Welcome to Online Film Home
Home :: Film News :: Find a Birthday :: Dark version :: Persian Weblog :: Forum :: Contact
  تالار گفتمان بحث آزاد تالار گفتمان بحث آزاد

 خوش آمديد مهمان                                 عضو شويد  وارد شويد جستجو  فهرست اعضای تالار

  تالار
  فلسفه‌ و هنر

نسخه مناسب چاپ ارسال ج1608;ابيه  ارسال موضوع جديد

موضوع تحقير ملت، از سر اختگي سياسي!
فرستنده arman در تاريخ 26 مه 2022 ساعت 4:26 بعدازظهر   -  ويرايشگر تالار
محل اقامت: Denmark   تاريخ عضويت: 18 آگوست 2004   تعداد ارساليها: 375   مشاهده ی مشخصات arman مشخصات  جستجوی ارساليهای ديگر armanجستجو نقل قول ارسالی armanنقل قول
تحقير ملت، از سر اختگي سياسي!

✍ آرمان اميري
@armanparian
http://t.me/divanesara/1525

مدتي پيش، علي مطهري انتقاد خودش نسبت به قتل ستار بهشتي را بدين صورت مطرح کرد که: «کارگري فقير بوده مشکل داشته يک چيزي گفته، من به آن‌ها [پليس فتا] گفتم بابا شما اين را بياريد اونجا دعوتش کنيد. اون الان دلش پر است. باهاش صحبت کنيد مهرباني کنيد، يه چايي جلوش بذاريد دوتا کيسه برنج بهش بديد بره،‌ اين اصلاح مي‌شه و از اين حرفا نمي‌زنه». (اينجا+ بخوانيد)

من از واژه به واژه‌ي اين جملات احساس اشمئزاز مي‌کنم. اگر به واقع زماني ملکه‌ي اشرافي فرانسه گفته باشد «مردم نان ندارند، خب کيک بخورند» صرفا بي‌اطلاعي خودش از فقر را به نمايش گذاشته است؛ آقازاده‌ي وطني ما اما، با علم کامل به وضعيت فقر مردم، هويت انساني آن‌ها را تحقير مي‌کند: دو کيسه برنج بدهيم مردم «اصلاح شوند»! با گوسفند طرفيد شما؟ از چه «اصلاح» شوند؟

اين روزها تکرار کليدواژه‌ي «اعتراضات معيشتي» دقيقا همان حس نفرت و اشمئزاز را در من زنده مي‌کند. تعبير مشترکي که از يک طرف حاکميت به کار مي‌برد و از سوي ديگر، بخش به ظاهر ميانه‌رويي از منتقدان اصلاح‌طلب. تکليف حکومت که مشخص است. با اين توصيف به ظاهر بديهي، به صورت ضمني مدعي مي‌شود که معترضان مشکلي با اصل حکومت ندارند. تکرار آن اما از جانب اصلاح‌طلبان، هرچند انگيزه‌هايي نسبتا مشابه دارد، اما به نظرم چندلايه‌تر است.

ابتدا از وجه کاملا تئوريک ماجرا عرض کنم که اگر کسي بين «اعتراض سياسي» با «اعتراض معيشتي» تمايزي قائل شود، پيش از هرچيز عمق «نافهمي» خودش را از معناي «سياست» بروز داده است. از عهد يونان باستان که مفهوم «پولتيکا» پرداخته شد تا کنون، سياست، دانش تدبير معيشت و زيست جمعي بوده است. موضوع سياست اساسا چيزي جز اين نيست و اگر کساني تصور مي‌کنند سياستي وجود دارد که به موازات يا حتي مستقل از معيشت مردم پيش مي‌رود، احتمالا در همان عالم مُثُل حضرت افلاطون به سر مي‌برند که ربطي به جهان واقعي ما و زيست شهروندي ندارد.

