Home :: Film News :: Find a Birthday :: Dark version :: Persian Weblog :: Forum :: Contact

پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۳
 
 

جشنواره فيلم کن - بيست و دوم ماه مه ۲۰۱۴

مصاحبه ی خبرنگار ويژه ی جشنواره فيلم کن با عباس کيارستمی


*عباس کیارستمی: " نوآوری را بايد در فیلم های کوتاه و در اولین کارهای سينمايی يک کارگردان جستجو کرد"*
 
*شاعر، نقاش، عکاس... عباس کیارستمی، کارگردانی است که در ۷۳ سالگی، استعدادش فقط در صحنه نمایش و فيلم نيست، هر چند در چشم جهانيان اين فيلم های اين کارگردان ایرانی است که بيشتر شناخته شده است. او که یکی از چهره های اصلی مطرح دهه هفتاد در جريان آزاد و خلاق "سينمای مولف" بوده و عضو "موج نو"ی سينمای ایران است، جايزه نخل طلای جشنواره کن سال ۱۹۹۷ را برای فيلم طعم گیلاس از آن خود کرد . کيارستمی امسال رئیس بخش سينه فونداسيون و فیلم های کوتاه است. اولین فعاليت هايش در فیلمسازی را با او مرور می کنيم.*


 
*شما در کسوت يک کارگردان جوان چگونه خودتان را ارزيابی می کنيد؟*
آنچه مايلم بگويم اينست که در سن و سال کنونيم تنها نقطه اشتراک دوران جوانيم با فیلمسازان جوان امروزی را در حال حاضر در جوان بودنمان می دانم. فيلم رشته ی تحصيلی من نبود. من آن را به عنوان شغل خود نمی ديدم. رشته تحصيلی من نقاشی بود، اگرچه پايان کارم به نقاشی ختم نشد. پس از آن در مقطعی از زندگيم متوجه شدم که سینما می تواند پناهگاهی برای من باشد و فیلم  هم رسانه ای که در آن می توانم خودم را به بهترین نحو ممکن بیان کنم.
 
*از اولين خاطرات خود در پشت دوربین برای ما بگوييد؟*
اولین فیلم من ساختنش بی انداره دشوار بود. اما شانس نصيبم شد و فيلم از موفقيت بزرگی برخوردار و به رسمیت شناخته شد. برای من، این موفقيت به اين معنی نبود که من با اين کار تبدیل به یک فیلم ساز شده ام. من بر اين باور بودم که این فصل در زندگيم به پایان رسیده و ديگر فیلمی نخواهم ساخت. با این وجود، من فیلم های بیشتری ساختم، و پس از آن  حتی تعدادی بیشتر. با ساختن اولین فیلم بلند سینمایی ام ، با خودم گفتم که باید با این واقعیت کنار بيايم که فیلمسازی کار من است. اولين فيلم من باعث شد با دو گونه از مخاطبين فيلمهايم آشنا شوم: گروه نخست کسانی بودند که فیلمهاي مرا دوست داشتند، و از سوی دیگر، گروه های بزرگتری که از کارهای من خوششان نمی آمد. و اين قضيه تا به امروز هم همچنان به قوت خود باقيست است.
 
*چه ویژگی هايی لازمند تا نخستين فیلم يک کارگردان تبديل به یک موفقیت شود؟*
آنچه مرا متقاعد کرد که اولین فیلمم یک موفقیت است این بود که در یک جشنواره سينمايی به رسمیت شناخته شد و برای دريافت جایزه بهترین فیلم کوتاه برگزيده شد. برای من، همين معیار موفقیت بود. امروز، که به گذشته نگاه ميکنم، ديگر فکر نمی کنم که یک فیلم خوب فیلمی است که برنده جایزه شده است، و يا  مخاطبين بيشتری داشته،  و نظر منتقدان بيشتری را به خود جلب کرده است. فکر می کنم که ملاک موفقيت يک فيلم ميزان پایداری آن است. فیلم خوب آن است که دوام بيشتری داشته باشد، و اينکه تاریخ آن را با ارزش دانسته و لايق ماندگاری بداند. من به یاد ندارم چه کسی مدت زمان برآورد و ارزيابی  يک فيلم را سی سال تخمين زده است.  اما همو گفته است که تنها پس از گذشت سی سال می توان در مورد فيلمی گفت که آیا یک فیلم ماندگار است يا نه، يا اصلن چنين فيلمی وجود خارجی دارد يا نه، و یا کلا فاقد هستی است.
 
