Welcome to Online Film Home
Home :: Film News :: Find a Birthday :: Dark version :: Persian Weblog :: Forum :: Contact
  تالار گفتمان بحث آزاد تالار گفتمان بحث آزاد

 خوش آمديد مهمان                                 عضو شويد  وارد شويد جستجو  فهرست اعضای تالار

  تالار
  فلسفه‌ و هنر

نسخه مناسب چاپ ارسال ج1608;ابيه  ارسال موضوع جديد

موضوع فرديد و مشروطه:«دفع فاسد به افسد»
فرستنده Erfan_Rezaei در تاريخ 18 آگوست 2023 ساعت 9:02 بعدازظهر  
محل اقامت: Iran   تاريخ عضويت: 09 آوريل 2023   تعداد ارساليها: ۱۸۲   مشاهده ی مشخصات Erfan_Rezaei مشخصات  جستجوی ارساليهای ديگر Erfan_Rezaeiجستجو برويد به صفحه خانگی Erfan_Rezaei سايت نقل قول ارسالی Erfan_Rezaeiنقل قول

فردید و «دفع فاسد به افسد» در مواجهه با تجربه مشروطیت در ایران

(برای خواندن و دانستن و شناختن بهتر تاریخ مان؛ قضاوت با خودتان)

اطلاعات مقاله
نویسنده, حمید ارفع
شغل, دانش‌آموخته جامعه‌شناسی سیاسی
۵۶ دقیقه پیش


«کاش امکان داشت استبداد ناصرالدین‌شاه [ادامه داشته باشد] با اینکه آن هم نکبت بود، ولی مشروطه و غرب‌زدگی مضاعف بدتر از استبداد ناصرالدین‌شاه بود.»


- احمد فردید / درس‌گفتارهایِ غرب‌زدگی


مجموعه «ناظران می‌گویند» بیانگر نظر نویسندگان آن است. بی‌بی‌سی فارسی می‌کوشد در این مجموعه، با انعکاس دیدگاه‌ها و افکار طیف‌های گوناگون، چشم‌اندازی متنوع و متوازن از موضوعات مختلف ارائه کند. انتشار این آرا و نقطه‌نظرها، به معنای تایید آن‌ها از طرف بی‌بی‌سی نیست.


احمد فردید اندیشمند معاصر و استاد فلسفه در دانشگاه تهران و شخصیتی جنجالی بود که از جمله به عنوان فردی که اصطلاح «غرب‌زدگی» را مطرح کرد شناخته می‌شود. حمید ارفع در مطلبی به مناسبت سالروز درگذشت احمد فردید به برخورد او با انقلاب مشروطه ایران و ارتباطش با دیدگاه فردید به انقلاب ۱۳۵۷ می‌پردازد.
۲۹ سال از درگذشت احمد فردید می‌گذرد، با این حال مرگ فردید پایانی بر فردیدیسم نشد و تا به امروز نیز هم‌چنان سایه تاریکش بر سر ما است.


فردید نظام سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ را نظام «قدسی» معرفی می‌کرد که برایِ بقای آن هر شکلی از اعمال خشونت واجب است و نمی‌توان آن را حتی برایِ لحظه‌ای به تاخیر انداخت: خشونت لازم است، مادامی که پایِ حفظ نظام ولایی وسط باشد. آن چه به زعم فردید اهمیت داشت، حفظ موجودیت نظام سیاسی ایران (جمهوری اسلامی) در مقام یک نظام «خدا»یی و قدسی بود. بر همین اساس برایِ فردید، وقوع مشروطیت لحظه «شوم» و «نجس»ی در تاریخ معاصر ایران است که بنا دارد انسان «مدرن»ی بسازد که این انسان دیگر بنا ندارد تن به دستور «الله» و فرامین او دهد و میل به ناسازگاری دارد. برای او انقلاب مشروطیت سرطانی است که اگر درمان نشود، وجود انسان ایرانی را تاریک و این‌جهانی خواهد ساخت.


