Home :: Film News :: Find a Birthday :: Dark version :: Persian Weblog :: Forum :: Contact

يکشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۲
 
 

"کافه سینما" برای سالگرد درگذشت «فردین»

مردی که خط قرمزهای سلیقه‌ای و بی‌جا و جریان‌های ظاهرا روشنفکرانهٔ توخالی کوشیدند اسیرش کنند، اما در قلب و ذهن مردم‌اش باقی ماند + پرتره ی اختصاصی "کافه سینما" از استاد، پانزده روز پیش از مرگ



محمد علی فردین متولد سال ١٣٠٩ و برنده مدال نقره مسابقات جهانی کشتی در سال ١٩٥٤ فعالیتش را در سینما با فیلم دوقلوهای شاپور یاسمی آغاز کرد. این بازیگر با "آقای قرن بیست و یکم" در سینما مشهور شد و پس از اکران موفق "گنج قارون" به یکی از محبوب ترین بازیگران سینمای ایران تبدیل شد. محمدعلی فردین برای بازی در سلطان قلب ها جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره سپاس را به دست آورد.

فردین پایه گذار سینمای عامه پسندی شد که  همواره مورد انتقاد طیفی از روشنفکران و منتقدان بود. گروهی که او را به ترویج سینمای سطحی و مبتذل متهم می کردند. ورود این گروه به مدیریت سینما در دهه شصت در کنار دیگر واکنش های آن سال ها، باعث شد فردین بعد از سال ٦١ تا پایان عمر اجازه بازی در هیچ فیلمی را پیدا نکند. فردین سرانجام در ١٨ فروردین ١٣٧٩دارفانی را وداع گفت و تشییع جنازه اش با حضور کم سابقه علاقه مندان سینمای ایران برگزار شد.

کافه سینما - حسام حاجی پور: اگر تنها آرزوی دیدن یک بازیگر را (بی اغراق) در تمام عمرم داشتم او کسی نبود جز «فردین». ولی این نام دیگر برایم به حسرت تبدیل شده است. او برای زمانی در گذشته بود و من متعلق به نسلی دیگر و در این بین عقربه های بی رحم ساعت بود که بین ما حکفرمایی می کرد که عقربه های او زودتر از حرکت ایستاد. زمانی که کم سن و سال بودم «فردین» برایم معنایی فراتر از تصاویر بی کیفیت فیلم های سیاه و سفید نداشت. زمانی که بزرگ تر شدم و به سینما علاقه مند، از لابه لای افکار و خطوط یادداشت های نویسندگان نشریات، او برایم وصله ای نچسب برای سینمای ایران شد و حالا که از زیر سایه سیاه کج فکران بیرون آمده ام تصویری حقیقی از گذشته برایم نمایان شده ولی خیلی دیر؛ که فقط شرمساری و پشیمانی آن برایم باقی مانده است. پشیمانی از بدفکری و شرمندگی از ناتوان بودن از ادای دینی که «فردین» بر گردن سینمای ایران دارد. «فردین» می دانست که باید در سینمای «غزل» هنر خود را عرضه کند ولی به زمان احتیاج داشت. او با «گنج قارون»در دل مردم ایران جای گرفت و صنعت سینمایی را پایه گذاری کرد که پیش از آن به این قدرت و وسعت وجود نداشت.




سینمای ایرانی در سال های بعد در هر شکل و شمایلی، روی پایه های بنایی شکل گرفت که فردین یکی از سازندگان اش بود. او از همه ضعف ها و نقص های سینمای خودش خبر داشت ولی از بد حادثه دیگر زمانی نداشت و در این بین آنهایی هم که قلمی در دست داشتند از تغییر موقعیت ایجاد شده نهایت استفاده را بردند تا سینمای «فردین» را کاملا تخریب کنند. بی آنکه به حرف هایش گوش کرده باشند و به کارهایی که برای سینمای ایران انجام داده نگاهی انداخته باشند. و بعد آنها ماندند و نسل های جدید و تاثیر پذیرفتن این نسل ها از اندیشه آنها. اما زمانه امروز، زمانه حقیقت و شفافیت است. از سال ها پیش تا همین چند سال گذشته هیچکس جرات نام بردن از «فردین» را نداشت ولی امروز می بینیم که نامش در نشریات و فیلم ها و حتی تلویزیون هم برده می شود. او در همه ی این سال ها به زندگی اش در دل مردم کشورش ادامه داده است.


