Welcome to Online Film Home
Home :: Film News :: Find a Birthday :: Dark version :: Persian Weblog :: Forum :: Contact
  تالار گفتمان بحث آزاد تالار گفتمان بحث آزاد

 خوش آمديد مهمان                                 عضو شويد  وارد شويد جستجو  فهرست اعضای تالار

  تالار
  فلسفه‌ و هنر

نسخه مناسب چاپ ارسال ج1608;ابيه  ارسال موضوع جديد

موضوع ردّ پاي داستان «بلوار نيفسکي» گوگول در «بوف کور» هدايت
فرستنده Atefeh_Na'ami در تاريخ 24 مه 2023 ساعت 11:22 بعدازظهر  
محل اقامت: Iran   تاريخ عضويت: 29 نوامبر 2022   تعداد ارساليها: ۱۱۹   مشاهده ی مشخصات Atefeh_Na'ami مشخصات  جستجوی ارساليهای ديگر Atefeh_Na'amiجستجو برويد به صفحه خانگی Atefeh_Na'ami سايت نقل قول ارسالی Atefeh_Na'amiنقل قول

ردّ پاي داستان «بلوار نيفسکي» گوگول در «بوف کور» هدايت


مقدمه‌ي غيرضروري

کانال تلگرام «مجمع ديوانگان»
@DivaneSara
https://t.me/divanesara/1670

آرمان اميري @armanparian

- کنکاش در منابع مورد اقتباس صادق هدايت براي نگارش بوف کور، چالشي است به قدمت 60 سال که گاه برخي آن را تا سرحد ادعاي «سرقت ادبي» نيز پيش برده‌اند. دامنه‌ي اين مشابهت‌يابي‌ها، از فضاي سينماي اگزيستانسيال آلمان، تا نويسندگان سوررئال فرانسوي و شاعري چون ريلکه گسترش يافته است است. قضاوت و برداشت شخصي من در اين موارد، نه تنها به مرزهاي آنچه مي‌تواند «سرقت ادبي» خوانده شود نزديک هم نشده، بلکه کاملا برعکس، به شخصه از جستجوي اين رد پاها همواره لذت برده‌ام و آن را همچون نشانه‌هايي از بينامتنيت اثر بسيار گرامي مي‌دارم. در نتيجه، طرح اين يادداشت هيچ ارتباط و نسبتي با سرقت‌هاي ادبي ندارد. آنچه باعث شد طرح اين يادداشت را خالي از لطف ندانم، فقط آن بود که به شخصه در هيچ يک از اين مجادلات، رد پاي اشاره‌اي به ادبيات روسيه و به ويژه شخص «گوگول» به عنوان يکي از منابع الهام هدايت نديدم.


* * *

داستان «بلوار نيفسکي» از معروف‌ترين آثار گوگول است. بخش عمده‌اي از مقدمه‌ي اين داستان را گوگول به توصيف اين بلوار پترزبورگ و آداب و شمايل رهگذران و عابران آن اختصاص داده است؛ اما با پايان يافتن اين مقدمه‌ي نسبتا طولاني، داستان با دنبال کردن سرنوشت دو جوان ادامه پيدا مي‌کند. دو مرد که با هم در بلوار قدم مي‌زدند و با ديدن دو زن، به دنبال آن‌ها راه مي‌افتند. ابتدا سرنوشت تراژيک پيسکاريوف را مي‌خوانيم. جوان هنرمندي که به دنبال زني سياه‌موي مي‌رود و در عشق او گرفتار مي‌شود؛ اما از آنجا که در مي‌يابد معشوق يک زن تن‌فروش عامي است، ابتدا بيمار و اسير اعتياد مي‌شود و در نهايت خودش را مي‌کشد.

در بخش بعدي، گوگول سرنوشت «ستوان پيرگوف» را از همان محل پي مي‌گيرد. مردي عياش و زن‌باره که دنبال زني آلماني روان مي‌شود اما اين بخش از داستان هم به مانند مقدمه‌ي مفصل آن چندان مورد توجه من نيست. موضوع اين يادداشت، شباهت‌هاي شگرفي است که من ميان داستان جوان هنرمند گوگول و «بوف کور» هدايت مي‌بينم.

