Welcome to Online Film Home
Home :: Film News :: Find a Birthday :: Dark version :: Persian Weblog :: Forum :: Contact
  تالار گفتمان بحث آزاد تالار گفتمان بحث آزاد

 خوش آمديد مهمان                                 عضو شويد  وارد شويد جستجو  فهرست اعضای تالار

  تالار
  فلسفه‌ و هنر

نسخه مناسب چاپ ارسال ج1608;ابيه  ارسال موضوع جديد

موضوع نمکِ «تجاهل‌العارفين» بر زخم‌هاي جامعه
فرستنده arman در تاريخ 28 سپتامبر 2021 ساعت 2:57 قبل ازظهر   -  ويرايشگر تالار
محل اقامت: Denmark   تاريخ عضويت: 18 آگوست 2004   تعداد ارساليها: 375   مشاهده ی مشخصات arman مشخصات  جستجوی ارساليهای ديگر armanجستجو نقل قول ارسالی armanنقل قول

نمکِ «تجاهل‌العارفين» بر زخم‌های جامعه

آرمان اميري @ArmanParian -


خانم الاهه هيکس، به اسم فعال و گزارشگر حقوق بشر، به زبان انگليسي و خطاب به مخاطبان خارجي مدعي شده‌اند: «نيروهاي مسلح سازمان مجاهدين خلق، پس از دريافت پول و آموزش از اسرائيل به خوزستان نفوذ کرده‌اند». (اينجا) آقاي عمادالدين باقي، ديگر فعال با سابقه حقوق بشر، در حمايت از ايشان مدعي شدند که منتقدان خانم هيکس، کلام او را «واژگون» کرده‌اند و قصد ايشان فقط «هشدار» بوده است. (اينجا)


ادعاي آقاي باقي اگر يک دروغ محض نباشد، يک «تجاهل» آشکار است چون تنها کسي که کلام خانم هيکس را واژگون کرده خود ايشان هستند. توييتي که به زبان «انگليسي» و خطاب به مخاطبان خارجي نوشته شده، با هيچ عقل سليمي نمي‌تواند يک هشدار دلسوزانه به مردم خوزستان قلمداد شود. در ثاني، اگر ايشان نگران بدل شدن «حقوق بشر» براي «پوشش مبارزات سياسي» بودند، مي‌توانستند خطاب به همکار خود تذکر بدهند: فارغ از اينکه براي اين ادعا هيچ سندي ارائه نشده، اساسا حيطه کاري حقوق بشر دخالت در اين جدال‌هاي سياسي نيست، ما حتي در وسط يک جنگ تمام عيار هم فقط مسوول نظارت بر رعايت حقوق انسان‌ها هستيم و نه قضاوت در مورد جناح‌هاي درگير.

همين کذب يا همين سطح از «تجاهل» دست‌مايه آقاي زيدآبادي هم شده تا باز هم چماقي بسازند براي حمله به معترضان و تحقير آن‌ها و ترسيم يک سيماي وحشي و مدنيت ستيز از بخش خشم‌گين جامعه. (اينجا)

اينکه جامعه ايراني خشم‌گين است، اينکه فضا دوقطبي شده و اينکه واکنش‌ها خصلت جدلي به خود گرفته، کشف جديدي نيست که هر روز براي اعلام آن روضه بخوانيم. اينکه توده جامعه، بي‌اعتماد به تمامي ساختارهاي حقيقي و حقوقي، به جايي رسيده که براي کوچکترين مطالبات‌ش راهي خيابان شود يا فرياد بزند و پيه سنگين‌ترين هزينه‌ها را به تن بمالد هم نکته افتخارآميزي در کارنامه نخبگان اجتماعي نيست که هر روز در باب آن روده‌درازي کنند. چنين وضعيتي نشانه زوال و شکست مطلق اين نخبگان است و بايد بابت آن هزار بار پشت دست بگزند، نه آنکه در جايگاه طلب‌کار و مدعي چوب ملامت جامعه به دست بگيرند.