*از نظر شما چه اهمیتی می توان برای فیلم های کوتاه در زندگی یک فیلمساز حرفه ای قائل شد؟*
فیلم های کوتاه از اهميت بسزايی برخوردارند چون به کارگردان فرصت تجربه کردن و جسور بودن می دهند. شخصیت کارگردان را بايد در پيوند با فیلم های کوتاهش ديد و حس کرد. در فیلم های بلند اين تولید کننده و سرمايه گذار است که بنا به اجبار سايه اش بر کل فيلم سيطره دارد،  ذائقه ی مخاطب نيز نقش پررنگی دارد.. هيج کارگردانی نيست که اين عوامل را انکار کند. به همين خاطر است که می گويم فیلم کوتاه از اهمیت بیشتری برخوردار است چون شخصی تر است. تلاش برای آوانگارد بودن و نوآوری کردن چيزيست که در فیلم کوتاه و در اولین فیلمهای یک کارگردان خود را نشان می دهد.
 
*در مورد فیلمهای ایرانی بگوييد. آیا آنها را در وضعيتی سالم می بينيد؟*
برای اينکه تصوير کاملی از سینمای امروز ايران داشته باشيد،  ناچاريد دو نوع فیلم را از هم متمايز کنيد. از یک طرف، سینمای دولتی را داريم، که از سوی مقامات تامین مالی می شوند. در ایران، شماری از سينماگران هستند که کارشان منوط به به لطف دولت است، و برای دولت کار می کنند. من نه به آنها فکر می کنم و نه انتظار زیادی از آنها دارم، به اين دليل که کسی آنها را در خارج از ايران نمی شناسد. فیلم های آنها مصرف داخلی، محلی و با هدف مشخصی دارد. اما از طرف ديگر، یک سینمای مستقل هست که در حال شکوفایی است. امروزه فیلمسازان ناشناخته از دوردست ترین ولایات و دور افتاده ترين مناطق ایران پا به عرصه ی فيلمسازی می گذارند. از برکت وجود فرصت هايی که توسط فن آوری های جدید و دوربین های دیجیتال کوچک، فراهم آمده، آنها فیلم هايی با کیفیت بسیار بالا تحويل مخاطبين می دهند. تمام امید من به این دسته و گروه معطوف شده است.
 
*لطفا بگوييد از موج نو ی سينمای ایران که خود شما بخشی از آن بوديد چه باقی مانده؟*
شما باید اين پرسش را از نسل های جدید بخواهيد که پاسخ بدهند. آنها بايد بگويند که چه چيزی از اين موج عايدشان شده، و این که آیا میراثی در کار بوده است يا نه. یک چیز قطعی است: سینما و فیلمسازان آن دوره بسیار آزادتر از امروز در ایران بوده اند. ما  کانون را داشتيم، این سازمان پرورش فکری کودکان و نوجوانان را. ما از طرف مدیران اين سازمان اختیار تام داشيم و آنها در کار ما به هیچ وجهی دخالت نمی کردند. این یک روند کاملا قابل توجه ايست که تاثیر آشکارش بر کار ما عيان است. با این حال من این موج جدید را به هيچ وجه شکست خورده نمی بينم. فیلم سازان برخاسته از استان های دور افتاده ای که اشاره کردم،  در تجدید و احيای مداوم اين موج  از هيچ کوششی فروگذار نيستند.
 
*چه توقع بيشتری هنوز از سینما داريد؟*
من هیچ توقعی ندارم. توقع متعلق به نسل جوان ماست. من خود بدون هیچ انتظار و توقعی، به کارم ادامه ميدهم. جوهره ی فیلم و سينما را تولید تصاویر می سازد. هيچ ماهی يا هفته ای از زندگی من نمی گذرد، بی آنکه يک فيلم کوتاه يا یک قطعه ی ویدیويی کوچک بسازم و یا یک عکس بگيرم. شاید آنچه که من امروز از سینما انتظار دارم اينست که شب ها قبل از به خواب رفتن بدانم که  تصویر تازه ای خلق کرده ام. من مثل ماهیگیری هستم که تورش راهمیشه به اميد صيد ماهی در آب می افکند.

مصاحبه کننده: Benoit Pavan
ترجمه: علی يوسفی شمالی
منبع: سايت جشنواره فيـــــلم کن


Delicious Delicious



 
جستجو
جستجوی فيلم، کارگردان، بازيگر..:

fa en


سايت های سينمايی!
 

Find a birthday!


پيوندها
 
مجله ۲۴
آدم برفی ها
دیتابیس فارسی فیلم های سینمایی
کافه سينما
سينمای ما
سينمای آزاد
 

اخبار روز ايران
[ Yahoo! News Search ]

Search Yahoo! here
 
 [ Yahoo! ]



options