Welcome to Online Film Home
Home :: Film News :: Find a Birthday :: Dark version :: Persian Weblog :: Forum :: Contact
  تالار گفتمان بحث آزاد تالار گفتمان بحث آزاد

 خوش آمديد مهمان                                 عضو شويد  وارد شويد جستجو  فهرست اعضای تالار

  تالار
  فلسفه‌ و هنر

نسخه مناسب چاپ ارسال ج1608;ابيه  ارسال موضوع جديد

موضوع خنده‌ی باختینی در مقابل ژوکرهای سرخ چشم
فرستنده بامشاد در تاريخ 01 مارس 2022 ساعت 3:32 بعدازظهر  
محل اقامت: دانمارک   تاريخ عضويت: 05 آگوست 2004   تعداد ارساليها: 934   مشاهده ی مشخصات بامشاد مشخصات  جستجوی ارساليهای ديگر بامشادجستجو نقل قول ارسالی بامشادنقل قول
خنده‌ي باختيني در مقابل ژوکرهاي سرخ‌چشم

آرمان اميري @armanparian - اين روزها بازار «دلقک» خواندن رييس جمهور اوکراين داغ است. ظاهر اعتراض منتقدان به حضور يک کمدين در راس سيستم سياسي، بايد چيزي از جنس «ضرورت تخصص‌گرايي» باشد؛ اما در مملکت بازرگان‌ها (مهندسي مکانيک) و موسوي‌ها (معماري) و احمدي‌نژادها (عمران) بعيد است انتقادات‌شان را خودشان هم جدي بگيرند. در ثاني، پوزيتيويست‌هاي تخصص‌گرا، (که البته دامنه‌ي اين تخصص‌گرايي را به حوزه «پولتيک» گسترش نمي‌دهند) حداقل به «رشنال» بودن دانش پايبند هستند؛ يک استاد فيزيک هرگز نمي‌گويد «شما بالذات فيزيک را نمي‌فهميد»! دانش و تخصص، آموخته‌ها و تجربيات عقلاني بشر هستند و همه مي‌توانند بياموزند. اما نگاه اين منتقدان به آنچه «منطق جهان سياست» مي‌خوانند نوعي نگاه «هويتي» است. يک جور انحصار ذات‌گرايانه، از جنس آنکه «زن‌ها اساسا نمي‌توانند قاضي باشند».

من اين افراد را «ژوکرهاي سرخ‌چشم» مي‌خوانم. غالبا در زيست شخصي‌شان انسان‌هايي «شکست‌خورده» هستند. نه به اين معنا که در سلسله مراتب اجتماعي هيچ پيشرفتي ندارند؛ اتفاقا ممکن است تا راس هرم قدرت وسيع‌ترين کشور جهان هم پيش بروند، اما همچنان انسان‌هايي تنها، منزوي، ترس‌خورده، و به صورت ويژه، عاجز از برقراري يک رابطه عاطفي سالم هستند. احساس کمبود محبت و درد مزمن «دوست داشته نشدن» لحظه‌اي رهايشان نمي‌کند و سبب مي‌شود تمنّايشان در جلب توجه و دوستي، به صورتِ توفانِ «نفرت از همه» بروز پيدا کند. به صورت خلاصه، اينان از «زيست نرمال اجتماعي» بازمانده‌اند و در نتيجه به دشمنان کينه‌توز همين زيست نرمال بدل شده‌اند.

زيست نرمال در جامعه‌ي مدرن، نسبت مستقيمي با «خنده» دارد. تصوير ما از جامعه‌ي سعادتمند، جامعه‌اي است که انسان‌هاي آن همه «شاد» باشند. پس طبيعي است اگر گروهي به هر دليل از چنين سعادتي محروم شوند، يا احساس محروميت کنند، نسبت به هرگونه شادي کينه و عداوتي پيدا کنند. اينجاست که مي‌شود فهميد چرا اين گروه دشمنان خود را «دلقک» خطاب مي‌کنند: دلقک، ساده‌ترين نماد «شادي» در زيست نرمال است و بزرگترين کانون نفرت براي کسي که خودش را از اين شادي دور مي‌بيند.