میز‌گردی كه در سال ۱۳۵۷ برگزار شده‌ بود و در آن تعدادی از عوامل پخش و تولید سینما دلایل نارضایتی خود از وضعیت سینمای ایران را بازگو می‌کردند. در این میزگرد افرادی چون محمدعلی فردین بازیگر، کارگردان و سینمادار، عباس شباویز تهیه کننده سینما، انوری رئیس انجمن سینماداران و ...حضور داشتند. اين ميزگرد در آغاز گزارش افتتاح شبکه نمایش از برنامه هفت (شبكه سوم جمهوري اسلامي) پخش شد.



[فردين]*

«فردین» فقط آن شخصیت دوست داشتنی و محبوب نیست که مردم ایران را با سینما آشتی داد، او برای ارتقای سطح کیفی این سینما با هزینه شخصی اش تجهیزات برای آن خریداری کرد. او «علی بی غم» بود و می توانست افقی فراتر از آن هم داشته باشد، ولی هر تحولی نیازمند طی کردن یک پروسه است که متاسفانه هیچ کس یا از آن اطلاعی نداشت یا اینکه وانمود می کرد اطلاعی ندارد. زیر فشارهای مختلف تطری و عملی، و کج فهمی های کم سوادانه ی مثلا انتقادی و تئوریک و یا خط قرمزهایی که بعدها البته از میان رفتند، فرصت حرکت از او روز به روز دریغ شد.

«فردین» فقط ستاره سینما نیست. او فراتر از این القاب است. به جرات می توان گفت که در جهان استثنا است. چه کسی را سراغ دارید که برای همیشه از سینما کنار گذاشته شود و طرفدارانش بدون هیچ خبری از او، بیشتر از گذشته دوستش داشته باشند؟ «فردین» چه زمانی که بر سر در سینماها ظاهر می شد و چه زمانی که به سمت خانه ابدی اش رهسپار شد، هزاران نفر را به استقبال و بدرقه خودش دعوت می کرد.

ای کاش فرصتی بود تا خودش در زمانه جدید حرف هایش را بیان می کرد، ارتباط مغتنمی را که با مردم داشت حفظ می کرد و احیانا درد دل هایش را از بی مهری های متحمل شده بازگو می کرد. ولی افسوس که دیر شده است. «فردین» اگر «علی بی غم» بود مردم دوست اش داشتند. در این دوران اگر یک بازیگر مورد غضب قرار گرفته ی جریان های توخالی روشنفکری و صاحبان خط قرمزها بود، دیگر به سینماداری مشغول شده بود، اما باز هم مردم به دیدن اش می رفتند. او هر چه که بود، مردم دوست اش داشتند. چرا که از دل مردم برخواسته بود و تصویری از خودشان را به آنها ارائه میکرد. آن هم در زمانه ای که «کوچه مردها»یش واقعی بود و درِ خانه «علی بی غم» فقط با یک پرده از دنیای بیرون جدا می شد. «فردین» در آن زمانه حقیقت را بازی می کرد، که امروز به شوخی و جدی «فردین بازی» به رویای مان تبدیل شده است. او شمایلی حقیقی از خود به جای گذاشت و برای همین است که حتی امروز که سیزده سال است در خانه ای کوچک در قطعه هنرمندان آرمیده، همیشه نامش با شاخه های گل طرفدارانش همراه می شود. سیزده سال گذشت و او دیگر نیست. هر سال به تعداد سال های نبودنش اضافه میشود و این تاوان ما است. اعدادی که هر سال بزرگتر می شوند و ما را از زمان بودنش دورتر می کنند، تاوانی است برای فهم های اشتباه ما و حسرتی است ابدی برای یک عذرخواهی کوچک از «فردین» سینمای خودمان.


کافه سینما/حسام حاجی پور

(*تصویری که از محمدعلی فردین مشاهده می کنید، پانزده روز پیش از مرگ او، توسط مسعود حاجی پور گرفته شده است.)


Delicious Delicious



 
جستجو
جستجوی فيلم، کارگردان، بازيگر..:

fa en


سايت های سينمايی!
 

Find a birthday!


پيوندها
 
مجله ۲۴
آدم برفی ها
دیتابیس فارسی فیلم های سینمایی
کافه سينما
سينمای ما
سينمای آزاد
 

اخبار روز ايران
[ Yahoo! News Search ]

Search Yahoo! here
 
 [ Yahoo! ]



options