يکي از شايسته‌ترين تعابيري که در مورد امواج اعتراضي سال‌هاي اخير به کار گرفته مي‌شود، تعبير «تحقيرشدگان» است؛ هرچند دغدغه‌هاي عمومي و بهانه‌هاي اعتراض متنوع و گاه نامربوط به نظر مي‌رسد، اما «تحقير» را مي‌توان چاشني ثابت و در نتيجه نخ تسبيح اين مجموعه گسترده و پراکنده دانست و به تناسب همين مساله، اگر درماني براي اين حجم از خشم و نارضايتي بتوان يافت، بي‌هيچ ترديدي، نخستين گام آن با فهم جامعه، با احترام به جامعه و با ايجاد احساس اعتماد و حسن نيت جامعه مقدور خواهد بود.

اگر جامعه احساس مي‌کرد که هنوز نخبگاني دارد که دغدغه‌هايش را درک، طرح و پي‌گيري مي‌کنند، بي‌شک با تقبل اين سطح از هزينه‌هاي گزاف خودش را زير ضرب ماشين سرکوب نمي‌برد. اگر اين درد «نشنيده شدن» چنين آماس نمي‌کرد، کار جامعه هم به اين سطح از خشونت هم نمي‌رسيد؛ اما کار به اينجا کشيده شد چرا که برخي حضرات به جاي آنکه زبان جامعه و مترجم فريادهايش به مطالبات رسمي باشند، اينگونه خود را به تجاهل مي‌زنند و مدام بر روي دردناک‌ترين حساسيت‌هاي اجتماعي رژه مي‌روند و با مغالطه و لفاظي ژست حق به جانب مي‌گيرند. نوبت به نامه‌نگاري با جلادها که مي‌رسد گاندي مي‌شوند و به هنگام مواجهه با توده‌هاي «جان به لب رسيده» تنها ابزارشان چوب ملامت و تحقير است. پاي بر دوش احترام و توجه همين مردم به جايگاهي رسيده‌اند که حتي نامربوط ترين کلام‌شان هم ارزش خبري پيدا کرده، اما با اين لحن و ادبيات پر تبختر، با اين نگاه از بالا به پايين و اين تفرعن در کلام و رفتار، نه تنها گامي در راستاي درمان احساس تحقير جامعه بر نمي‌دارند، بلکه مدام به زخم‌هاي‌اش نمک مي‌پاشند.

اگر هراسي از فوران خشم جامعه هست (که بايد باشد)، اگر نگراني از بابت متلاشي شدن پيوندهاي اجتماعي و بروز وضعيت جدلي وجود دارد (که بايد داشته باشد)، کمترين و بديهي‌ترين چاره آن است که با کمي انصاف و شرافت، فراتر از حب و بغض‌هاي شخصي و نخوت و منيّت‌هاي حقيرانه، تلاش کنيم اصل و گوهره نارضايتي جامعه را کشف کنيم و از زير غبار پرخاش‌ها و انحراف‌هاي احتمالي بيرون بکشيم.

اما اگر نه تنها راه حلي براي مشکلات جامعه نداريم، بلکه حتي از تلاش براي درک و فهم دلايل خشم‌اش عاجز هستيم، شايد بد نباشد که دست‌‌کم زبان در کام بگيريم و دست‌مايه‌هاي کم‌آزارتري را براي تداوم حضور خبري و رسانه‌اي خود پيدا کنيم که شاعر مي‌فرمايد: «ته که نوش‌ام نه‌اي، نيش‌ام چرايي»؟!


کانال «مجمع ديوانگان»
@DivaneSara
اينستاگرام «مجمع ديوانگان»

نمکِ «تجاهل‌العارفين» بر زخم‌هاي جامعه


برای ارسال پاسخ به اين مورد بايد وارد شويد
برای استفاده از تالار گفتمان بايد عضو شويد

ارسال جوابيه  ارسال موضوع جديد


 
جستجو
جستجوی فيلم، کارگردان، بازيگر..:

fa en


سايت های سينمايی!
 

Find a birthday!


پيوندها
 
مجله ۲۴
آدم برفی ها
دیتابیس فارسی فیلم های سینمایی
کافه سينما
سينمای ما
سينمای آزاد
 

اخبار روز ايران

[ Yahoo! News Search ]

Search Yahoo! here
 
 [ Yahoo! ]



options