«مشروطیت در رابطه آن با دفع فاسد به افسد» نوشته‌ای از احمد فردید در دهه ۶۰ است که بنا بود در روزنامه کیهان منتشر شود. آن‌طور که در برخی از روایت‌ها نیز آمده، حتی حروف‌چینی و چاپ نیز شده بود، اما مجدداْ‌ از چاپ آن به دلایلی که معلوم نیست صرف‌نظر می‌شود و صفحات چاپ‌ شده نیز خمیر می‌شوند.


صفحه ۲


در این برنامه با صاحب‌نظران درباره مسائل سیاسی و اجتماعی روز گفت‌ و‌ گو می‌کنیم.

پادکست
پایان پادکست


با این حال برخی از دوستدارانِ فردید چند صفحه از آن را برداشته و به دست او می‌رسانند و فردید نیز آن را به یکی از شاگردان نزدیک خود یعنی علی ابوالحسنی معروف به «مُنذِر» روحانی تاریخ‌نگار معاصر به امانت می‌گذارد، کسی که مهم‌ترین اثرش کتاب «مشروطیت و شیخ فضل‌الله نوری» در هفت جلد است.


ابوالحسنی تقریباْ یک دهه بعد از درگذشت احمد فردید (مرداد ۱۳۷۳) نوشته را او همراه با یک مقدمه بلند منتشر می‌کند (در شماره ۳۵ ماهنامه زمانه مرداد ۱۳۸۴).


دفع فاسد به افسد نقد فردید به مشروطیت و جنبش مشروطه‌خواهی در ایران است که به‌زعم او به انقلابی (از نام‌گذاری شورش نیز استفاده می‌کند) منجر می‌شود که خود مصداق واقعی «غرب‌زدگی» است.


غرب‌زدگی مفهومی است که فردید آن را نخست در نیمه دوم دهه ۳۰ (زمستان ۱۳۳۵ به روایت سیدعبدالله انوار که در یادنامه جلال آل‌احمد به آن اشاره می‌کند) در مناظره با دکتر محسن هشترودی در باشگاه مهرگان (مرکز جامعه ليسانسيه‌های دانشسرای عالی) مطرح می‌کند، اما مشخصاْ در آغاز دهه ۴۰ در سمیناری که از سوِی محمد درخشش، وزیر وقت آموزش و پرورش دولت علی امینی، با عنوان «بحث در مبانی آموزش و پرورش» برگزار می‌شود، فردید به توضیح کلی و مقدماتی درباره این مفهوم می‌پردازد.


جلال آل‌احمد نیز در آن سمینار حضور داشت و به اذعان خود درگیر «افادات شفاهی حضرت احمد فردید» می‌شود و به انتشار رساله «غرب‌زدگی» بیشتر با تاکید بر جنبه‌هایِ سیاسی و اجتماعی/فرهنگی آن در مهر ۱۳۴۱ می‌انجامد.


غرب‌زدگی برایِ فردید ماهیت [فلسفی] وجود شناختی دارد و به غفلت از وجود تعبیر می‌شود؛ به این معنا که علم حضوری (علم بی‌واسطه/علم وجودی) جایِ خود را به علم حصولی در استیلای غرب می‌دهد که در خوانش فردیدی چیزی جز غفلت از وجود نیست.
غرب همان متافیزیک است و فردید غرب‌زدگی را به معنایِ غلبه عالم‌گیر تفکر متافیزیکی بر تفکر حضوری/شهودی می‌داند.


تاریخ نیز برایِ فردید بیرون از میدان بسیط غرب‌زدگی قرار ندارد و مواجهه او با تاریخ از خلالِ غرب‌زدگی صورت می‌گیرد. تاریخ در دیدگاه فردید تاریخ جهان است؛ تا آن‌جا که تاریخ دارد. این تاریخ جهان نیز به معنایِ صدر جهان نیست، بلکه تاریخ اکنونیت یا زمانِ حال است؛ یعنی تاریخی که سوار بر دنیای امروز است که برایِ فردید این تاریخ اکنونیت که در موقعیت برتر و هژمونیک قرار دارد، «تماماْ» همان تاریخ مغرب است.


