکان اصلی «حاکمیت قانون» در دموکراسی انگلستان بدل شد.
برای ذهنیت استبدادزده، وضعیت تاریخ، در دور باطل ایلغار غالبان چپاولگر و سرکوب مردمان بیدفاع خلاصه میشود، تا چه زمان نوبت به سرنگونی حاکمان جدید و تکرار جنایتهای پیشین برسد. با این نگاه و ذهنیت، جای تعجب هم ندارد که برخی گمان کنند صرفا تا زمانی که حاکمیت فعلی تداوم یابد یک امنیت نسبی خواهند داشت و اگر ورق برگردد و مخالفان و «براندازها» دست بالا را پیدا کنند، همان معاملهای را با اینان خواهند کرد که اینان با پیشینیان کردند؛ در ذهنیت «قانونگرا» اما، وضعیت به کلی از این دور باطل خارج است.
مخالفت با یک رژیم تمامیتخواه و یک وضعیت شبهتوتالیتر، نه ستیز با یک شخص یا یک گروه خاص، بلکه طغیانی علیه بیقانونی است. دموکراسیخواهی، یعنی تلاش برای حاکمیت همان قانونی که معبر امن تمام شهروندان است و یک بار برای همیشه ما را از دوگانهی غالب و مغلوب رهایی میبخشد. تنها با فهم همین منطق است که میتوانیم معنای آن عبارت معروف را دریابیم که «پیروزی ما آن چیزی نیست که در آن کسی شکست بخورد»؛ و البته به عنوان یک تذکر یادآور شویم: «بجز رانتخوارانی که تمام هنرشان بهرهجویی از تداوم وضعیت بیقانونی است».
پینوشت:
* چون نسخهی فارسی نمایشنامه را نداشتم، این بند را از نسخهی انگلیسی ترجمه کردم؛ کاری که اصلا در آن تخصصی ندارم و بیشک ضعفهایی دارد.
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
|
|
برای ارسال پاسخ به اين مورد بايد
وارد شويد
برای استفاده از تالار گفتمان بايد عضو شويد
|
|
|
|
جستجو
|
|