مساله خنده، فقط با سعادت نهايي و آرمان‌شهري بشر پيوند نخورده است. «باختين» روايتي از پيدايش «رمان» به عنوان يکي از بزنگاه‌هاي «مدرنيته» ارائه مي‌دهد که دقيقا بر پايه «خنده» استوار است. به باور او، عصر فئوداليسم کليسايي، دقيقا زماني فروريخت که «دلقک»ها فرصت کردند در کارناوال‌هايشان به ارزش‌هاي پوسيده‌ي کهن بخندند! خنده‌هاي باختيني، به نوعي سرمنشاء مدرنيته، زميني شدن ارزش‌ها بودند! وقتي بتوان به همه چيز خنديد و تمامي قداست‌ها را به سخره گرفت، ساختار سلسله‌مراتبي ارزش‌ها فرو مي‌ريزد، باورهاي همه انسان‌ها به يک اندازه اهميت پيدا مي‌کند، و عملا روح دموکراسي زاده مي‌شود.

حالا مي‌شود توضيح داد که چرا تعبير «ژوکر»، به نوعي برازنده دشمنان اين خنده‌ي باختيني است. اينان به ظاهر خودشان مشغول شوخي و تمسخر «دلقک‌ها» هستند، اما خنده‌هايشان محصول نفرت از شادي اجتماعي است. نوعي کينه‌ي آتشين، در درون انسان‌هايي جامعه‌ستيز. سرخ‌چشمي‌شان را به عنوان نمادي از همين شعله‌هاي خشم و نفرت‌شان به کار مي‌برم.

تاريخ بشر، پر بوده از نبردهاي آشکار و پنهان «دلقک‌ها» با «ژوکرهاي سرخ‌چشم». وقتي چاپلين «ديکتاتور بزرگ» را مي‌ساخت، دقيقا با سلاح «خنده‌ي باختيني» به نبرد يک ژوکر سرخ‌چشم رفته بود. «جان کندي تول» در رمان «اتحاديه‌ي ابلهان» ژوکر سرخ‌چشم ديگري را تصوير کرد که بيرق پرشکوه انقلابي‌اش، لکه‌اي بود بر ملافه‌ي روي تخت، محصول به‌خودپيچيدن‌هاي شبانه! همين شهوت سرکوب‌شده، که پاسخ کينه‌ي انسان به جامعه را در عشق به جنگ و موشک جستجو مي‌کند، در سکانس پاياني «دکتر استرنج‌لاو» هم به زيبايي ديده مي‌شود.

در برابر اين حملات طنزآميز دلقک‌ها، ژوکرهاي سرخ‌چشم ناچارند چشم‌انتظار يک «پيشواي مقتدر» باقي بمانند تا با سوداي تحقق آرزوي مشترک‌شان، يعني نابودي تمدن و جامعه انساني گرد او جمع شوند. مي‌خواهد يک هيتلر در آلمان باشد، که ديوانه‌ي چکمه‌پوش در سوريه، يا يک ديکتاتور يخي در کرملين؛ به محض ظهور پيشوا، ژوکرهاي چشم‌سرخ از سرتاسر جهان با اشتياق تمام گرد او جمع مي‌شوند؛ اما اگر شکست خوردند چه؟

نفرت و کينه‌ي ژوکرهاي سرخ‌چشم از مقاومت زلنسکي در برابر پوتين، و خشم روزافزون‌شان از حمايت يکپارچه جهان دموکراتيک از او، محصول يک جدال مقطعي سياسي نيست. از يک سو قدمتي تاريخي دارد و از سوي ديگر، محصول بر باد رفتن دوباره‌ي روياي ديرين نابودي جهان متمدن است! وحشت بزرگ مواجهه با اين حقيقت که: «توان زندگي‌بخشي اتحاد دموکراتيک، به مراتب بيشتر از مرگ‌آفريني تانک‌ها و موشک‌هايشان است».

کانال «مجمع ديوانگان»
@DivaneSara
اينستاگرام «مجمع ديوانگان»
.خنده‌ي باختيني در مقابل ژوکرهاي سرخ‌چشم

برای ارسال پاسخ به اين مورد بايد وارد شويد
برای استفاده از تالار گفتمان بايد عضو شويد

ارسال جوابيه  ارسال موضوع جديد


 
جستجو
جستجوی فيلم، کارگردان، بازيگر..:

fa en


سايت های سينمايی!
 

Find a birthday!


پيوندها
 
مجله ۲۴
آدم برفی ها
دیتابیس فارسی فیلم های سینمایی
کافه سينما
سينمای ما
سينمای آزاد
 

اخبار روز ايران

[ Yahoo! News Search ]

Search Yahoo! here
 
 [ Yahoo! ]



options