انقلاب مشروطیت لحظه جایابی ما ذیلِ تاریخ مغرب است و گسست و یا انقطاع از تاریخ دوره اسلامی خوانده می‌شود؛ انقلابی در تاریخ ما که فردید از آن به ورود به بی«تاریخ»ی (sans histoire) یاد می‌کند، که توامان دو معنی پارادوکسیکال دارد؛ به این معنی، چه هنگامی که ذیل تاریخ مغرب قرار می‌گیریم –از آن آگاه نیستیم و تسلیم آن می‌شویم- که همان ابتلا به غرب‌زدگی است و چه هنگامی که بنا داریم قرار نگیریم –از آن آگاه هستیم- اما قرار گرفته‌ایم. آنجا که خودِ فردید در آغاز یادداشت «هم‌سخنی با هایدگر» (۱۳۵۹) به‌عنوان واضع مفهوم غرب‌زدگی خود را غرب‌زده –آگاه از آن- معرفی می‌کند: «دروس این بنده غرب‌زده سیداحمد فردید».


برایِ فردید حتی بی‌تاریخی در معنایِ دوم آن نیز بیرون از منطق زمان در اینجا منطق مدرنیته قرار ندارد و تنها به مبارزه مستمر برای بیرون آمدن از قفس تاریخ اکنونیت یعنی تاریخ مغرب و رهایی از غرب‌زدگی اشاره دارد.


فردید انقلاب مشروطیت را آغاز بی‌تاریخی/غرب‌زدگی و بعدتر انقلاب اسلامی –که برایِ فردید چیزی فراتر از انقلاب بود یا به همان تعبیر رایج «انفجار نور» بود- را آغازی برایِ بیرون آمدن از بی‌تاریخی و رستگاری از طریق دست‌یابی به معنویت یا در مسیر آن گام برداشتن می‌داند (معنویت؛ بازگشت به وضعیتِ خدامحوری به‌عنوانِ دال مرکزی و معنابخش و تجلی نور آن بر زندگی و حیات انسان در تقابل با روشنگری/ مدرنیسم غربی که در آن حاکمیت انسان و برتری عقلانیت ابزاری امکان‌پذیر شده است).


در میانِ این دو، فردید در دهه ۱۳۵۰ به رژیم پهلوی هم نزدیک می‌شود و پروژه معنویت‌گرایی محمدرضا پهلوی را در نقد مدرنیسم غرب‌گرا و تلاش برایِ بیرون آمدن از قفس بی‌تاریخی که با انقلاب مشروطیت آغاز می‌شود می‌داند. او بر این باور بود که این معنویت‌گرایی نه تنها خود را در نفی دیالکتیکی انقلاب مشروطیت تعریف می‌کند، بلکه حتی در برابر بازیگری نیروهایِ چپ که به دنبال انقلاب مارکسیستی در ایران هستند، می‌ایستد؛ انقلاب مارکسیستی که به زعم فردید نه تنها راه نجات نیست، بلکه به معنایِ درجازدن «مضاعف» در بی‌تاریخی و گیر افتادن دوباره در همان منطق غرب‌زدگی است؛ فردید انقلاب مارکسیستی را دقیقاْ در امتداد انقلاب مشروطیت و بسط آن قرار می‌دهد.


احمد فردید به آرای مارتین هایدگر، فیلسوف آلمانی، علاقه داشت
انقلاب به‌عنوان یک رویداد بزرگ سیاسی-اجتماعی با دیدگاه فردید درباره تاریخ نسبت مستقیمی دارد.


به باور فردید در هر دوره تاریخی عالمی وجود دارد و وقوع هر انقلاب، عالم دیگری به‌وجود می‌آورد. برای فردید انقلاب تاریخ حقیقی که در آن عالمی فرو می‌ریزد و عالم دیگر متولد می‌شود، [انقلاب] رنسانس و دوره نوزایش است. فردید اضافه می‌کند که تاریخ غرب با انقلاب کبیر فرانسه به انقلاب رنسانس تمامیت می‌دهد. بعد از آن دیگر انقلاب جوهر نیست و فقط اعراض (چیزهایِ عارضی و امور غیر ذاتی) آن تغییر پیدا می‌کند؛ به این معنا که دیگر تغییر در جوهر اتفاق نمی‌افتد و به تعبیر مشخص فردید وقوع آن غیرممکن و «مشکل» است و تنها احتمالاْ سیر تکاملی و «شورش» آن روز به روز بیشتر می‌شود.


