Welcome to Online Film Home
Home :: Film News :: Find a Birthday :: Dark version :: Persian Weblog :: Forum :: Contact
  تالار گفتمان بحث آزاد تالار گفتمان بحث آزاد

 خوش آمديد مهمان                                 عضو شويد  وارد شويد جستجو  فهرست اعضای تالار

  تالار
  فلسفه‌ و هنر

نسخه مناسب چاپ ارسال ج1608;ابيه  ارسال موضوع جديد

موضوع آيا همه‌ي نظرات قابل احترام‌اند؟
فرستنده arman در تاريخ 04 مه 2022 ساعت 8:51 قبل ازظهر   -  ويرايشگر تالار
محل اقامت: Denmark   تاريخ عضويت: 18 آگوست 2004   تعداد ارساليها: 375   مشاهده ی مشخصات arman مشخصات  جستجوی ارساليهای ديگر armanجستجو نقل قول ارسالی armanنقل قول
آیا همه‌ی نظرات قابل احترام‌اند؟

کانال «مجمع دیوانگان»

✍️ آرمان امیری @armanparian - هرچند کلیشه‌ای و تکراری، اما همچنان پرکاربرد و گاه جنجالی است؛ می‌گویند «همه نظرات محترم هستند» و یا «باید به همه نظرات احترام گذاشت». حجم گسترده‌ی کاربرد این تعابیر شاید وجود یک سرمنشاء قابل اتکا برایشان را بدیهی جلوه دهد، اما به شخصه هرگز نفهمیدم نخستین جرقه‌ی این شاذگویی شگرف از کجا بوده است؟

یکی از کلاسیک‌ترین تلاش‌های تاریخ اندیشه در دفاع از مفهوم مدارا را می‌توانیم در «رساله‌ای در باب تساهل» جان لاک بیابیم. اندیشمند انگلیسی تلاش می‌کرد حکومت مسیحی را متقاعد کند که دست از محدودیت برای دیگر مذاهب بردارد. طبیعتاً تمرکز اصلی استدلال‌های لاک بر آزادی «مذاهب» شناخته‌شده‌ بود و کاری به همه‌ی نظراتی که ممکن است به ذهن بشر خطور کند نداشت. مهم‌تر از آن اما، سویه‌های پیشنهاد او بود: لاک، ساختار حکومت را مخاطب قرار می‌داد و از حکومت می‌خواست که در اختلافات فکری شهروندان دخالت کند؛ نه اینکه خطاب به شهروندان موعظه کند که به عقایدی در تضاد با اعتقادات خود احترام بگذارند.

به هر حال، حتی با نادیده گرفتن این جزییات در آرای لاک، باز هم او فراموش نکرد که یک تبصره برای این فراخوان به تساهل در نظر بگیرد: «مگر عقایدی که به حقوق مدنی افراد آسیب می‌رسانند و یا به اساس جامعه‌ی مدنی لطمه می‌زنند». سال‌ها بعد، کارل پوپر که برای دفاع از «جامعه‌باز» علیه «دشمنان آن» قلم می‌زد هم به شکل دیگری همین تبصره‌ی لاک را تکرار کرد: «تنها استثناء قابل قبول در اصل تساهل، عدم تساهل نسبت به دشمنان تساهل است».

نسخه‌ای کاربردی‌تر از همین ایده را می‌توان در نظریه‌ی «اجماع هم‌پوش» جان رالز مشاهده کرد. جایی که رالز تلاش می‌کند (بر خلاف لاک) تقدم فلسفه بر دموکراسی را کنار گذاشته و ایجاد یک بستر آزاد دموکراتیک را بر هرگونه سنت اندیشه‌ی فکری مقدم بدارد. بدین ترتیب، در زمینی که رالز طراحی می‌کند و امیدوار است به «اجماع» تمامی اندیشه‌ها بینجامد، همه حق مشارکت برابر دارند اما همچنان یک استثنا باقی می‌ماند که محصول یک پیش‌شرط عقلانی است: «همه حق مشارکت دارند»، به شرطی که «قاعده‌ی زمین بازی را بر هم نزنند»! یعنی اگر فکر می‌کنید سیاه‌پوستان موجودات پست‌تری هستند، یا اینکه بهایی‌ها شهروند نیستند و زنان اساسا حق ندارند به برخی مشاغل و درجات برسند، اصلا حق ورود به زمین بازی را ندارید چه رسد به طلب احترام از دیگران!

