در باره عمامهپرانی
اسفندیار طبری
عمامه در نظام اسلامی ایران یک شکل نمادین است که از حوزه دین اخلاقی، خارج وبه حوزه یک قدرت سیاسی کشانده شده است. حجاب نیز امروز در ایران چنین خصلتی دارد. هر دو از شکلهای نمادینی هستند که از حوزه شهروندی خارج شده و به حوزه حکومتی رانده شدهاند.
عمامهپرانی یک نوع مقاومت مدنی است و مبارزه با دین اسلام نیست! هر آخوندی که خود را در کنار مبارزه با مردم میداند و مخالف کشتار و خشونت رژیم است، میتواند از خود نیز یک مقاومت مدنی نشان دهد و حداقل عمامه خود را در خیابان از سر بردارد یا مثلا عمامه خود را رنگین سازد یا هر نوع ابتکار دیگری به خرج دهد، که نه، من آن اخوندی نیستم که شما فکر میکنید.
عمامه آخوندی متاسفانه امروز نماد استبداد دینی و اسلام سیاسی در ایران است. تنفر از عمامه از آنجا بر میخیزد، که امروز نه فقط در مجلس و همه نهادهای سیاسی بلکه در تمامی بنیادهای اجتماعی و اقتصادی و شرکتهای خصوصی و دولتی شاهد عبا وعمامه هستیم. عمامهدارها باید راهی مسجد شوند و از سیاست دوری کنند و برای اسلامی سالم و جامعه اخلاقی و برای صلح و دوستی تلاش کنند.
رژیم جنایتکار و دروغگوی آخوندی از عمامه یک شکل نمادین زور و ستم ساخته است و برای آن آخوندی که هنوز پس از این همه جنایتها، با غرور و افتخار عمامه به سر به خیابان میرود، فاقد آن درک و همدردی اجتماعی است، بهترین کار همین تمسخر او از طریق عمامهپرانی است.
عوامل رژیم جمهوری اسلامی برای مقابله با عمامهپرانی، مزدورهای خود را راهی خیابان کرده تا با حجابپرانی، یعنی کشاندن چادر یا حجاب از بانوان متدین، چنین وانمود کنند که معترضین مخالف اسلام هستند. هر چقدر عمامهپرانی کار درست و اخلاقی است، حجابپرانی غلط است و کار مزدوران رژیم است. این شکل نمادین سیاسی عمامه است که حجاب را بر جامعه و همه افراد او تحمیل کرده و نه بر عکس.
به عبارت دیگر، رهایی از حجاب یک سمبل آزادی فردی و رهایی از زور و اجباری است، که از سوی عمامهبهسرها بر جامعه تحمیل شده است. در یکجامعه آزاد هر کسی میتواند در باره پوشش خود تصمیم بگیرد. عمامهپرانی یک عملکرد سمبلیک و تمسخرآمیز و یک نوع مقابله با قدرت سیاسی حاکم است، قدرتی که با عمامه خود مظهر حجاب اجباری، زور و ستم علیه حقوق زنان و مردان و بدبختی و فلاکت جامعه است.
منبع:https://www.iran-emrooz.net/index.php/politic/more/104068/
|