از وجه پژوهشي هم اگر بخواهيم موضوع را بررسي کنيم، تحليل و طبقه‌بندي شعارهاي معترضان، يکي از علمي‌ترين شيوه‌هاي پژوهشي براي فهم سوگيري و ماهيت اعتراضات است. ما پيشتر در مورد برخي اعتراضات 98 طبقه‌بندي مختصري از شعارهاي معترضان ارائه کرديم (از اينجا ببينيد) که سوگيري آشکارا سياسي خود را بروز مي‌داد. در مورد اعتراضات اخير هم به گمانم اگر کسي پژوهش مشابهي انجام دهد به نتايجي مشابه خواهد رسيد. (مرور کنيد که در کليپ‌هايي که ديده‌ايد چه حجمي از شعارها معطوف به سران و ساختار سياسي کشور بوده است)

وجه ديگري هم ماجرا دارد که پيشتر در يادداشت‌هايي همچون «سياست‌زدايي از امر سياسي»، يا يادداشت «تقليل مطالبه به نياز» به صورت مفصل شرح داده بودم. اينجا ديگر آن توضيحات را تکرار نمي‌کنم تا مستقيم به سراغ بيانيه‌ي اخير گروهي از فعالين سياسي کشور بروم. در اين بيانيه (از اينجا بخوانيد) از حکومت خواسته‌اند «تا دير نشده»(!) به صداي مردم گوش بدهد و «براي مهار مشکلات به‌ويژه گراني و تورم کمرشکن فکري اساسي کنند».

سقوط مفهوم سياست‌ورزي در کشور ما در سطح طومارنويسي و نصيحت کردن حاکميت موضوع جديدي نيست. اينکه گروهي گمان کنند راه حل مشکلات کشور، درخواست کردن از باني اصلي وضعيت موجود است هم تنها نشان‌گر «اختگي سياسي» است. انتقاد من اما، به آن وجه تحقير مردم با چماق دشواري‌هاي معيشتي‌شان است. با احترام تمام به بسياري از اسامي امضا کننده‌ي اين نامه، که برخي‌شان از دوستان خود من هستند، به نظرم ذات اين درخواست، چيزي نيست جز همان تمايل متفرعنانه به تحقير کرامت انسان‌ها.

اگر در فقره‌ي انقلاب فرانسه، با يک طبقه‌ي اشرافيت آکواريومي مواجه بوديم که شکاف آشکار اقتصادي آنان را از توده‌ي جامعه جدا کرده بود، به نظرم مي‌رسد که در فقره‌ي اخير، ما با يک «اوليگارشي فرهنگي» مواجه هستيم که اصرار دارند فهم سياسي و روح شهروندي توده‌هاي جامعه را تحقير کنند تا همچنان خود را در حاشيه‌ي امنيتي با عنوان «نخبگان سياسي/اجتماعي/فرهنگي» نگه دارند. اينان نه تنها براي بن‌بست سياسي کشور هيچ راه‌کاري در چنته ندارند، بلکه در ابعاد فرهنگي و اجتماعي، فرسنگ‌ها از ميانگين جامعه عقب‌افتاده‌اند. پس براي تداوم حضور خودخوانده در نوک پيکان نخبگان اجتماعي هيچ راه ديگري ندارند جز آنکه باقي ملت را در سطح مشتي گوسفند که با کاه و يونجه‌اي راضي و «اصلاح» مي‌شود تقليل دهند.


کانال «مجمع ديوانگان»
@DivaneSara
اينستاگرام «مجمع ديوانگان»
.
http://t.me/divanesara/1525


تحقير ملت، از سر اختگي سياسي!

برای ارسال پاسخ به اين مورد بايد وارد شويد
برای استفاده از تالار گفتمان بايد عضو شويد

ارسال جوابيه  ارسال موضوع جديد


 
جستجو
جستجوی فيلم، کارگردان، بازيگر..:

fa en


سايت های سينمايی!
 

Find a birthday!


پيوندها
 
مجله ۲۴
آدم برفی ها
دیتابیس فارسی فیلم های سینمایی
کافه سينما
سينمای ما
سينمای آزاد
 

اخبار روز ايران

[ Yahoo! News Search ]

Search Yahoo! here
 
 [ Yahoo! ]



options