شوکران. سروده فرزانه دُرّی.
به یاد جانباختگان پرونده “خانه اصفهان”
تیری ز شب رها شد داغی نشاند بر دل گلها فراز دار وُ ضحّاکیان به منزل
رخسار ما سراسر از اشک دیده مان تر آهی به سینه داریم زخمی ز تیغ خنجر
ای شب سرشت جلّاد آخر نگشتی آرام از کشتن هزاران، از فوج قتل و اعدام ؟
تا کی به قاب امروز تصویر کهنه خواهی تا چند شوکران را در جام تشنه خواهی
در دام دارت افتند سرهای بی گناهان گردن تو چند خواهی از خیل عشقبازان
تاریخ ما به سطری کوته به دفترت شد غارت ز میهن و قتل گویی که اخترت شد
بس کن دگر تو کشتار تا کی کنی تو در بند مرد و زن و جوان را، نوباوه تا خردمند
جمهوری شکنجه! ای والی خشونت! “النصرْ بِالرُّعْبِ” تو، تنها نشان ذلت
سبزیم و سبز چون سرو قامت میان میدان کوهیم و چون دماوند رخت سپید بر جان
ما خامشی نگیریم در شأن بینشانی جانی است تا به تن ها، تیری ست در کمانی
عاطفه نعامی
عاطفه نعامی قربانی تازه جنایت نیروهای امنیتی
|