به باور فردید اینکه تاریخ غرب در آینده تکامل پیدا می‌کند و به کمال می‌رسد، چیزی بیشتر از یک توهم و باور «ابلهانه» نیست (دیدار فرهی و فتوحات آخرالزمان، ۱۳۸۱). براساس دیدگاه فردید انقلاب فرانسه لحظه تاریخی بسیار مهمی است که او از آن به‌عنوان یک انقلاب در معنایِ «جوهر»ی آن یاد می‌کند که به موجب وقوع آن دوره تاریخی جدیدی برای بشر آغاز می‌شود. بعد از انقلاب فرانسه دیگر تمام رویدادها ذیلِ این انقلاب قرار می‌گیرند و تابعی از آن می‌شوند. برایِ فردید پس از انقلاب فرانسه، دیگر انقلابی (اگر تجربه انقلاب فرانسه را مبنا قرار دهیم) در کار نخواهد بود، و تنها می‌توان برایِ این جنس دگرگونی‌ها از نام‌گذاری «شورش» استفاده کرد که آن هم نتیجه‌ای جز غرق شدن در غرب‌زدگی ندارد.


جنبش مشروطه‌خواهی در ایران که فریدون آدمیت آن‌ را معلولِ رویدادها و تنش‌هایِ عصر بیداری می‌داند، منجر به تغییرات گسترده سیاسی و اجتماعی/فرهنگی در تمام ابعاد آن در ایران شد و گاه از آن به‌عنوان آغاز فرآیند تعین‌‌یابی مدرنیته ایرانی نیز نام می‌برند، با این حال مشروطیت برای احمد فردید، چیزی جز بلا و غرب‌زدگی مضاعف و آغاز بی‌تاریخی و به یک معنا «دفع فاسد به افسد» نبود.


او این نام‌گذاری را با طعنه به علامه محمدحسین نائینی (متوفی ۱۳۱۵ش.) به‌کار می‌برد که به دلیل از بین رفتن ظلم و ستم سلطان –یا حداقل کاهش آن- و تلاش برای بهبود زندگی مردم، به همدلی با مشروطه رویِ خوش نشان می‌دهد، اما با این حال باز به دلیل برخی کمبودها و کج‌روی‌ها از لحاظ مباحث فقهی از جمله غصبی بودنِ حکومت در زمان غیبت از مشروطه به‌عنوانِ «دفع افسد به فاسد» نام می‌برد. فردید اما در مقابل تعبیری از مشروطیت را صورت‌بندی می‌کند که در آن جایِ این دو با یکدیگر عوض می‌شود و «فاسد» جای «افسد» را می‌گیرد و «افسد» به جای «فاسد» می‌نشیند.


فردید حاکمیت قاجار را دوره افول اسلام به دلیلِ بالا گرفتن فساد و ظلم حکام معرفی می‌کند. او از دوره قاجار با عنوان استبداد «تماماْ» مطلق یاد می‌کند که چیزی جز ظلم برای مردم به همراه ندارد، و همین دست و پا زدن در دریایِ ظلم خود آغازی می‌شود برایِ مردم، تا دست به انقلاب و نفی سلطان ظالم بزنند، اما آن‌طور که فردید باور دارد این انقلاب به دلیل «سير تاريخ و حوالتِ تاريخي و تبليغات آن» و آنچه که بر مشروطیت چیرگی پیدا می‌کند، نهایتاْ همان «غرب‌زدگی» است که با خود طاغوت‌زدگی و نیست‌انگاری نیز به‌دنبال دارد.


