ققنوس. سروده شاعر لهستانی
ایولینا ماریا بوگایسکا-جاورکا. ترجمه فرزانه دُرّی
آن شب که ستارگان درخشیدند، و درخشش نقره رنگ آنها، از تمامی لایه های محافظ عبور کرد، من مُردم، اما دوباره زاده شدم تا زنده بمانم آتش درد دیگر از سوزاندن باز مانده است، و ترس و وحشت به خاکستر بدل شده است، و روزی نوین آغاز شده است، من دگرگون شده ام.
Phoenix. by © Ewelina Maria Bugajska-Javorka
That night when the stars brightened, And the sheen of silvery glow, Pierced all protective layers, I died, But I was born again to be alive, The fire of pain has stopped smoldering, And fear has turned into ash, And become new today, different I.
:::::::
یک فنجان قهوه سروده شاعر لهستانی ایولینا ماریا بوگایسکا-جاورکا. ترجمه فرزانه دُرّی
یک فنجان قهوه از من و تو یک زوج می سازد، زیرا عمیق ترین رازهای ما را می داند، عطر تشنگی مرا با جوهره میل و اشتیاق تو در هم می آمیزد، و طعم اشک های تلخ و شیرین در آن ته نشین می شود، این یک رؤیای همیشگی بر جای می ماند.
در نیمهی راه سروده شاعر لهستانی ایولینا ماریا بوگایسکا-جاورکا. ترجمه فرزانه دُرّی
یکدیگر را ملاقات خواهیم کرد چشم در چشم هم نگاهی به یکدیگر می افکنیم و آنگاه آغاز رویداد همه چیز خواهد بود. ما شادی ها و اندوه هایمان را با هم تقسیم می کنیم و در کنار هم فردایی نیکوتر را به انتظار خواهیم نشست.
مدرسه زندگی سروده شاعر لهستانی ایولینا ماریا بوگایسکا-جاورکا. ترجمه فرزانه دُرّی
فراز و نشیب ها، ارزشمند ترین آموزه های مدرسه زندگی هستند، دیدن پستی و بلندی ها، تیرگی ها و روشنایی ها و گذار از میان مرداب ها از اهمیت ویژه ی خود را دارد، چرا که بدون آنها من خاکی بایر بیش نخواهم بود. سطحی نرم چون خاکستر را استحکام کافی نیست، تا زندگی را با عزت و شرافت زیست کنم.
Parmis
|