«دوگانهی کاذب غرب و شرق» |
فرستنده Erfan_Rezaei در تاريخ
18 ژانويه 2024 ساعت 10:24 بعدازظهر
محل اقامت: Iran تاريخ عضويت: 09 آوريل 2023 تعداد ارساليها:
۱۸۲
مشخصات جستجو
سايت
نقل قول
|
«دوگانهي کاذب غرب و شرق»
آرمان اميري
January 17, 2024
https://t.me/divanesara/1713
«يک جوان ايراني به اسم جلال آلاحمد مقالهاي در مجلهي تازهاي دارد به عنوان «غربزدگي»، با نظريات عجيب و خواندني.
ميفرستم که ملاحظه فرماييد و برايم پس بفرستيد. تشنّج فکري در ميان جوانان ما زياد شده است و علامت خوبي است ولي
متاسفانه بيشتر همان تشنّج است تا حرکت به طرف مقصد و مقصودي».
بخشي از نامهي محمدعلي جمالزاده به اميرمهدي بديع،28تيرماه 1341
«بعد از 2500 سال که ايراني به جانب مغرب مينگرد وقت آن نيست که قطارش را به قافلهي چين و هند ببنديم. غربزدگي را
شرقزدگي، آن هم شرقزدگي عوامفريباني چون «Malraux» دارو و مرهم نيست و نيز با بتشکستن، خواه بتِ نادرشاه افشار
باشد خواه آقاي فروزانفر رفع بلا نميشود کرد. چه سلطان محمود هم در سومناب بت زياد شکست. وقت آن است که از براي آخرين
بار مردگان را در گور کنيم و بدانيم که هرچند ماه يک بار نعش اين مردگان را به ميدان کشيدن تلف وقت است و تفرقهي فکر. وقت
آن است که تمدّن را ارث پدري اروپائياني که در تشنّج فترت و زوال افتاده و اصول اصلي تمدّن را فراموش کرده يا اصلا ياد
نگرفتهاند ندانيم».
از پاسخ اميرمهدي بديع 31تيرماه1341
نبايد گناه کار را يکسر به گردن روشنفکران ايراني انداخت؛ شايد حتي بتوان با اطمينان بيشتري مدعي شد که نخستين جرقههاي
دوگانهسازي ميان شرق و غرب را اروپاييان زدند. چه از همان دوران کلاسيک که غيريونانيان را «بربر» قلمداد ميکردند، و چه در
اعصار مدرن که با نگاهي مستشرقانه به سراغ جوامعي همچون ايران آمدند. در هر حال، نگاه شرقشناسانه و اغلب از بالا به پايين
اروپاييان، واکنشهاي متقابلي را در جوامع شرقي، از جمله ايران به دنبال داشت.
بنيادگرايان (اغلب اسلامي)، در مقابل دوگانهي شرق و غرب، خواستار طرد و انکار کامل غرب و حفاظت کامل از سنت شرقي شدند.
ديگراني، در مواجهه با اين دوگانه، به فکر انديشه در باب چرايي «عقبماندگي مشرقزمين» افتادند و انواع و اقسام نسخههاي
مختلف، از بازگشت به خويشتن و تجدد بومي گرفته را تجويز کردند. يکي از معروفترين و به تعبيري «افراطيترين» تعابير را هم
سيدحسن تقيزاده بر زبان راند (هرچند نه به صورت علني) که «ايراني بايد ظاهراً و باطناً، جسماً و روحاً فرنگيمآب شود و بس».
اگر تمدن، به واقع فرآوردهاي غربي و فرنگي بود، من بيشک و تمام عيار با تعبير جناب تقيزاده موافق ميبودم؛ يعني در اولويت و
ضرورت تمدن (در اينجا به معناي دستاوردهاي نوين و انسانگرايانهي مدرنيته) هيچ اختلافي با تقيزاده ندارم. اختلافي اگر هست،
در نفس و ذات اين مرزبندي «شرقي» و «غربي» است که مدنّيت مدرن را يکسره دستاوردي غربي قلمداد ميکند؛ گويي ديوارهايي
بلند و سخت در طول دهها قرن توانسته مرز مشخصي بين غرب و شرق بکشد که از عبور و تداخل انديشهها و آميزش فرهنگها و
اثرات متقابل آنها جلوگيري کند، تا امروز بتوانيم بخشي از محصول چند هزار سال تجربهي بشري را کاملا غربي قلمداد کنيم و
بخشي ديگر را شرقي.
متاسفانه، در دهههاي چهل و پنجاه، فضاي غالب، همسو بود با روايتهاي چهرههايي کمدان، با مطاعاتي پراکنده، غيرمنسجم و
خوانشهاي سطحي و شتابزده همچون آلاحمد، که (به تعبير جمالزاده) با «تشنّج»هاي فکري امثال فرديد و شايگان و نصر و حتي
شريعتي تقويت ميشد. در آن ميان، روايت و رويکردي که «امير مهدي بديع» در پيش گرفته بود، نه فقط در غرب، که حتي در کشور
خودش هم هواداران جدي پيدا نکرد؛ تا نتيجهي تقابل و برخورد ميان دوگانهي «شرق و غرب» را در انقلاب 57 و سالهاي سال
رويکرد تقابلي برآمده از دل آن مشاهده کنيم.