قضاوت در مورد گزاره‌ی «همه‌ی عقاید محترم هستند» البته در گرو مرور مقدمات فلسفی در تاریخ اندیشه نیست. یک سر سوزن «عقل سلیم» کافی است که هرکس با چند مثال خاص عیار چنین ادعایی را بسنجد. از نگاه شخص من، عقیده‌ای که گمان می‌کند زنان را باید ختنه کرد که دچار انحراف نشوند، یا آن مغزی که گزینه‌ی «مهدورالدم» دانستن طرف مقابل را از روی میز برنداشته، نه «قابل احترام» که «تهوع‌آور» هستند. بدین ترتیب، پرسش اصلی احتمالا همینجاست که: مرز یا ابعاد تکثرگرایی ضروری برای دموکراسی کجاست؟

آنچه در تاریخ اندیشه به مرور پیدا شد، اصالت پیدا کرد و سپس مورد نقد و اصلاح قرار گرفت، ضرورت حفاظت از «حقوق طبیعی» بود. یعنی بیرون کشیدن یک دایره‌ای از حقوق انسانی از حوزه‌ی دخل و تصرف عقاید و نظرات دیگران، تا محدوده‌ی فعالیت‌های عقاید و باورها مشخص شود. این حقوق طبیعی (شاید بر خلاف تصورات اولیه) توافقاتی تاریخی هستند که در طول زمان تغییر می‌کنند. گاه ذیل عنوان کلی «حقوق بشر» آن‌ها را می‌شناسیم و همینکه مرزهای‌ش مشخص نیست یعنی می‌پذیریم که همواره محل چالش‌هایی اجتناب‌ناپذیر باشند. چالش‌هایی که سطح دغدغه‌شان، عیار مدنیت و پیشرفت جوامع مختلف را نمایان می‌کند. مثلا ما در مملکتی زندگی می‌کنیم که گفتمان مردسالارش، در سطح انتخاب پوشش هم برای زنان حق قائل نمی‌شود، اما جزو حقوق طبیعی مردان‌اش می‌داند که وقتی در خیابان قدم می‌زنند به راحتی چشم بگردانند و خیال‌شان آسوده باشد که نگاه‌شان از خطر برخورد با عناصر گناه‌آلود در امان است!

هرگونه گفتگوی عمومی بر سر اعمال و اعتقادات افراد (به ویژه چهره‌های سرشناس اجتماعی) را نباید همواره به چشم مداخله‌گری در حریم خصوصی یا مصداق تفتیش عقاید دید، گاهی این گفتگوها تلاشی جمعی برای رسیدن به تعاریف «حقوق طبیعی» هستند، اما همواره اراده‌ای هم برای توقف این گفتگوی جمعی به چشم می‌خورد. کلیشه‌ی «همه نظرات محترم هستند» از نظر من، نه یک ژست دموکراتیک، بلکه بی‌خلاقیتی فضاحت‌باری در تلاش برای توقف گفتگوهای مدنی است؛ به همین دلیل پیشنهاد می‌کنم اگر کسی قصد شانه‌خالی کردن از زیر بار گفتگو را دارد، از تعبیرهای ساده‌تری همچون «دلم می‌خواد» یا «می‌تونم و می‌کنم» استفاده کند که اگرچه چندان شکیل به نظر نمی‌رسند، اما دست‌کم صادقانه‌تر هستند.

https://t.me/divanesara/1522

کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»

آیا همه‌ی نظرات قابل احترام‌اند؟

برای ارسال پاسخ به اين مورد بايد وارد شويد
برای استفاده از تالار گفتمان بايد عضو شويد

ارسال جوابيه  ارسال موضوع جديد


 
جستجو
جستجوی فيلم، کارگردان، بازيگر..:

fa en


سايت های سينمايی!
 

Find a birthday!


پيوندها
 
مجله ۲۴
آدم برفی ها
دیتابیس فارسی فیلم های سینمایی
کافه سينما
سينمای ما
سينمای آزاد
 

اخبار روز ايران

[ Yahoo! News Search ]

Search Yahoo! here
 
 [ Yahoo! ]



options