فردید مشروطیت را لحظه نفی علم حضوری به نفع برآمدنِ علم حصولی و به یک معنا بازگشت دوباره به متافیزک غرب و چیرگی آن می‌داند: در واقع همان لحظه‌ای که به‌زعم او کتاب، کلام و فلسفه قدیم جایِ خود را به هنر، سیاست و فلسفه جدید (متافیزیک در معنایِ عام آن) می‌دهد.


فردید ریشه برآمدنِ مشروطیت را در «اختلاط فرهنگی» (Mixage culturel) می‌داند که معلولِ درهم‌آمیزی فرهنگ اسلامی با یونان‌زدگی است؛ تا آنجا که او انقلاب مشروطه را یکپارچه «فلسفه» می‌داند که آبشخور آن همان یونان است؛ بر همین اساس فردید مشروطیت را ذیلِ تاریخ غرب و در نتیجه دفع فاسد به افسد می‌داند و می‌گوید: «تاریخ مشروطه ذیلِ تاریخ غرب است. دفع استبداد به مشروطه دفع فاسد به افسد است. انسان مصداق بالذات حق است و تمام تاریخ چند ساله تاریخ مشروطه استبداد مطلق است» (فردید به نقل از موسی دیباج در مفردات فردیدی، تهران ۱۳۸۶).


برایِ فردید مشروطیت علاوه بر ذیلِ تاریخ غرب قرار گرفتن، چیزی جز استبداد مطلق نبود. استبداد مطلقی که فردید آن را همان «کُنستیتوسیونِل» به معنایِ «تاسیس» می‌داند که آغاز دوره یا به تعبیر خود او «صورت نوعی جدید» است که بنیاد آن به گفتمانِ اومانیستی و رنسانس در غرب برمی‌گردد که محور آن نه خدا/«الله» که تنها انسان و قوانین انسانی است.


فردید مشروطیت را نه مقدمه غرب‌زدگی، که آخرین مرحله آن یعنی غرب‌زدگی «مضاعف» می‌داند که در آن مشروطه‌طلبان به حکم نفس اماره خود (جسم‌گرایی/نفس‌گرایی) برای نفی حکومت الهی دست به ایجاد تفرقه در دین زدند و بنا را بر جدایی دین از دنیا به نفع این گزاره ملکم‌خان که حاکمیت در دنیا حق «انسان» است، گذاشتند. فردید ادامه این مسیر را تا شکل‌گیری عقلِ «ممسوخ» کسروی و لائیسیسم حزب توده و نامه مصدق به کاشانی درباره ضرورت جدایی دین از دنیا پی می‌گیرد و به سبب این فراگیری و استمرار، از مشروطیت به‌عنوان «دام»ی یاد می‌کند که نهضت بندگی «نفس اماره» را کلید زده است.


فردید هر شکلی از دموکراسی‌خواهی و طلب آزادی را که به اندیشه لیبرالیسم منجر می‌شود، از نتایج مشروطیت –این دنیایی شدن- می‌داند که دفع فاسد به افسد است و در همین جا بر نقش شیخ‌ فضل‌الله نوری نیز دست می‌گذارد که او این دفع فاسد به افسد را دید و به همین دلیل از مشروطه کنار کشید.


فردید شیخ فضل‌الله را روحانی روشن ضمیری می‌داند که خیلی زود فهمید با مشروطیت دیگر خدایی در کار نخواهد بود و اگر تاکنون نیز آثاری از خدا هم در این جغرافیا وجود داشت، از بین خواهد رفت. به بیان فردید اگر خدا نباشد، تماماْ کفر مطلق و استعمار مطلق به سراغ ما خواهد آمد و شیخ همه این‌ها را در میان «غوغایِ» مشروطه دید و دست به مقاومت با شرک زد که لباس علم و عقلانیت مادی بر تن خود کرده بود. به باور فردید، شیخ تنها مجاهد راستینی بود که فهمید با مشروطیت خبر از بهبود اوضاع نیست و تنها یک انقلاب تام و تمام نفس اماره اتفاق افتاده است.