* الگوي عشق اثيري و زن لکاته

در نخستين گام، براي تشخيص شباهت مورد اشاره، مي‌توان به الگوي کلاني که طرح اين داستان را تشکيل مي‌دهد اشاره کرد: الگوي تبديل معشوق اثيري به زن لکاته. پيسکاريوف، هنرمندي است که به تعبير گوگول، به کلي با جهاني که ما مي‌شناسيم بيگانه است: «اين مرد جوان، جزو طبقه‌اي بود که يکي از عجيب‌ترين پديده‌هاي زندگي ما را تشکيل مي‌دهند و همان‌قدر بخشي از سکنه‌ي پترزبورگ به حساب مي‌آيند که اشخاص رؤيايي بخشي از جهان واقعي». (ص59-60)*

بر خلاف داستان گوگول که در آن راوي خودش را هنرمند نمي‌داند و به پيسکاريوف نگاهي از بيرون مي‌اندازد، راويِ داستان بوف‌کور از ابتدا خودش را يک هنرمند (نقاش روي قلمدان) معرفي مي‌کند؛ اما در اين روايت که جهان هنرمندان با جهان مردمان عادي به کلي متفاوت و بيگانه است، راوي بوف‌کور هم با گوگول کاملا موافق است: «مراحل مختلف بچه‌گي و پيري براي من جز حرف‌هاي پوچ چيز ديگري نيست. فقط براي مردمان معمولي، براي رجّاله‌ها، رجّاله‌ي با تشديد، همين لغت را مي‌جستم، براي رجّاله‌ها که زندگي آن‌ها موسم و حد معيني دارد ... صدق مي‌کند».

از اين شباهت نخستين که بگذريم، چهارچوب کلي داستان پيسکاريوف با همان الگوي زن اثيري آغاز مي‌شود. عشقي در يک نگاه به زني که گويي از جهان رؤيا وارد شده: «فقط مي‌خواست نشاني و محل زندگي اين موجود آسماني را بيابد که به نظر مي‌آمد مستقيما از بهشت به بلوار نيفسکي نازل شده است». ص59

راوي هدايت نيز در توصيف زن اثيري خود به صورت مداوم به فرشته‌اي از بهشت که ربطي به اين جهان ندارد ارجاع مي‌دهد: «و يک دختر جوان، نه يک فرشته‌ي آسماني جلوي او ايستاده بود».

حتي اگر بخواهيم در جزييات توصيف چهره‌ي دو داستان هم دقيق شويم، تاکيد دو نويسنده بر لب‌هاي زن اثيري جالب توجه است. هدايت مي‌نويسد: «گونه‌هاي برجسته، پيشاني بلند، ابروهاي باريکِ به هم پيوسته، لب‌هاي گوشتالوي نيمه‌باز، لب‌هايي که مثل اين بود تازه از يک بوسه‌ي گرم طولاني جدا شده ولي هنوز سير نشده». و گوگول مي‌نويسد: «انحناي لب‌هايش تخيلات شاعرانه‌ي افسون‌کننده‌اي را به ذهن القاء مي‌کرد. چنان بود که گويي تمام خاطرات دوران کودکي و موضوعات رؤياهاي شيرين جواني همه دست‌به‌دست هم داده‌بودند و در اين لب‌هاي دوست‌داشتني منعکس شده بودند». ص62

براي خواندن ادامه‌ي يادداشت اينجا کليک کرده و يا از گزينه‌ي INSTANT VIEW استفاده کنيد.


کانال «مجمع ديوانگان»
@DivaneSara
اينستاگرام «مجمع ديوانگان»

5/24/2023 7:22:56 AM          
     



عاطفه نعامی
عاطفه نعامی قربانی تازه جنایت نیروهای امنیتی

برای ارسال پاسخ به اين مورد بايد وارد شويد
برای استفاده از تالار گفتمان بايد عضو شويد

ارسال جوابيه  ارسال موضوع جديد


 
جستجو
جستجوی فيلم، کارگردان، بازيگر..:

fa en


سايت های سينمايی!
 

Find a birthday!


پيوندها
 
مجله ۲۴
آدم برفی ها
دیتابیس فارسی فیلم های سینمایی
کافه سينما
سينمای ما
سينمای آزاد
 

اخبار روز ايران

[ Yahoo! News Search ]

Search Yahoo! here
 
 [ Yahoo! ]



options