Welcome to Online Film Home
Home :: Film News :: Find a Birthday :: Dark version :: Persian Weblog :: Forum :: Contact
  تالار گفتمان بحث آزاد تالار گفتمان بحث آزاد

 خوش آمديد مهمان                                 عضو شويد  وارد شويد جستجو  فهرست اعضای تالار

  تالار
  فلسفه‌ و هنر

نسخه مناسب چاپ ارسال ج1608;ابيه  ارسال موضوع جديد

موضوع در جستجوی آزادی: نگاهی به رمان «بوی مار»
فرستنده بامشاد در تاريخ 31 اکتبر 2021 ساعت 10:25 بعدازظهر  
محل اقامت: دانمارک   تاريخ عضويت: 05 آگوست 2004   تعداد ارساليها: 934   مشاهده ی مشخصات بامشاد مشخصات  جستجوی ارساليهای ديگر بامشادجستجو نقل قول ارسالی بامشادنقل قول

در جستجوی آزادی
نگاهی به رمان «بوی مار» نوشته‌ی «منیرالدین بیروتی»

به قلم: #سعیده_امین‌زاده
از ستون: #نقد_و_درنگ

سارتر در سه‌گانه‌ی «راه‌های آزادی»، شخصیت‌های کلیدی داستان‌های خود را مدام در بزنگاه‌های انتخابِ راهی برای پذیرش مسؤولیت روشنفکرانه‌شان قرار می‌دهد. وقتی پای این گزینش حیاتی برای انسان متفکر به میان می‌آید، گویی هر امر دیگری، حتی اگر مسأله‌ی مرگ و زندگی باشد، جلوه‌ی خود را از دست می‌دهد. به همین سبب است که پروتاگونیستِ داستان او، با برگزیدن شقی از زندگی که آزادیِ تفکر و استقلال رأی را در خود دارد رسالت خود را ایفا می‌کند و با مرگ سروکاری ندارد. تمام راه پرفراز و نشیبی که عمید، شخصیت اصلی رمان «بوی مار» نیز طی می‌کند، برای رسیدن به چنین دستاوردی است.

«بوی مار» حکایت وضعیت روشنفکری است که در جدال با جهان پیرامون و در پی تثبیت موجودیت آزاد خود است. روحیه‌ی عصیان‌گرانه‌ای که او در آغاز داستان از خود نشان می‌دهد، نوید رسیدن به چنین هدفی را در کوتاه‌ترین زمان و به آسان‌ترین شکل ممکن به مخاطب می‌دهد، اما آن‌چه به‌تدریج پیش‌ می‌رود، قضیه‌ای خلاف این پیش‌فرض را ثابت می‌کند. دنیای اطراف عمید به راحتی با او کنار نمی‌آید. همسرش ترک‌اش کرده، فراق محبوب‌اش نیز آرام‌اش نمی‌گذارد، ارتباط خانوادگی با برادرها و خواهر نیز تیره و تار است، رفاقت‌ها به عمق نمی‌رسند، همه‌ی آدم‌های دوروبر درصدد آسیب به او برآمده‌اند و او در این میان یک تنه در چند جبهه می‌جنگد.

در کنار رذایل اخلاقی اطرافیان، خصوصیات شخصیتی عمید نیز به این سوء‌تفاهم‌ها میان آنها دامن می‌زند. عمید تلاش می‌کند به فراخور روحیه‌ی عارف‌مسلکی که دارد، زیستی حداقلی را پیشه کند. از تکنولوژی گریزان است، در روزگار سلطه‌ی شبکه‌های مجازی، برای دیگران نامه می‌نویسد و با تلفن ثابت با آدم‌های دوروبرش در تماس است. رسانه در زندگی او جایی ندارد. فعالیت دیگران را در شبکه‌های اجتماعی مذموم می‌شمارد و خود از آن می‌پرهیزد. گویی نه در زمانه‌ی حاضر، که در چند قرن عقب‌تر زندگی می‌کند. شاید یکی از دلایلی که پذیرش حرف او بر دیگران دشوار می‌آید، همین به‌روز نبودن اوست. عمید نمی‌تواند نماینده‌ی روشنفکران عصر خود باشد، زیرا مدام بر سبکی بدوی از زندگی پامی‌فشارد که نه پسند انسان امروزی است و نه با شرایط زیستی‌اش تناسبی دارد. اولین قدم در این بحرانِ مفاهمه با همین نامه‌نگاری‌هاست که رقم می‌خورد.

