شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۱ |
|
|
پرتره
لوریس چکناواریان، موسیقیدان
منبع: پرتره، برنامه ای از بخش فارسی صدای آمريکا
لوریس چکناواریان دکتر موسیقی و استاد دانشگاه است ولی وقتی قرار است جدی باشد خنده اش می گیرد.
زبان خدا را بلد است. دوست دارد با خدا شوخی کند، توی پارک شهر تهران با فرشته ها حرف بزند و توی قهوه خانه های حسن آباد با مردم غذا بخورد و دوست دارد برای مردم فقط و فقط لوریس باشد. لوریس مرد دوست داشتنی یی است.
چكناواريان با اين كه به قول خودش كودكي پردرد و رنجي داشته، اما كودك درونش خيلي بزرگ است، زندگي را سخت نميگيرد و براحتي از آن لذت ميبرد.
دوست ندارم و اجازه نميدهم به من بگويند دكتر، با وجود اين كه دكترايم را در آمريكا گرفتم، استاد دانشگاه بودم و پروفسور هم هستم، ولي هيچ وقت و هيچ جا نميگويم من يك دكترم. ميگويم فقط به من بگوييد لوريس. هر چقدر زندگي سادهتر باشد بهتر و زيباتر است. دكتر و پروفسور مزاحم كار است. يواش يواش فكر ميكني چه كاره هستي، همين مزاحم خلق اثر است.
زندگي، خودش عشق است و من هميشه در زندگيام عشق داشتم و عاشق بودم؛ عاشق موسيقي، عاشق كارم و عاشق انسانها و هميشه عشقم را به هر كس يا هر چيز با ساخت آهنگي برايش نشان دادم. امروز كه 73 سال دارم باز هم عاشق هستم و عاشق ميشوم. هيچوقت براي عاشق بودن و عاشق شدن دير نيست. ضرورت عشق براي زندگي مثل ضرورت آب براي حيات است. بدون عشق نميشود زندگي كرد. آدم بايد قلبش را جوان نگه دارد تا مرتب عاشق شود و مرتب به خاطر عشق بخواند، حرف بزند و بنويسد. زندگي فقط عشق است و بقيه آن فقط حرف، و يك شاهي هم نميارزد.
حتی اگر صد تا دكتری و درجه و مرتبه هم داشته باشی، اما عاشق نباشی ارزشی ندارد و باز بدون عشق هيچی.
ارتباطات زيباي انساني شيرين است. ممكن است بزرگترين كنسرت دنيا را هم اجرا كني و هزاران نفر برايت كف بزنند و تشويقت كنند، اما اينها كه شيرين نيست، چراكه امروز هست و فردا ممكن است نباشد، اما ارتباط زيباي تو با ديگران است كه شيرين و ماندگار خواهد بود.
زندگي يعني لحظه، همان لحظهاي كه الان در آن هستي. ديروزش زندگي نيست و فردايش هم همينطور. فقط همان لحظه را بايد غنيمت شمرد.
من در دو فرهنگ بزرگ شدم. فرهنگ ارامنه كه پر از درد و غم و اندوه و گريه بود و ديگري فرهنگ ايراني كه بسيار بزرگي و غني است، چه ادبيات و موسيقياش و چه سنتهايش. لوريس چكناواريان حاصل و دست پرورده اين دو فرهنگ است.
چكناواريان با اين كه به قول خودش كودكی پردرد و رنجی داشته، اما كودك درونش خيلی بزرگ است، زندگی را سخت نمیگيرد و براحتی از آن لذت میبرد.
ميگويد اين كه يك نفر سنش بالا برود، دليل نميشود كه حالا اين طور ننشيند يا آن كار را نكند. ميگويد همه بايد كودك بمانيم، چون وقتي از كودكيمان فاصله بگيريم، خودكشيمان هم شروع ميشود. ميگويد نميخواهم هيچ وقت خودم را بگيرم يا كسي مرا جدي بگيرد.
من هميشه با همين چيزهای سطحی خوشحال میشوم. دوست دارم بگويم، بخندم، بخوانم و زندگی كنم. اصلا فكر نمیكنم از كودكي بيرون آمدهام. |
Delicious
|