نيمقرن پس از آن نامهنگاري علوي و بديع، همچنان شاهد انبوهي از رويکردهايي هستيم که پاسخ چالشهاي انديشهي جامعهي
ايراني را، ذيل همان دوگانهي «آسيا در برابر غرب» جستجو ميکنند؛ کمترين پيامد چنين رويکردي آن است که تمامي مفاهيم و
ارزشهايي که جامعهي ايراني جاي خاليشان را احساس کرده و براي کسب آنها تلاش ميکند، بايد «غربي، غيرخودي، بيگانه و
وارداتي» قلمداد شود.
من همچنان (و احتمالا به مانند اکثر شهروندان جامعه) گمان ميکنم حتي اگر ثابت ميشد که دستاوردهاي روشنگري و بنمايههاي
تمدن پيشرفتهي غرب فعلي، يکسره با ما بيگانه هستند، باز هم بايد هرچه داشتيم را کنار ميگذاشتيم و به دنبال هماني ميرفتيم که
غرب را غرب کرده است؛ با اين حال، عميقا باور دارم که اين دوگانهسازيهاي غربي و شرقي، چه در حوزهي انديشه، و چه در حوزهي
فرهنگ و هنر، از اساس کاذب و بيپايه بودهاند.
گسترش شبکههاي ارتباطي در عصر جديد، بيش از هر زماني به ما نشان داده که مردم جهان چقدر شبيه به هم ميانديشند،
مطالبات مشابهي دارند و حتي در سلايق و زيباييشناسي خود تا چه ميزان همگرا هستند. پس اگر بخواهيم براي حوزهي انديشه،
مسووليت و ماموريتي قائل شويم، شايد همين باشد که اين رويکرد همگرا را تئوريزه کند، و روايتي متناسب با خيزش مترقي جامعهي
ايراني ارائه کند که در آن ميخواهد به تمامي استانداردهاي زيستي جهان آزاد بپيوندد. روايتي که گمان ميکنم، «محمد توکلي
طرقي» در بخشي از مقدمهي کتابش با عنوان «تجدد بومي و بازانديشي تاريخي» به درستي بدان اشاره کرده است:
«تجدد روندي همزمان جهاني و بومي بود که به دگرگوني انسانها و نهادهاي اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي انجاميد. اين
دگرگونيها که با بههمپيوستگي هرچه بيشتر جوامع انساني همراه بود، پيامد اراده و بينش انسانها براي حفظ و نوسازي زيستبوم
خويش بوده است.
بر خلاف برداشتهاي رايج که اروپا را «وطن» اصلي تجدد ميانگارند، جلوههاي نخستين تجدد در فراسوي اروپا شکل گرفت. به
همين سبب است که برخي آسيا، آفريقا و آمريکاي لاتين را «آزمايشگاههاي تجدد» شناخته و بر آناند که نمودهاي فرهنگ جددي
اروپا همچون ليبراليسم، ناسيوناليسم، دولترفاهي، شهروندي و حتي اروپايي بودن نخست در آسيا و آفريقا و آمريکاي لاتين پيدا
شدند و سپس به اروپا رفتند و در آنجا نهادينه شدند.
بر اساس اين پژوهشهاي تاريخي، ميبايد گفت که بر خلاف نظريهي فراگير ماکس وبر، تجدد فرآوردهي «خِرَد غربي» نبوده، بلکه
برساختهي روند آميزش و پيوند فرهنگها و مردمان سراسر جهان و پيدايش تجربيات نو در بازنگري و بازآرايي آيندهنگرانهي خويش
بوده است».
رويکردي که مهدي بديع در دههي چهل در پيش گرفته بود (به ويژه در آن کتاب معروف «يونانيان و بربرها»)، درست به مانند مقدمهي
توکلي طرقي، براي من يادآوري هستند از ديوارنگارهي معروف «مکتب آتن» که رافائل در قرن 16 بر بخشي از اقامتگاه پاپ در
واتيکان کشيد. (تصويري که در اسلايد نخست ديده ميشود)
رافائل در اين ديوارنگاره، شماري از سرشناسترين متفکران تاريخ را در کنار يکديگر قرار داده است، از سقراط و افلاطون و ارسطو
و فيثاغورث، تا ابنرشد، ابنسينا و حتي زرتشت. نشانهاي آشکار که دستکم اروپاييان نيز در بخشي از تاريخ خود، سير انديشه را
محصولي جهاني و مشترک قلمداد ميکردند که شرقي و غربي نداشت و هربخشي از جهان به اندازهي خود سهمي در تکامل
تاريخچه و دستاوردهاي بشري ايفا کرده بود.
#عرفان_رضايي از کشتهشدگان اعتراضات آمل
|
|
برای ارسال پاسخ به اين مورد بايد
وارد شويد
برای استفاده از تالار گفتمان بايد عضو شويد
|
|
|
|
جستجو
|
|