شکل ارتباط عمید با آدم‌ها بیش‌تر یکسویه و تک‌صدایی است. در جواب نامه‌های طولانی و سراسر شِکوه و شکایت او، هیچ واکنشی از آنها دیده نمی‌شود. قضاوت‌های او با هیچ مستندی از جانب دیگران تأیید یا تکذیب نمی‌شود. وقتی از گذشته و زندگی خانوادگی پرمسأله‌اش برای برادر و خواهر و همسر می‌گوید، هیچ‌کس از آن سوی این خط ارتباطی حرفی در اثبات و انکارش نمی‌زند. به‌همین‌خاطر است که این سوء‌تفاهم برای مخاطب پیش می‌آید که عمید با نامه‌های متعددش در تلاش برای نمایش حقانیت خویش است، بی آن‌که شواهدی از سوی باقی طرف‌های این دعوی رو کند. او آن‌ها را خطاب قرار می‌دهد از خطاها و جفاهای‌شان نمونه‌های بسیار می‌آورد، اما جوابی از سوی آنها نمی‌رسد تا توازنی میان این ادعاها برقرار شود. آنها آزادی‌اش را سلب کرده‌اند و او خودِ مستقل‌اش را از آنها طلب می‌کند، هرچند که وقتی لب و قلم از سخن می‌بندد، سکوت حاکم می‌شود.

عمید نمونه‌ای از شخصیت روشنفکری است که در پی یافتن راهی برای آزادی خویش در هر گردابی دست و پا می‌زند. اما همواره گزینه‌هایی را در پیش می‌گیرد که از ابتدا محکوم به شکست‌اند و او در چرخه‌ی معیوب ناکامی‌های خویش، هر روز بیش‌تر در عمق انزوا فرو می‌رود. جهان پیرامون با همه‌ی وسعت و تنوع‌اش، هرگز برای او امکان انتخاب و آزادی را فراهم نمی‌آورد. شاید برای همین است که در طنزی تلخ و گزنده، این زندان است که می‌تواند آزادی مطلوب را به او عطا کند. زندان تنها جایی است که عمید تعاملی حقیقی با انسان‌های دیگر برقرار می‌کند و دنیای اطراف‌اش را به شکلی عینی لمس می‌کند. هستی‌شناسی او در زندان زمینی‌تر و با واقعیات همخوان‌تر است. او گرچه کوشیده خوانشی عرفانی از انتخاب روشنفکرانه را نشان دهد، اما چون مقتضیات عصرش را نادیده گرفته، به نتیجه نرسیده است. تنها جایی که می‌تواند با تلاش او در این مبارزه‌ی نابرابر می‌تواند همسو باشد، همان زندان است. همان‌گونه که مرگ در سه‌گانه سارتر، پاداش انتخاب آزادی است، زندان در «بوی مار» ثمره‌ی تکاپوهای روشنفکرانه‌ برای رقم زدن چنین انتخابی است.

📍درنگ را در تلگرام | اینستاگرام دنبال کنید.
https://t.me/DerangMag/38


برای ارسال پاسخ به اين مورد بايد وارد شويد
برای استفاده از تالار گفتمان بايد عضو شويد

ارسال جوابيه  ارسال موضوع جديد


 
جستجو
جستجوی فيلم، کارگردان، بازيگر..:

fa en


سايت های سينمايی!
 

Find a birthday!


پيوندها
 
مجله ۲۴
آدم برفی ها
دیتابیس فارسی فیلم های سینمایی
کافه سينما
سينمای ما
سينمای آزاد
 

اخبار روز ايران

[ Yahoo! News Search ]

Search Yahoo! here
 
 [ Yahoo! ]



options