فردید مشروطیت را نه براساس یک پاسخ یا مواجهه کارکردگرایانه به وضعیت نابه‌سامان اجتماعی و سیاسی ایران –که همه تلاش‌هایِ نخبگان فکر و عمل از عصر بیداری تا لحظه وقوع مشروطیت برایِ به‌سامان کردنِ نابه‌سامانی‌ها بود- بلکه برایِ او مشروطه تنها برآمدنِ شیطان خودبنیادی «انسان» بود که بنا داشت با توسل به حاکمیت «عقلِ سخیف» (میراث مدرن‌گرایی غرب) ما را نیز در باتلاق عصر روشنگری عقل انسانی –که به زعم فردید ظلمت مطلق بود- بکشاند و در این مسیر منورالفکران مشروطه راهنمایِ این غرق شدن بودند.
احمد فردید در بخش پایانی «مشروطیت در رابطه آن با دفع فاسد به افسد» از لحظه وقوع انقلاب اسلامی صحبت می‌کند و آن را آغازی برایِ مشروطیت‌زدایی با توسل به جهاد اکبر و اصغر در جهت تحقق ولایت محمدی علوی می‌داند.


او امکانِ مشروطیت‌زدایی و دور شدن از آفت مشروطه‌خواهی که گریبان ما را گرفته است را تنها در گام برداشتن در رفع فتنه شیطانی اومانیسم و تجلیاتِ آن از جمله تجدد و دموکراسی و.. در نظر می‌گیرد.


فردید جمهوری اسلامی را اصالت در مقام منیع نیابت امام زمان و برآمدنِ ولایت فقیه –آن هم به هر قیمت حتی اگر خشونت لازم داشته باشد- می‌داند که واقعیتی جز شریعت مقدس اسلامی ندارد.


در واقع به زعم فردید نفی غرب‌زدگی از گسست مشروطه تا به امروز در تمام اشکال آن که ما را از ابتلا دوباره به مسمومیتِ مشروطیت‌زدگی نیز در امان نگاه می‌دارد، تنها استقرار حاکمیت آسمانی «مهدی» است که جمهوری اسلامی فعلاْ در مقام نماینده زمینی آن، آن‌طور که فردید باور دارد –حداقل تا زمان نوشتن رساله‌اش علیه مشروطه- یگانه هدف «راستین» خود تعریف کرده و فردید نیز تلاش می‌کند خود را به‌عنوانِ تئوریسین برجسته آن ترسیم کند و جمهوری اسلامی را در مقام نجات‌دهنده نه فقط انسان ایرانی، که بشریت در معنایِ عام آن قرار دهد.


با این حال اینکه فردید تا پایان عمر خود هم‌چنان بر این باور بود یا نه، جای تردید وجود دارد و نمی‌توان با قطعیت گفت که او تا پایان عمر بر همان خط آغازین سال‌هایِ انقلاب بود. آنچه مسلم بود این بود که شور آتشین فردید جای خود را به انزوایی داده بود که در آن او کمتر دل به بحث و جدل و اظهارنظر می‌داد و به‌نوعی سکوت را بر قیام در کلام –که شگرد فردید بود- ترجیح داد. همین استمرار سکوت پایان عمر هم او را تقریباْ مانند باقی دوران حیات‌ش رمزآلود ساخت و با همین رمز و رازها رخ در نقاب خاک کشید.

 


منبع تصویر، THE FABULOUS LIFE AND THOUGHT OF AHMAD FARDID, HAMED YOUSEFI



#عرفان_رضايي از کشته‌شدگان اعتراضات آمل

برای ارسال پاسخ به اين مورد بايد وارد شويد
برای استفاده از تالار گفتمان بايد عضو شويد

ارسال جوابيه  ارسال موضوع جديد


 
جستجو
جستجوی فيلم، کارگردان، بازيگر..:

fa en


سايت های سينمايی!
 

Find a birthday!


پيوندها
 
مجله ۲۴
آدم برفی ها
دیتابیس فارسی فیلم های سینمایی
کافه سينما
سينمای ما
سينمای آزاد
 

اخبار روز ايران

[ Yahoo! News Search ]

Search Yahoo! here
 
 [ Yahoo! ]



options