Welcome to Online Film Home
Home :: Film News :: Find a Birthday :: Dark version :: Persian Weblog :: Forum :: Contact
  تالار گفتمان بحث آزاد تالار گفتمان بحث آزاد

 خوش آمديد مهمان                                 عضو شويد  وارد شويد جستجو  فهرست اعضای تالار

  تالار
  فلسفه‌ و هنر

نسخه مناسب چاپ ارسال ج1608;ابيه  ارسال موضوع جديد

موضوع «بگذار ابتذال بی‌پروا بتازد»
فرستنده بامشاد در تاريخ 15 ژوئن 2024 ساعت 8:50 بعدازظهر  
محل اقامت: دانمارک   تاريخ عضويت: 05 آگوست 2004   تعداد ارساليها: 934   مشاهده ی مشخصات بامشاد مشخصات  جستجوی ارساليهای ديگر بامشادجستجو نقل قول ارسالی بامشادنقل قول

«بگذار ابتذال بی‌پروا بتازد»

از صفحه اینستاگرام میم یزدانی خرم

تصویرِ خویشاوندیِ شعور را کیارشِ خلیلی در این بازسازی دلنشین انجام داده. فروغ و فریدون به‌اضافه‌ی فرخزاد بودن. هرچه زمان می‌گذرد بیش‌تر باورم می‌شود که «ریشه‌»‌هایی که این دو دواندند در ذهنِ انسان ایرانی؛ هر یک به شکلی، چه‌گونه علیهِ ابتذالِ بیش‌ازحد‌شده‌ی این روزگار است. بی‌تردید ما در یک بن‌بستِ هولناکِ فرهنگی دچار شده‌ایم. این بن‌ست برآمده است از سال‌ها سانسور و بی‌انگیزه‌کردنِ آدم‌های فرهنگی ازجمله فرهنگ‌سازان. سینمای جان‌دار انگار با قتل مهرجویی مرگ‌اش رسمن اعلام شد تا روی که با بوسه‌ای از نو بیدار شود. برنامه‌های مفرحی که قرار بود هم خوشی باشند، هم شعوردار تبدیل شده‌اند به انواع مافیاها، شوخی‌های رکیک، دست‌انداختن و خاطره تعریف کردن. هدف «خنداندن» است. فقط بخندان یا نابود شو. جهانِ قهقهه. جهانِ تصاویری که در آن همه چیز آماده‌ی ذبح آخرین باقی‌مانده‌‌های شعور در این فرهنگ است. «بگذار ابتذال بی‌پروا بتازد». این نظریه کار کرد. مردم خسته از معیشت، آینده، عزیزانِ مهاجرت کرده و البته مانیفست‌های چپ‌گرایانه‌ی نسل پیشین در باب ثروت و عدالت و... در مسیرِ این وضعیت قرار گرفته‌اند. جهانِ اورولی رسانه همین است. آکواریومی که می‌بینید. از «میخک نقره‌ای» به این تفاله‌ها‌رسیدن. از فروغ و گلستان به مجری‌های شاعرشده‌ی موقشنگ‌رسیدن. من همیشه مخالف تکریم صرفِ گذشته بوده و هستم چون نوستالژی ارزان‌ترین کالایی‌ست که می‌توان خرید و بی‌وقفه از آن استفاده کرد اما واقعن به جایی رسیده‌ام که معتقدم باید از از باقی‌مانده‌ی آدم‌هایی که می‌خواهند کار درجه‌اول بکنند و از کسی هم طلبی ندارند دفاع کرد.‌ فضای فرهنگی را انواع تگزاس‌ها فتح کرده‌اند، روان‌شناسی زرد مستان و خرامان می‌تازد، ادبیات شده مشتی خاطره و خرده‌نویسی لوس از روزمره‌ی چهره‌های دور از ادبیات. قلب ادبیات ترجمه هم که در زردترین حالت است. رسانه‌ها هم که دست چند بلاگر همدان بی‌سواد، رنگی و بی‌ربط کتاب هستند. که ازقضا بسیاری از آن‌ها هم نام فروغ، چخوف، گلستان و... از دهان‌شان نمی‌افتد. یعنی آن‌ها را هم مبتذل کن تا متهم به ابتذال نشوی. برای همین باید تا می‌توان و با هرشکلی مقابل این جریان ایستاد و نور تاباند. فرهنگ را نمی‌توان با «اسنوبیسم» معرفی کرد بلکه باید این قبای پوشالی روشنفکری را کنار گذاشت و کار کرد جای نفی و کنارکشیدن. همان‌طور که فروغ کرد، فریدون بود و امثالهم... این رویه خطرناک است و من گمان می‌کنم تشتت اجتماعی و فروپاشیِ ثباتِ معیشتی با مُسکنِ ابتذال قرار است دور شود. این داروی خواب‌آور ما را به کما خواهد‌‌برد.


 
 
 
 
 
View this post on Instagram
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

A post shared by m.yazdanikhorram (@m.yazdanikhorram)


برای ارسال پاسخ به اين مورد بايد وارد شويد
برای استفاده از تالار گفتمان بايد عضو شويد

ارسال جوابيه  ارسال موضوع جديد


 
جستجو
جستجوی فيلم، کارگردان، بازيگر..:

fa en


سايت های سينمايی!
 

Find a birthday!


پيوندها
 
مجله ۲۴
آدم برفی ها
دیتابیس فارسی فیلم های سینمایی
کافه سينما
سينمای ما
سينمای آزاد
 

اخبار روز ايران

[ Yahoo! News Search ]

Search Yahoo! here
 
 [ Yahoo! ]



options